یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشتی در بزرگداشت حافظ و زادروز سیدمحمد خاتمی؛

بی آزاری در کلام حافظ و اندیشه خاتمی

امروز 20 مهرماه است. روز بزرگداشت حضرت حافظ و فردا 21 مهر، هشتاد و یکمین زادروز سیدمحمد خاتمی.

یادم هست، چند سال قبل در سفری که سید محمد خاتمی به اردکان داشت، با تنی چند از دوستان، در منزل مادری ایشان با او دیداری داشتیم. نمی دانم چه شد که دیوان حافظ به دست من افتاد و همینطور که ایستاده، دور خاتمی حلقه زده بودیم، آنرا باز کردم و به دست ایشان دادم تا غزلی که آمده بود را بخوانند. حقیقتاً امروز یادم نیست که آن غزل چه بود اما به خوبی به خاطر دارم که سیدمحمد خاتمی به شیوایی و روایی آن غزل را خواند و حتی یکی دو بیتی از آنرا برایمان شرح داد.

امروز 20 مهرماه است. روز بزرگداشت حضرت حافظ و فردا 21 مهر، هشتاد و یکمین زادروز سیدمحمد خاتمی. 

اصولاً مهرماهی ها شاید به این خاطر که زادروزشان در ماه مهر است، در معرض این انتظار به جای مردم هستند که مهربان تر از دیگران باشند و البته جالب آنکه این توقع، در ارتباط با  خاتمی، توقعی به جا و حقیقی است چرا که این مرد متولد ماه مهر، مهربانانه زیسته و مهرورزانه به عالم نگریسته است. 

در جان و جهان خاتمی، رگه های پررنگی از جهانبینی ایرانی را می توان جستجو کرد و دید و آنگاه که بدانیم شعر بلند شاعران پارسی گویی چون فردوسی و سعدی و حافظ نیز بر این جهانبینی استوار شده، می توانیم به نزدیکی دیدگاه این بزرگان با اندیشمندان معاصری چون او، بیشتر پی ببریم.

سیدمحمد خاتمی در سالهای ریاست جمهوری، که بر اریکه قدرت تکیه زده بود، بسیاری از صفات نیک انسانی را از خود بروز داد. اگرچه برخی به او نقدهایی داشته و دارند اما نمی توان بُن مایه های اندیشه او  را نادیده گرفت.

خاتمی اهل رواداری، اهل گفت و گو و پایبند به آزاد اندیشی و مردم مداری بود و هست. در میان کسانیکه در سالهای پس از انقلاب به ریاست جمهوری رسیدند، هیچکس به اندازه او در ایجاد تحول در ساحتِ اندیشه و نظرِ مردم نقش نداشته است. 

اما آنچه به نظر من ، خاتمی را یگانه دوران خود کرده و او را با جان و جهان حافظ شیراز نیز پیوند داده، روحیه " کم آزاری " سید محمد خاتمی است.

می دانیم که در فرهنگ لغت پارسی، پیشوند " کم " ، معنای " بی " را می دهد و از این منظر، هر کجا در شعر حافظ یا بزرگانی چون سعدی، با مفهوم کم آزاری روبرو شدیم، باید آنرا به بی آزاری توصیف کنیم. گمان من این است که این همان نقطه طلاقی اندیشه والای حافظ با سید محمد خاتمی است.

به این دو بیت دقت کنید:

 

بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاری است 

که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست

دلش به ناله میازار و ختم کُن حافظ

که رستگاری جاوید در کم آزاری است

 

به حافظ نگاه کنید! او حتی حاظر نمی شود که دل معشوق خویش را با ناله و زاری بیازارد و رستگاری جاودانه انسان را در " کم آزاری" می بیند. 

به یاد می آورم آن سالهایی را که خاتمی بعدها به ما گفت که هر 9 روز برای او بحرانی می آفریدند و او البته هرگز در آن دوران، این سختیها و رنجها را به روی مردم نیاورد تا نکند خاطر آنها با بیان این بحرانها مکدّر شود.

او همچون حافظ می کوشید تا غمِ آزار را در دل نگه دارد و با بیان آن، مردمان را آزرده خاطر نکند. به گمانم او با این دو بیت حافظ همراه بود که:

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کُن

که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست

 

مَنِش سیدمحمد خاتمی چه در سالهای ریاست جمهوری و چه پس از آن، بر اصل بی آزاری استوار بوده و هست. این اتفاق بزرگی است وقتی به این حقیقت برسیم که بودن او در قدرت، برای مردم، هراس انگیز نبود و بسیاری از مردمان در زمانه او، نقد قدرت را بی هراس، تمرین کردند چرا که می دانستند، دولت خاتمی، دولتی بی آزار است و این موهبتی بزرگ برای مردم و هنری بزرگتر برای سیدمحمد خاتمی و دولت او بود.

شاید امروز بیش از هر زمان دیگری بتوان به این واقعیتها اشاره کرد و از آن دَم زد.

نکته دیگر این است که اصل قدرت و فُروزه یِ بی آزاری، پیوندی پر گفت و گو با هم دارند. اصولاً آزار را باید در جایی جستجو کرد که قدرت حاکم است. منطقِ قدرت، منطق جبر و آزار است، اما اگر این قدرت با خرد و اندیشه مبتنی بر جهانبینی ایرانی و انسانی پیوند خورده باشد، قدرت نیز بی آزار خواهد شد. این همان بنیانی است که 400 سال پیش از حافظ، فردوسی بزرگ از آن دَم زده است :

 

ز روز گذر کردن اندیشه کُن

پرستیدنِ دادگر پیشه کُن

به نیکی گرای و میازار کس

رهِ رستگاری همین است و بس

 

فردوسی، راه رستگاری انسان را نیکی کردن و بی آزاری می داند و حافظ نیز که از سراپای دیوان او پیداست که شاهنامه خوان و فردوسی شناس است ، کم آزاری را رستگاری جاوید می داند و من باورم این است که سیدمحمد خاتمی، هم حافظ را به خوبی شناخته و هم فردوسی را و پیش و بیش از همه اینها، جهانبینی ایرانی را می شناسد و می فهمد و می داند که قدرتمند بودن و بی آزار بودن، هنرِ انسانِ توسعه یافته یِ ایرانی است و او این هنر را به خوبی به دیگران نشان داد و در راه گسترش آن کوشید و اکنون نیز  به همین سیاق گام بر می دارد.

حیفم می آید در پایان این نوشتار و جایی که از فردوسی و حافظ گفته ام، به سعدی بزرگ اشاره نکنم. سعدی نیز از بی آزاری می گوید و خدای را سپاس می گذارد که زور مردم آزاری ندارد:

چگونه شکر این نعمت گزارم؟

که زور مردم آزاری ندارم

 

و البته رند عالم سوزی چون حافظ، همین بیت شعر سعدی را صد سال پس از او بر می دارد و به گونه ای دیگر با همین مفهوم می سراید:

من از بازوی خود دارم بسی شُکر

که زور مردم آزاری ندارم

 

بگذریم! سخن به درازا کشید. غرض این بود که در هشتاد و یکمین زادروز مرد گفت و گو و لبخند و انسانی که به ما نشان داد که می توان در قدرت بود و بی آزار ماند، از پیوند اندیشه او با شعر و ادب پارسی و جهانبینی ایرانی سخن بگوییم و در باغ با صفای شعر ایرانی، اندکی قدم بزنیم و دماغ جان را با لطافت ادب پارسی بیاراییم.

برای سیدمحمد خاتمی عمری دراز و تندرستی روزافزون آرزومندم. او نماد بسیاری از باورهایی است که نسل ما در زندگی اجتماعی خود بدان دل بسته است. در زمانه ای اینچنین و در جهان پُرآشوب امروز که به قول مولانا" انسانم آرزوست"، وجود پُر مِهرِ اندیشمندی سیاست ورز و اخلاق گرا چون خاتمی که نگاه و نگرشش همسو با بزرگان ادب این سرزمین است، پشتگرمی جانانه ایست به سود گفتمان صلح و مهربانی و بی آزاری و انسان دوستی.

جمالت آفتاب هر نظر باد

ز خوبی روی خوبت خوبتر باد

 

سیدحسین پایدار اردکانی

20 مهرماه 1403 خورشیدی

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
6 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.