با وجود همه این ملاحظات و محدودیتها در حوزه سیاستگذاری جنسیتی؛ انتظاری که از دولت چهاردهم وجود دارد این است که با تکیه بر گفتمانسازی صلح و مصالحه، تعارضهای حساس به جنسیت را تقلیل دهد.
«انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانه اندیشمندان علوم انسانی» عصر روز سه شنبه دوم مرداد ماه میزبان همایش علمی – تخصصی «گفتمان صلح و دولت آینده در ایران» بود.
به گزارش خبرنگار جماران، گارینه کشیشیان سیرکی، دانشیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، گفتمان صلح و زنان در ایران معاصر را به عنوان محور سخنان خود قرار داده و گفت:
زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی جوامع بشری، نقشی مهم و اثرگذار در توسعه هر جامعه ایفا میکنند. بنابراین، مشارکت زنان در همه فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، زیست محیطی، روانشناختی و حقوقی ضروری است. البته این مشارکت در هر جامعه ای تا حد زیادی بستگی به نگرش آن جامعه نسبت به زنان و جایگاه آنان دارد. وجود نهادهای نظارتی و نگاه فقاهتی در حوزه های تصمیم گیری، عرف، آداب و سنتها از مهمترین دلایل کمرنگ شدن حضور زنان در جامعه ایران است که فرصت رشد و ارتقای شخصیت وجودی زنان را دچار مشکل میکند.
این امر به خصوص در مشارکت سیاسی زنان و داشتن جایگاه در هرم قدرت، نمود بیشتری می یابد. مشارکت زنان در نهادهای تصمیم گیری جامعه نیازمند رویکردی متفاوت است تا بتواند باعث تحول در وضعیت حضور زنان شود. در واقع، مشارکت زنان در حاکمیت و قدرت، میتواند به تحقق حقوق انسانی آنها کمک نماید؛ اما تفاوتهای مبنایی و فقهی و همچنین محدودیت های فرهنگی، نقش های تصمیم گیری زنان را محدود میکند و از مهمترین دلایل عدم تحقق این مهم به شمار میرود.
یکی از مشکلات اساسی حال حاضر کشور ما در حوزه زنان این است که وضعیت و موقعیت زنان در برخی از قسمتهای جامعه مانند نظام آموزشی، بهداشت و سلامت تا حدودی بهبود یافته، اما فرصتی برای زنان در گسترش نقش خود در سیاست و اقتصاد یا وجود ندارد و یا بسیار محدود است. این بدان معناست که زنان با تبعیض سیستماتیک در برخی حوزه ها روبرو هستند و سیاستگذاری جنسیتی فاصله زنان را از دسترسی به موقعیت های برابر با مردان بیشتر کرده است. در همین راستا، توانمندسازی زنان جنبه ای حیاتی برای دستیابی به برابری جنسیتی دارد و این شامل افزایش احساس ارزشمندی زن، قدرت تصمیم گیری، دسترسی او به فرصتها و منابع، قدرت و کنترل او بر زندگی داخل و خارج ازخانه و توانایی او برای ایجاد تغییر است.
با توجه به اینکه سیاستگذاری در ایران تابع منابعی از جمله قانون، شرع و عرف است که تقریباً در همه این منابع محدودیت هایی برای حضور زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد؛ بنابراین تا وقتی در این زمینه اقدام عمومی پایدار و متمرکز صورت نگیرد، حرکت به سمت برابری جنسیتی انجام نخواهد شد. همچنین اگر راهکارهایی برای ارتقا مشارکت زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مخصوصاً سیاسی فراهم نشود، امکان حضور مؤثر آنان در جامعه مدنی و حیطه های دولتی و غیردولتی فراهم نخواهد شد.
فرض بر این است که قوانین و ارزشهایی که ریشه در مذهب، سنتها و بسترهای تاریخی مردسالارانه دارند، در آغاز مسیر توسعه سیاسی در ایران مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی زنان بودند و در ادامه، دستیابی زنان به مراتب عالی قدرت سیاسی را محدود کردند. بر همین اساس زنان کشورمان در دهههای اخیر علیرغم جایگاه قابل اعتنای خود در حوزه های آموزشی و اجتماعی؛ در حوزه های سیاسی به ویژه در هرم قدرت سیاسی از جایگاه دوم و حتی چندم برخوردار بوده و در مواردی به رسمیت شناخته نشده و نقش حاشیهای ایفا میکنند.
در عرصه سیاسی دو سطح از تعامل مابین زنان و نهاد قدرت وجود دارد که عبارت است از: موضوع و جایگاه زنان در «سطح حکومتی» و در «سطح حاکمیتی». در سطح حکومتی با تکیه بر منابع دوگانه «مشروعیت مردمی» و «مشروعیت مذهبی»، رویکردی دوگانه به موضوع و جایگاه زنان در قدرت وجود دارد، که البته این نوع نگاه در ذیل نگاه حاکمیتی نیز قرار میگیرد. در سطح حاکمیتی چون اساساً اصالت با «مشروعیت الهی و مذهبی» است؛ مسأله مشارکت زنان و مطالبات آنان فاقد اصالت و وجاهت تلقی شده و اهمیتی به آن داده نمیشود. در سطح حکومتی به جز ملاحظات حاکمیتی به لحاظ ساختاری، از منظر بینشی و همچنین از منظر جوهری نیز اعتقادی به حضور جدی زنان در عرصه قدرت سیاسی وجود ندارد و این امر در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران با نوسانات سینوسی همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر یکی از محوریترین مباحث در بستر اندیشه سیاسی برقراری صلح و چگونگی دستیابی به آن است. در واقع باید گفت مفاهیمی چون عدالت، دوستی، تعادل، تساهل و مدارا در ارتباط با صلح به منصه ظهور میرسند. ادیان همواره وجود صلح را از غایات زندگی بشر و راهی برای رسیدن به کمال و بِه زیستن فرد انسانی ضروری دانسته اند و در بستر تاریخ اندیشهورزی مکاتب بشری و فلاسفه بزرگی چون افلاطون، ارسطو، لاک، کانت، راولز و دیگران با مضامینی چون صلح به مثابه عدالت، صلح پایدار، صلح دموکراتیک اندیشه های صلح طلبانه خود را بیان کرده اند. در جهان معاصر نیز با رشد وگسترش خشونت، افراطی گری، اسلام هراسی و غیریت سازی نیاز به گفتمان صلح میان مکاتب معاصر و ادیان امری ضروری به نظر میرسد و ضرورت گفتمان صلح و مصالحه در ایران کنونی نیز برکسی پوشیده نیست.
حال با وجود همه این ملاحظات و محدودیتها در حوزه سیاستگذاری جنسیتی؛ انتظاری که از دولت چهاردهم وجود دارد این است که با تکیه بر گفتمان سازی صلح و مصالحه، تعارض های حساس به جنسیت را تقلیل دهد. طرد و تبعیض جنسیتی، روابط نابرابر قدرت، هنجارهای مضر، نظامهای خشونت مبتنی بر جنسیت با افزایش آسیب پذیری در برابر درگیری های اجتماعی و استفاده از اشکال شدیدتر خشونت عمومی همراه خواهد بود. درک این معضلات امکان کشف مسیرهای تحول آفرین و پایدار به سوی صلح و آشتی را در جامعه فراهم میکند و با شناخت ریشه ای و هدف قرار دادن آنها، تغییرشان را فراهم میکند.
آنچنان که تأکید رئیس جمهور منتخب بر موضوع آشتیملی و مصالحه استوار است؛ تأکید بر گفتمان صلح و مصالحه داخلی در زمینه سیاستگذاری جنسیتی و فراهم آوردن مشارکت سیاسی زنان در هرم قدرت، میتواند در جامعه کنونی ما شرایط بهتری فراهم کند تا جایگاه واقعی زنان شایسته و توانمند کشورمان مشخص شده و انتخابها برای مناصب دولتی، حکومتی و در هرم قدرت، بر اساس شایست هسالاری، توانمندی و صداقت صورت پذیرد و جنسیت تعیین کننده این انتخابها نباشد. فرقی نمیکند فرد مورد نظر برای هر منصبی زن باشد یا مرد، ملاک انتخاب باید بطور برابر بر اساس شایستگی، دانایی، توانایی، عدالت و صداقت باشد.