نسل جدید ما که اصطلاحا میگویند نسل زِد، احتیاج به پاسخگویی دارند؛ برای اینکه نسل پرسشگری است. با چگونگیها نمیشود، با این نسل صحبت کرد. نمیشود کتاب فقهی و رساله را بدهیم و بگوییم این را بخوان و مسلمان خوب بشو! آن باید در جای خودش باشد، ولی الآن چراییها را باید جواب بدهیم. ما پیرو مکتبی هستیم که هم چگونگیها و هم چراییها را پاسخ میدهد. ولی ما غافل شدیم و نیامدیم به این خواسته جوانانمان توجه کنیم و دیگران جوانان ما را ربایش کردند. آن موقع که ما نوجوان بودیم، تفاوت جهانبینی ما با یک نوجوان همقطار ما در آمریکا این قدر بود. به خاطر این شبکههای اجتماعی و ربایشی که کردند و این غفلتی که ما در امور فرهنگی کردیم و عدم پاسخگویی به این نیازها.
قائم مقام و معاون فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ضمن تأکید بر اینکه با آمدن امام خمینی(س) قضیه فلسطین محور قرار گرفت، گفت: اوایل که عادیسازی روابط با اسرائیل توسط برخی از عربها شروع شده بود، به ما میگفتند نمیشود با اسرائیل کاری کرد، پس کنار بیایید. ما از این طرف میگفتیم، مگر میشود؟! دنیا را نگاه کنید، حق را ببینید! من همینطوری در ذهنم متبادر شد که حق آهسته جلو میرود، حق سریع جلو نمیرود؛ چون حق باید در درونت جا بیفتد، ولی پیوسته میرود. آن کسی که ناگهانی صعود میکند، ناگهانی هم سقوط میکند. یک دفعه دیدیدم که خیلی از عربها در جهت عادی سازی روابط با اسرائیل جلو رفتند، شما میبینید باید الآن چه خجالتی بکشند.
به گزارش خبرنگار جماران، دکتر علی اکبر صالحی طی سخنانی در آیین آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاه ادیان و مذاهب قم، گفت: وقتی که از بنده خواستند و این فرصت را برای من ایجاد کردند تا در خدمتتان باشم، فکر میکردم که راجع به چه موضوعی صحبت کنم. سیل تحولات در دنیا به قدری زیاد است که انسان وقتی راجع به یک موضوعی فکر میکند، فردایش میبیند که آن موضوع قدیمیشده و باید روی موضوع دیگری تأمل کرد. لذا من فکر کردم که بحث را یک مقداری ریشهایتر شروع کنیم.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه به نظر بنده قلمرو سهگانه حیات، امور اعتقادی است، اجتماعی است و زیستی است، افزود: امور زیستی آنچیزی است که با بدن انسان سروکار دارد؛ معیشت، خوردن، خوابیدن و... . مسائل اجتماعی نیز مقررات و قواعدی است که بین آنها در یک اجتماع بایستی برقرار باشد. مسائل اعتقادی با مسائل روحی و نفسی انسان سروکار دارد. ما از مقوله علم شروع میکنیم؛ چونکه در دانشگاه هستیم و دانشگاه محل علم، دانش و دانستنیها است. بر این اساس، میگوییم که مسائل اعتقادی اعم از همه چیز است؛ یعنی یک امری عامی است که علم هم در آن نهفته است. ما اگر از علم شروع بکنیم، میبینیم که خداوند متعال در قرآن روی این مطلب و این واژه تأکید بسیار دارند و شروع نزول قرآن نیز با همین است: «اقراء و ربک الاکرم الذی علّم بالقلم علّم الانسان ما لم یعلم» همهاش علم است: عَلّم ما لم یعلم، عَلّم بالقلم. پس علم یک شرافت ذاتی دارد. اولین معلم هم خدا است: «عَلّم الانسان ما لم یعلم». پیامبران هم میراثداران آن علم الهی هستند. از آنجایی که من مقدار بحثهای زیادی دارم، از توضیح بیشتر این عبور میکنم. شما که اهل علم و در زمره فرهیختگان هستید، اگر یک اشارهای هم بکنم، قطعا به کُنه مطلب پی میبرید.
وی افزود: شنیدهاید که میگویند «العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان» این دو خیلی مصطلح است. میگوید علم دو قسم است: علم ادیان و علم ابدان. چرا گفته ادیان و ابدان؟ چرا نگفته علم الدین و علم البدن؟ من با تفسیر آزادی که از این روایت دارم اینگونه تفسیر میکنم: علم الادیان، یعنی هر آنچه که با نفس و روح انسان سروکار دارد و علم الابدان، یعنی هرآنچه که با جسم و ماده سروکار دارد. اگر به تعبیر امروزی بخواهیم بگوییم، علم الابدان را میگوییم علم فیزیک و علم الادیان را میگوییم علم متافیزیک. علم فیزیک، یعنی علم ماده و علم هر جسمی؛ برای همین است که میگوید ابدان. ادیان هم علم نفسانیت و روح و اینگونه امور؛ که همان متافیزیک میشود. از این میخواهم به این مطلب برسم که –همانطوری که گفتم- علم، اصالت و ذات شریفی دارد.
صالحی با اشاره به تقسیم بندی علوم به علم نافع و علم غیر نافع، تصریح کرد: ما در قرآن چنین چیزی نداریم. پس چه میشود که بعضی وقتها ما این عبارات را حتی از بزرگان میشنویم؟ باید گفت، این تعبیر به نحوه بهکارگیری علم برمیگردد، نه خود علم. و الّا، علم یک شرف ذاتی دارد که علم بماهو علم نمیتواند غیر نافع باشد. مثلا علم هستهای علم بسیار مفیدی است. همین الآن در کشورمان بیش از یک میلیون نفر از کسانی که سلامتیشان در معرض خطر است، از این علم دارند بهرهبرداری و استفاده میکنند؛ درمان و معالجه میشوند. اما همین علم، باعث میشود که در عرض چند ثانیه صدها هزار نفر بسوزند، نابود بشوند و حق حیات از ایشان گرفته بشود مثل همان بمب اتمی که در ناکازاکی و هروشیما استفاده شد. پس این علم، همان علم است؛ اما چگونه به کار گرفتهایم! اینجا آنچه که نافع و غیر نافع بودن علم را مشخص میکند، شیوه بهکارگیری علم است.
وی با اشاره به آیه ی «و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»، گفت: اگر ما تزکیه نشویم، مثل ظرفی میمانیم که آن ظرف پاک نیست. شما آب پاک را هم که داخل آن ظرف بریزید ناپاک میشود. گاهی سوال میشود که چرا خداوند فرموده است: «و یزکّیهم و یعلّمهم»؟ این یعنی علم باید در وجود کسی باشد که آن وجود تزکیه شده باشد تا علم همیشه نافع شود؛ یعنی بهکارگیری علم، نافع باشد. علم در وجود کسی که پاک نیست، میشود ناکازاکی و هیروشیما. پس این هم واقعا نکتهای است که باید توجه داشت.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به حدیث امیرالمومنین(ع) که می فرمایند، «العلم و الدین توأمان اذا افترقا احترقا»، افزود: اگر علم و دین از هم جدا بشوند، میسوزند؛ یعنی دین بدون علم میسوزد و علم بدون دین هم میسوزد. خیلی جالب است. حالا اگر مصداقی بگویم، یکی از مصادیق اینکه دین اگر همراه علم نباشد، میسوزد، این است که در زمان ظهور حضرت رسول صلوات الله علیه، خیلی از مناسک حجی که ما الآن انجام میدهیم طبق تاریخی که ما خواندیم، آنها هم انجام میدادند؛ طواف میکردند، نذر میکردند، قربانی میدادند، همه اینها بود. اما چه چیزی را نداشت و چرا جاهلیت بود؟ چونکه از درون تهی شده بود؛ تمام این مناسک حول یک هدف منحرف و هدف نادرستی بود، محتوای این مناسک نادرست بود. حضرت رسول صلوات الله علیه آمدند، این مناسک و آن قالب را حفظ کردند، اما محتوا را درست کردند. حضرت ابراهیم وقتی که این مناسک را گذاشت، محتوایش هم درست بود و مناسکش هم درست بود. زمان حضرت ابراهیم مردم خدا پرست بودند، کسی خیلی نمیخواست واقعا بتپرست باشد. بعدیها هم خداپرست بودند و شاید نوادگانشان هم خداپرست بودند. اما در طول زمان آرام آرام به انحراف رفت و به بت پرستی گرایید. این میشود دین بدون علم.
وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه انسان فی ذاته آزادیخواه و عدالتخواه است، یادآور شد: اما الآن شرایط بهگونهی دیگری شده که میبینیم امور در جهت دیگری حرکت میکند. دانشگاه محل علم است، دانشگاههای جهان محل علم و تولید علم است. اما علم و عالم وقتی -حالا خواسته یا ناخواسته- با امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط میشود، دانشگاهیان نسبت به آن یک کمی محتاطند. آنهایی که در خارج درس میخوانند، میگویند ما در سیاست وارد نمیشویم، در مذهب و دیانت هم وارد نمیشویم. وقتی اینطوری شد، کدام بُعد میماند؟ فقط اقتصاد؛ یعنی در دانشگاههای دنیا این اقتصاد است که پیشبرندهی دانشگاه است و اقتصاد و منفعتطلبی است که حاکم شده است. البته این امر بدی نیست، ولی یک بعد خیلی در حال بزرگ شدن است و به ابعاد دیگر کمتر توجه میشود. این پدیده مشکلاتی را میآفریند که اشاره خواهم کرد. لذا نباید الگوهای صرف اقتصادی بر مراکز آموزشی و پژوهشی حاکم شوند؛ بهگونهای که انسان را به میلگرایی و منفعتطلبی خودخواهانه سوق بدهد.
صالحی با اشاره به اینکه مکتب اسلام در مقابل مکاتب غیر اسلامی قرار میگیرد، اظهار کرد: من اسلام را ایدئولوژی تلقی نمیکنم. فرق است بین ایدئولوژی و مکتب؛ ایدئولوژی یک امر جزمی است که میگوید همین است و بس؛ در ایدئولوژی سوال از «چرایی» امور زیاد نیست و شاید اصلا نیست، بلکه «چگونگی» نهفته است. اغلب ادیان دنیا نیز بیشتر روی چگونگی تمرکز دارند، نه بحث چرایی. اما فلسفه برخلاف ایدئولوژی علم عینی است؛ حقیقت را میطلبد؛ آنچه که روی زمین هست را میبیند و چراییها را پاسخ میدهد. این فلسفه است. اسلام هر دو را دارد؛ هم فقه را دارد که بحث چگونگی است؛ چگونه طهارت کنیم، چگونه ارث را تقسیم بکنیم و... این چگونگیها را در فقه ما میبینیم. اما اسلام برای چراییها هم جا باز کرده است که در آن میتوانیم سوال بکنیم؛ در قرآن خیلی آمده است که «افلا یعقلون»، «افلا یتفکرون» «افلا یتدبرون». اشاره میکند که به زمین و آسمان نگاه بکنید، آیا شکافی در آسمان میبینید؟ دوباره نگاه کنید. پس ما مکتبی داریم که هم جمعکننده چگونگیها است و هم چراییها. این خیلی مهم است. این مکتب متمایز میکند اسلام را از مکاتب دیگر.
وی ادامه داد: نه اینکه مکتب غربی به دنبال مسائل اعتقادی نباشد؛ اما صبغه اصلی مکتب غربی محور اقتصادی است؛ قدرت اقتصادی باید باشد. نظم نوین جهانی یا نظم جهانی حول چیست؟ نظم برای چه؟ برای اینکه منفعت خودشان را حداکثر کنند. ما یک جایی داریم که میگوید «الاسلام و یعلو و لا یعلی علیه». این را هم داریم، درست هم است. چرا الاسلام یعلو و لا یعلی علیه؟ این خیلی ادعای بزرگی است. ولی در طول تاریخ میبینیم همینجور است؛ از آن هزار و چهارصد سال پیش که میآییم به جلو، میبینیم که اسلام یعلو و لا یعلی علیه است.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف گفت: شما اگر زمان خلفای اموی بودید فکر میکردید که اسلام مضمحل شد و رفت. زمان عباسیها یک کمی بهتر شد –نمیگویم خوب شد، ولی یک کمی بهتر شد؛ به قول فرنگیها: عصر طلایی جهان اسلام (The golden ages of Islam) –خودشان میگویند- و در مقابل The dark ages of EU عصر تاریک اروپا، اما در مقابلش عصر طلایی است. پس میبینیم که اسلام در طول زمان دارد بالا میآید. چرا؟ آیا مسلمین اینجا خیلی همّت کردند؟ یا حکمرانان همّت کردند؟ قطعا این یک ریشه در دست تقدیر دارد؛ میگوید «العبد یدبّر و الله یقدّر» من این را میخواهم بگویم که این روایتی که میگوید «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» -من نه به خرافات اعتقادی دارم و نه چیز دیگری ولی به مبدأ اعتقاد دارد- یک بخش آن برمیگردد به مکتب که میگوید اراده الهی این است که اسلام بالا بیاید. اما چگونه بالا بیاید؟ این مهم است. یک زمانی است، شما برای بچهتان همه امکانات را تأمین میکنید؛ میخواهد راه برود دستش را میگیرید، غذا به دهنش میگذارید، این بچه وقتی بزرگ بشود، دیگر کارهای نمیشود و هیچ کاری از او برنمیآید.
وزیر خارجه اسبق کشورمان با اشاره به اتفاقات ناگوار در غزه و فلسطین، گفت: اراده الهی دست همگان را نشان می دهد. بله، همه متضرر میشوند، عزیزان ما جانشان را از دست میدهند، چرا که «الذین قالو ربنا لله ثم استقاموا» و جهاد فی سبیل الله ارزان نیست. شما آهن را وقتی میخواهید فولاد کنید، باید در کوره بگذارید و اینقدر دما را ببرید بالا تا تمام ناخالصیها بیرون بیاید. اسلام زمانی یعلو و لا یعلی علیه است که کوره دین و باور اینقدر داغ شود تا تمام ناخالصیها بیاید بیرون و مشخصبشود. برای مدتی میتوانید حق را کتمان بکنید، اما نمیتوانید برای همیشه کتمان بکنید.
صالحی با بیان اینکه قضیه فلسطین، قضیهی خاصی است که نباید به سادگی از آن عبور کرد، گفت: من امام را «محی الدین زمان» نامیدم؛ یعنی این که دین واقعا تا قبل از انقلاب اسلامی مهجور بود. آن زمانی که ما دانشجو بودیم، من در دانشگاه آمریکایی بیروت بودم، سال 68 میلادی، در دانشگاهها مکاتبی چون کمونیسم، سوسیالیسم، مائویسم، چائویسم، نهیلیسم و بیتلها سرزبانها بودند. برای اولین بار یک پدیدهای به نام «پوچگرایی» شکل گرفت و بیتلها به وجود آمدند. ولی اسلامیسم نبود؛ کسی فکر نمیکرد که دین بتواند محرّک جامعه باشد. الآن دین جایگاه پیدا کرده است. دین را ارتجاع میخواندند، دین محرّک نمیتوانست باشد. امام آمد و این گوهر تابناک زنگار و غبار گرفته را پاک کرد و دین را مجددا عرضه و احیا کرد. نه فقط دین اسلام؛ خیلی عجیب است، مبدأگرایی در کل اروپا شروع شد. بعد از انقلاب اسلامی توجه به مبدأشناسی و معرفتشناسی زیاد شده است. بعد از انقلاب اسلامی خیلی از دانشگاههای دنیا کرسی اسلامشناسی و کرسی شیعهشناسی را گذاشتند.
وی با اشاره به اینکه امام ویژگیهای متعددی داشت، تصریح کرد: مقام معظم رهبری چهاردهم خرداد امسال در حرم حضرت امام فرمودند امام را مجددا به جوانها بشناسانید. چه طوری بشناسانیم؟ ویژگیهای خاص و اثرگذار امام را شناسایی کنیم و ببینیم این ویژگیها چگونه میتوانند اثرگذار باشند. یکی دولتمردی امام است؛ امام یک سیاستمدار استوار بود. یکی فقیه بودن امام است؛ ایشان مرجع تقلید بودند. یکی فیلسوف بودن امام است؛ من بارها از امام شنیده بودم و میخواندم که با احترام ویژه از مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی صحبت میکردند؛ به عنوان استاد فلسفه ایشان. یکی هم معرفتشناسی و حالا بگوییم عارف بودن امام است.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف در خصوص ارتباط این ویژگیهای امام خمینی(س) با انقلاب اسلامی، اظهار داشت: من تصورم این است که تحقق انقلاب با ویژگی دولتمردی امام محقق شد. یعنی یک سیاستمداری بود که توانست رهبری و هدایت کند و انقلاب را به سرانجام برساند. این یک سیاست و کیاست میخواست؛ المؤمن هو الکیّس الفطن. فطانت میخواست و با دولتمردی خودش انقلاب را تثبیت کرد بدون اینکه سلاحی به کار ببرد. عجیب است واقعا! اینجا نکته دیگری است که میخواهم اشاره کنم. مقاومت الزاما همیشه با سلاح نیست؛ سلاح خوب است ولی با اراده است. مقاومت قبل از هر چیزی اراده و تصمیم میخواهد. امام این اراده و تصمیم را در دل مردم نهادینه کرد و انقلاب محقق شد. پس این بعد امام انقلاب را محقق کرد.
وی در خصوص تثبیت انقلاب نیز گفت: اوایل انقلاب من رئیس دانشگاه صنعتی شریف بودم. از ابتدای دیوار صنعتی تا انتهای دیوار صنعتی چریک اقلیت، چریک اکثریت، پیمانیها، جبهه ملی، مجاهدین خلق، چپیها، کمونیستها و...، بیانیه میدادند. امام در چنین شرایطی با ویژگی «معرفتشناسی» و «توکل بر خدا» انقلاب را تثبیت کرد. بعید بود امام صحبتی بکند و نام خدا برده نشود. وقتی که جنگ آغاز شد، دیدید مردم چگونه سر از پا نمیشناختند و برای جبههها میرفتند. نمیتوانستید جلو کسی را بگیرید. بنده میخواستم جلو دانشجویانمان را بگیرم نروند جبهه و میگفتم جبهه شما دانشگاه است، اما رفتند که در هویزه تعداد زیادی از بچههای دانشگاه صنعتی شریف شهید شدند. مگر میشد این بچهها را نگهداشت! چه بود؟ عشق به خدا! و این انقلاب را تثبیت کرد؛ چون که زمینه انقلاب بود. در بستر انقلاب و جامعه ما دینباوری بود، اما تثبیت کردنش به همین بود.
صالحی تأکید کرد: نسل جدید ما که اصطلاحا میگویند نسل زِد، احتیاج به پاسخگویی دارند؛ برای اینکه نسل پرسشگری است. با چگونگیها نمیشود، با این نسل صحبت کرد. نمیشود کتاب فقهی و رساله را بدهیم و بگوییم این را بخوان و مسلمان خوب بشو! آن باید در جای خودش باشد، ولی الآن چراییها را باید جواب بدهیم. آن بُعد فلسفی را میخواهد و اسلام این بُعد را دارد که من در ابتدا گفتم، ما پیرو مکتبی هستیم که هم چگونگیها و هم چراییها را پاسخ میدهد. ولی ما غافل شدیم و نیامدیم به این خواسته جوانانمان توجه کنیم و دیگران جوانان ما را ربایش کردند. آن موقع که ما نوجوان بودیم، تفاوت جهانبینی ما با یک نوجوان همقطار ما در آمریکا این قدر بود. به خاطر این شبکههای اجتماعی و ربایشی که کردند و این غفلتی که ما در امور فرهنگی کردیم و عدم پاسخگویی به این نیازها.
وی با اشاره به دوراندیشی امام خمینی(س)، افزود: امام با تاکتیک حرکت نمیکرد؛ با استراتژی و راهبرد حرکت میکرد. یکی از راهبردهای امام محور قراردادن قضیه فلسطین است. وقتی که امام آمد، قضیه فلسطین محور قرار گرفت در جهان اسلام و روز قدس را گذاشتند. این یک استراتژی بود. محوری بود که جهان اسلام را دور این محور جمع کرد. خیلی کار بزرگی بود؛ الآن داریم میفهمیم که این روز قدس یعنی چه! این فلسطین یعنی چه! اینجاست که «الاسلام یعلو و لایعلی علیه». یکی از عناصر ابتدایی اسلام حفظ هویت و ماهیت فلسطین بود که فراموش نشود. این جبهه مقاومت بعد از امام پختگی گرفت. قبل از انقلاب اسلامی من در بیروت دانشجو بودم و گاهی به اردوگاههای فلسطین گاهی سر میزدیم. فلسطینیها وقتی میفهمیدند که ما ایرانی هستیم، میگفتند شما چه ملتی هستید که بنده اسرائیل شدید! گفتیم ما بنده اسرائیل نیستیم، دولت ما است که اینجوری است. میگفتند اگر ملت اراده کند، دولت نمیتواند این کار را کند.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما میرویم با اینها صحبت میکنیم، خیلی واقعا عجیب است! آن اوایل که عادیسازی روابط با اسرائیل توسط برخی از عربها شروع شده بود، به ما میگفتند نمیشود با اسرائیل کاری کرد، پس کنار بیایید. ما از این طرف میگفتیم، مگر میشود؟! دنیا را نگاه کنید، حق را ببینید! من همینطوری در ذهنم متبادر شد که حق آهسته جلو میرود، حق سریع جلو نمیرود؛ چون حق باید در درونت جا بیفتد، ولی پیوسته میرود. آن کسی که ناگهانی صعود میکند، ناگهانی هم سقوط میکند. یک دفعه دیدیدم که خیلی از عربها در جهت عادی سازی روابط با اسرائیل جلو رفتند، شما میبینید باید الآن چه خجالتی بکشند.
وی یادآور شد: سال 1967 من در بیروت بودم. خدا جمال عبدالناصر را رحمت کند.در رادیو «صوت العرب من القاهره»، میگفت امروز ما صدتا هواپیمای اسرائیلی را زدیم و 500 تانکشان را سوزاندیم، خوشحال بودند! پنج شش روز گذشت، دیدیم که جمال عبدالناصر آمد پای تلویزیون و عذرخواهی کرد و گریست. مثل اینکه در تمام جهان، مثل یک آب سردی بود که رویمان ریختند. هیچ کس باور نمیکر که این اتفاق در شش افتاده است. سوریه، مصر و همه کشورهای شرکتکننده، شکست خوردند. پیش خودم یک علتیابی کردم که چرا اینگونه شد؟ من عکسی را دیدم که سرباز اسرائیلی روی تانکی نشسته بود و تورات دستش بود، اما سرباز مصری در چادرش نشسته و من شرمم میشود که بگویم چه کار میکردند! اما از سال 2000 به بعد، به برکت انقلاب اسلامی و روح مسیحیایی که امام دمید و مقام معظم رهبری با دقت آن را ادامه داد، وضعیت تغییر کرد. چرا اسرائیل سال 2000 در جنوب لبنان شکست خورد؟ برای اینک اینبار مجاهدین قرآن در دستشان بود و اسرائیلیها شرمم میشود که بگویم در چادرهایشان چه بود؛ وضعیت جابهجا شد.
وزیر خارجه اسبق کشورمان گفت: جمهوری اسلامی یک قدرت اقتصادی و صنعتی جهانی نیست؛ اما یک قدرت فکری و اجتماعی جهانی است. یک حکمرانی جدیدی را ارائه داده است؛ جمهوری اسلامی نمونهای از حکمرانی جدیدی است که مثالش در دنیا نیست. در دنیا یا ریاست جمهوری است، یا پارلمانی است یا پادشاهی است یا کودتاچی است. اصلا مشکل غرب با ما همین است؛ غرب همه را شناسایی کرده، اما ما را نتوانسته بشناسد. این را کسینجر به سفیر ما در نیویورک گفته است. آقای خوشرو این را برای من تعریف میکرد که یک بار پیش کسینجر بودم، راجع به انقلاب صحبت شد. گفت، « ما تا آخرین لحظه فکر نمیکردیم دیندارها انقلاب را صاحب شوند، ما فکر میکردیم این انقلاب دست چپیها و تودهایها است. لذا روی اتحاد جماهیر شوروی و تودهایها زوم کرده بودیم. الآن میبینیم که چه غفلتی بوده که دیگر خیلی دیر شده است». از منظر آنها این انقلاب اختلال ایجاد کرده است و میگویند چون ما نمیدانیم اینها اهدافشان و آرمانهایشان چیست، لذا نگرانیم. خوب ما را مطالعه نکردهاند. خوشبختانه آنهایی هم که به ایشان مشورت میدهند، همیشه کسانی هستند که به نظر من گرفتاریهای فراوانی دارند.
وی تأکید کرد: اگر مکتب ما بتواند خودش را مسلط به علم و فناوری کند، یعنی یکی بال فناوری و علم را داشته باشد و یکی هم بال اعتقادی را داشته باشد، ما چیره خواهیم شد؛ برای اینکه علم و فناوری مهم است. حضرت علی(ع) میفرماید علم قدرت است؛ آنکس که آن را یافت، چیره میشود و آنکس –نمیگوید مسلمان یا غیر مسلمان، مؤمن، نماز شب خوان- که آن را نیافت، بر او چیره میشوند. پس علم سلطان است. ما بایست با این مکتبمان علم را هم –که مقام معظم رهبری همین دو سه روز پیش هم چقدر روی این مسأله توجه داشتند- مورد اهتمام قرار بدهیم و ما بایستی با علم و فناوری و مکتب زیبای اسلام بتوانیم جهان اسلام را نجات بدهیم و میتوانیم.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به اینکه دشمنان ایمان مردم ما را نشانه گرفتهاند، اظهار داشت: دیگر اینکه، اراده ما را نشانه گرفتهاند؛ این ملت با اراده که توانست با دست خالی بر یک جهانی پیروز بشود. ما میگوییم جنگ صدام، کدام صدام؟ جنگ جهانی بود: از اتحاد جماهیر شوروی تا آمریکا، تا حوزه خلیج فارس، دیگر که بود که کمک نکرد؟! چه کسی به ما کمک کرد؟! حالا سوریه و تا یک حدودی هم لیبی جایشان محفوظ است و جای تقدیر دارد. همچنین بُعد امید ما را میخواهند بگیرند؛ ما خیلی اشتباه داریم در انقلاب، قصور زیادی داریم، اما نیمه پر و خالی لیوان را با هم ببینیم. اگر ما امیدمان را از دست بدهیم، شروع به سقوط میکنیم.
وی افزود: همینطور دشمنان میخواهند اعتمادزدایی بکنند بین حکمرانان و ملت. میخواهند این جدایی را بیندازند؛ از طریق هوش مصنوعی خیلی دارند استفاده میکنند که این اعتمادزدایی را تشدید کنند. آگاهیهای عمومی ما را دارند دستخوش تردید میکنند؛ ببینید ما یک حقیقت داریم یک واقعیت. واقعیت چیزهایی است که رخ میدهد؛ مثلا امروز یک نفر کشته شد، این یک واقعیت است. اما حقیقت چیست؟ چرا کشته شد؟ اینها دارند جوری رفتار میکنند که واقعیتهای مورد نظرشان را جای حقیقت بنشانند، این خیلی خطرناک است و ما هم حواسمان نیست.
صالحی در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: هوش مصنوعی، فناوری کوانتومی، مواد جدید، شبکههای ارتباطی، رباتی شدن، اینترنت اشیاء، محاسبات پیش رفته و حقیقت مجازی آینده جهان است. حقیقت مجازی این است که یک دوربین روی صورتتان میگذارید و به وسیله آن ایتالیا را میگردید؛ اگر این را استفاده کردید واقعا احساس میکنید که به ایتالیا رفتید. با حقیقت مجازی دیگر انسان، انسانیت خودش را از دست میدهد. ولی اینها هست. حالا از دل اینها چه چیزهایی بیرون میآید؟ وقتی شما پیش پزشک میروید و میگویید سرم درد میکند، چند تا دیتابیس در سرش دارد و میگوید تو سرما خوردهای این داروها را بگیر و برو! اما دیتابیسی که با هوش مصنوعی در دستگاههای کامپیوتر هست میلیاردها است؛ شما میگویید و او هم دقیق دارو را به شما میدهد.
وی در بخش پایانی سخنان خود با تأکید بر اینکه دانشگاه باید محل تضارب آراء باشد، گفت: نباید نگرانی امنیتی در دانشگاه احساس شود. نباید یک استاد در حرف زدن و بیان نظراتش احساس ناامنی کند؛ و همینطور دانشجو. اما خواهش من این است: «واقروا کبارکم»؛ گفتیم تضارب آرا، نگفتیم تضارب اشخاص! ما که اینجا نیامدیم که بوکس بازی کنیم! تضارب آراء را با تضارب اشخاص فرق بگذاریم؛ حالا ما به جای اینکه آرام بیاییم دیدگاهی را نقد سالم کنیم، شخص را مقابل خودمان قرار میدهیم و او را تخطئه میکنیم، بیاحترامی و بیحرمتی میکنیم.
وی در پایان گفت: من امیدوارم که هم حکام و هم دانشجویان و اساتید، جایگاه خودشان را بدانند. ولی دانشگاه باید محل تضارب آراء باشد؛ بگذارید یک استاد حرف خودش را بزند و الا، استاد خیلی آدم محتاطی است، زود خودش را سانسور میکند. حالا دانشجو یک مقداری جسور است.
- عکس: هادی چهرقانی
- کدخبر: 1611488
- ویرایش خبر
-