ابوالفضل دلاوری با بیان اینکه ایران، نمونه عالی از تراکم بحران ها در جهان امروز است، گفت: اقتصاد ناتوان و از رمق افتاده تحت تاثیر رودیدادهای بیش از 40 سال اخیر، جامعه درگیر در چنین بحرانها که چشم انداز روشنی پیش روی خود نمی بیند و بخش بزرگی از آن احساس ناامیدی می کند و به توانمندی نظم سیاسی و نظام سیاسی، اطمینان چندانی ندارد. این جامعه، عیجب ترین پدیده تاریخ سیاسی جهان را به نمایش می گذارد که شکافی بسیار عمیق است که در تخیل هم نمی گنجد که چگونه بخش بزرگی از جامعه هر آنچه که دولت می گوید را دروغ می پندارد. به هر آنچه که حکمرانان می خواهند ببافند، حمله می کند.
به گزارش خبرنگار جماران، « ابوالفضل دلاوری»، عضو هیات علمی دانشگاه طباطبایی که در هفدهمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران که با عنوان «آینده نظام جهانی؛ سیاستها و الگوی رفتار ایرانی» برگزار شده است، سخن می گفت، جهان پیش رو را سیال و نامتعیّن از هر جهت دانست که هیچ چشم اندازی در روندهای آن مشهود نیست و خاطرنشان کرد: این وضعیت، در ابعاد، فکری، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی دیده می شود. ما در وضعیت تعلیق قرار گرفته ایم. اقتصادهای بزرگ هستند، اما درگیر هستند. توسعه علمی و تکنولوژیک انجام می شود، اما روشن نیست در خدمت چه نظمی عمل می کند و در عین حال می تواند بی نظمی ها را تعمیق ببخشید و تشدید کند. اقتصاد جهانی همچنان فقر و نابرابری و عدم توسعه متوازن در جهان را تعمیق می بخشد. ابعاد نظم و امنیت جهانی در دو سده اخیر، سیال ترین و مبهم ترین وضعیت را دارد. تکثر صف بندیهای جهانی، مراکز قدرت و اگر نگوییم بن بستهای استراتژیک، تناقضات و تداخلهای استراتژیک میان بازیگران اصلی و بعضا درجه دوم و حاشیه ای را شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه صف بندی ها سیّال است و مبنای مشخصی ندارند، گفت: ما شاهد انباشت بحران در جهان امروز هستیم. جهان نگران روندهای محیط زیستی مخرب است. قدرتهای اقتصادی جهان فرصتها و توانمندیهای بازتولید یک نظم اجتماعی و اقتصادی را در کشورهای خود هم ندارند. ژئوکالچر از همه حوزه ها بحرانی تر است و فرهنگ ها و خرده فرهنگهای تنازعی در همه جا سربرآورده اند که تاثیر خود را بر جهان آینده خواهد گذاشت. بنابراین جهانی فاقد چشم انداز روشنی در حوزه های استراتژیک داریم.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به تصایری که از ایران بازنمایی می شود اشاره کرد و گفت: ایران، نمونه عالی از تراکم بحران ها در جهان امروز است. اقتصاد ناتوان و از رمق افتاده تحت تاثیر رودیدادهای بیش از 40 سال اخیر، جامعه درگیر در چنین بحرانها که چشم انداز روشنی پیش روی خود نمی بیند و بخش بزرگی از آن احساس ناامیدی می کند و به توانمندی نظم سیاسی و نظام سیاسی، اطمینان چندانی ندارد. این جامعه، عیجب ترین پدیده تاریخ سیاسی جهان را به نمایش می گذارد که شکافی بسیار عمیق است که در تخیل هم نمی گنجد که چگونه بخش بزرگی از جامعه هر آنچه که دولت می گوید را دروغ می پندارد. به هر آنچه که حکمرانان می خواهند ببافند، حمله می کند. متاسفانه شاهد خوشحالی بخشی بزرگ جامعه از شکست حاکمانش هستیم. این مساله در هیچ جای دنیا دیده می شود.
دلاوری با تاکید بر ضرورت توجه به چگونگی ایجاد اجماع در چنین وضعیتی، ادامه داد: جامعه ما رو به اسطوره ای بسیار وحشتناک آورده است؛ کاوه ای پیدا نمی گردد، کاشکی اسکندری پیدا شود! ما شاهد جلوه های مختلف این انگاره در سالهای اخیر هستیم که در حال تبدیل شدن به نظام معنایی و باوری فراگیر است. این گسل های متعدد، به دلیل وجود حکمرانی معیوب است. باید بررسی کرد در چنین وضعیتی، چگونه می خواهیم با جهان آینده مواجه شویم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: باید خزانه اعتماد را فربه کرد و به جامعه برگشت. این مقوله ای عمدتا فرهنگی است که در ذهنیت ها شکل می گیرد.