حجتالاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی نوشت: امروز هر چند خلاُ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلا را با شِبه مطهری ها پر کرده ایم. مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشههای متحجرانه بَدَلی، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است!
به گزارش جماران؛ حجتالاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت شهید آیت الله مرتضی مطهری آورده است:
چهل و پنج سال از شهادت آیت الله مطهری گذشت و اینک با طرح بَدَل یا بَدیل برای این متفکر اسلامی، او به تاریخ سپرده میشود، چرا که اندیشه او با وضعیت ما ناسازگار است .
نگاه آسیب شناسانه
یکی از امتیازات مطهری این بود که او نقد آسیب شناسانه نسبت به مباحث دینی داشت و بخصوص نهادهای دینی را با جراُت و شجاعت ، آسیب شناسی میکرد. مثلا نقدهای او از نهاد روحانیت مثل عوام زدگی ، از عمیق ترین و جامع ترین و در عین حال صریح ترین نقدها در این موضوع است که مشابهی برای آن وجود ندارد . نگاه آسیب شناسانه او به حواشی عزاداری حسینی نیز با نگاههای دیگر ، کاملا متفاوت است . او هر چند با طرح این مباحث ، هزینه سنگینی میپرداخت ولی حاضر نبود ، رسالت عالمان راستین را کنار گذاشته و بر طبق ذائقه جاهلان مقدس نما سخن بگوید .
با رفتن مطهری ، روحانیونِ به نام ، مشی او را ادامه ندادند و چشم را بر افراط گرایی بسته و به توجیه روی آوردند .
آسیب شناسی امر به معروف و نهی از منکر
یک نمونه از نگاه آسیب شناسانه استاد شهید را در مواجهه او با امر به معروف و نهی از منکر میتوان دید .
در سالهای پیش از انقلاب ، روحانیون و متدینان ، با آه و درد از عدم امر به معروف در جامعه شِکوه و فغان داشتند . کتاب با عنوان " دو از یاد رفته " منتشر میکردند و از این فریضه به عنوان واجب "فراموش شده" یاد میکردند . مطهری نیز هر چند از این بی اعتنایی ، ناراحت بود ، ولی رویکرد او با دیگران متفاوت بود و از نهی از منکرهای "انجام گرفته" ، مانند نهی از منکرهای "انجام نگرفته" متاثر بود !
در سال ۱۳۴۰ دوست صمیمی و دانشمندش دکتر ابراهیم آیتی در باره فریضه سخنرانی کرد و آن به عنوان " واجب فراموش شده " یاد کرد ، پس از آن وقتی نوبت به سخنرانی استاد در آن جلسات رسید ، به نقد نظر آیتی پرداخت که این فراموش شدگی بدلیل آن است که ما با رویکرد خودمان ، مردم را از نهی از منکر بیزار کرده ایم و این اصل را فراموشاندیم ! و در توضیح خود اضافه کردند :
چه جرمها و جنایتها به نام نهی از منکر واقع نشد! ( ده گفتار )
کدام عالم دینی را سراغ دارید که برای نهی از منکر دل بسوزاند و در عین حال در سخنرانی عمومی و سپس در کتاب منتشر شده ، از برخی نهی از منکر های متشرعان به عنوان "جنایت" نام برده و به نمونه هایی از آن جنایات اشاره کند؟!
مطهری به برخی از نهی از منکرهای دوره اخیر [قاجار] اشاره میکرد و از آنها به "هولناک و وحشتناک" تعبیر مینمود و خدا را شکر میکند که این نهی از منکرها [در دوره پهلوی] از بین رفته است !
لطفا امر به معروف را ترک کنید
آیت الله مطهری بقدری از حرکتهای جاهلانه ای که بنام نهی از منکر انجام میشود ناراحت بود که میگفت: بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم، چه منکرها که بنام امر بمعروف و نهی از منکر بوجود نیامده (حماسه حسینی)
او بجای آنکه مردم را تحریک به نهی از منکرهای جاهلانه و خودسرانه کند ، به آنها هشدار میداد که چون معروف و منکر را نمیشناسند و روش صحیح آن را نمیدانند در این عرصه وارد نشوند :
خیال کردیم برویم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم ؟! از شما میپرسم اصلا من و شما میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه باید انجام شود ؟
به نظر استاد مطهری ، ضرر و زیانی که از راه اجرای جاهلانه نهی از منکر برده ایم ، از ترک نهی از منکر نبرده ایم . یعنی اگر ما نهی از منکر نکنیم خسارت کمتری به دین اخلاق وارد میشود!
ایشان روایتی از امیرالمؤمنین میخواند که خداوند امر به معروف کنندگان فاسد و اهل منکر را لعن فرمود : لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له ، و سپس میگفت : کسی صلاحیت امر بمعروف دارد که مراحل : ٱلتَّـٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّـٰٓئِحُونَ ٱلرَّـٰکِعُونَ ٱلسَّـٰجِدُونَ را طی کرده باشد تا سپس نوبت به : ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ برسد و کسانی که العابدون نیستند و الحامدون نیستند و السائحون نیستند و الراکعون نیستند و این منازل را طی نکرده اند و میخواهند آمر به معروف باشند ، خداوند آنان را لعنت میکند.
امر به معروف عقلانی
مطهری فقیهی برجسته بود، ولی فقهش در محدوده تقلید از فقهای پیشین نبود، در فقه او، اجتهاد و استنباط در روایات خلاصه نمیشد ، فقه مطهری جدای از عقلانیت نبود لذا وقتی به امر به معروف تاکید میکرد ، فقط آن را در قلمرو شیوهها و روشهای مورد تایید علوم اجتماعی ، مشروع و مجاز میدانست.
و در زمانی که به تعبیر خودش کسی "غیر از پند و بند" نهی از منکری نمیشناخت ، میگفت:
روانشناسی و جامعه شناسی میخواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف کند و تشخیص دهد منکر از کجا سرچشمه میگیرد؟
البته او اگر امروز بود پاسخ اینگونه سوالاتش را دریافت میکرد که "سرچشمه منکر" معلوم است ، نه روانشناسی میخواهد و نه جامعه شناسی ، فقط یک چیز میخواهد و آن هم "دشمن شناسی"
نطق و منطق مطهری در برابر مدعیان امر به معروف (که میگفتند : ما احتمال تاثیر میدهیم پس وظیفه داریم ) این بود که :
تو که نمیدانی راه امر به معروف چیست ، تو که روانشناسی نمیدانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد ، تو که جامعه شناسی نمیدانی ، حق نداری بگویی من احتمال تاثیر میدهم و یا احتمال نمیدهم .
مطهری ، چون حکیم بود ، دین را حکیمانه تفسیر میکرد. در نگاه عقلانی او تاکید اسلام بر این فریضه ، بمعنی صحه گذاشتن بر روشهای خردمندانه و عقل پسند خشونت برای اصلاح فرد و جامعه است . او به کلمات فقهاء بسنده نمیکرد و به سخن حکماء نیز اعتنا داشت و از بوعلی سینا در اشارات را نقل میکرد که امر بمعروف با رفق و مداراست ، نه با زور و فشار : العارف ....اذا امر بالمعروف امر برفق ناصح لا بعنف معیر .
نگاه تاریخی
در تحلیل همه جانبه و بحثهای آسیب شناسانه استاد مطهری، آگاهیهای تاریخی او نیز سهم وافری داشت . اینکه چگونه خوارج این فریضه را ریل عقلانیت خارج گردند و یا عباسیان عنصر اساسی نقد قدرت را آن گرفتند و تا دوره اخیر که متشرعان آن را به امور جزئی محدود ساختند و اختیار مباحات را هم از مردم سلب کردند ، در بررسی تاریخی مطهری دیده میشود و همین اگاهی تاریخی است که او را نسبت به داعیه های نهی از منکر ، هوشیار و حساس ساخته و متوجه خطرات پنهان میکند . او در بحث خوارج نشان میدهد که آنان به نهی از منکر بسیار اهمیت میدادند و از خطر نیز استقبال میکردند، ولی ایراد کارشان این بود که اجرای این فریضه ، تابع منطق نبوده و نابخردانه اقدام میکردند . ولی مطهری در این نقطه توقف نمیکند و به سراغ دنباله های خوارج میرود ، کسانی که همان خُشک سری و بی فکری خوارج را دارند و به نتایج و پیامدهای نهی از منکر خود نمیاندیشند ، ولی مانند خوارج شجاعت نهی از منکر در برابر اصحاب قدرت را ندارند . این اذناب امروز خوارج بمراتب از خوارج دیروز خطرناک ترند ، زیرا آنها سراغ حاکمان میرفتند و اینها سراغ اصحاب فضیلت ، آنها شمشیر بر فرق قدرتمندان میزدند و اینها با سلاح تکفیر و اتهام ، ارباب کمال و اخلاص را ساقط میکنند . سخن مطهری در باره این جریان چنین است :
مقدس مآبان ترسو ، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امر به معروف صاحبان قدرت که برایشان خطر ایجاد میکرد، صرف نظر کردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند و هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند . ( جاذبه و دافعه علی ع)
اینک مطهری در میان ما نیست ولی یا اندیشه و فکر او در میان ما زنده است؟ آیا امروز ما نیز مانند مطهری امر به معروف را میشناسیم و میشناسائیم؟ آیا نهاد امر به معروف در جامعه ما بر مبنای اندیشه مطهری شکل گرفته و عمل میکند ؟
امروز هر چند خلاُ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلا را با شِبه مطهری ها پر کرده ایم. مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشههای متحجرانه بَدَلی ، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است!