حمید ابوطالبی مشاور سیاسی رییس جمهور در دولت روحانی هشدار داد: تصویب قطعنامه آژانس، مبنی بر: ابرازنگرانی عمیق ازعدم همکاری ونقض تعهدات وعدم پاسخگویی ایران به ابهامات ودرخواستهای آژانس، درخواست گزارش و زمینهسازی برای ارجاع پرونده به UN، هم شرایط را برای تنشِ بیشتر آماده میکند، آنچه آمریکا آن را اقدامات بیشتر برعلیه ایران خوانده است. این زمینه سازیها،برای بردن مجدد پرونده ایران به شورای امنیت UN وفصل هفتم منشور کفایت میکنند.
به گزارش جماران؛ حمید ابوطالبی مشاور سیاسی رییس جمهور در دولت روحانی در حساب توییتر خود نوشت:
تنش در روابط ایران وغرب - شامل هستهای،منطقه و حقوقبشر - روز به روز بیشتر و بیشتر میشود؛ تا بدانجا که اینک بحران دیپلماتیکِ فیمابین به سطح سران کشورهای اروپایی و موضعگیریهای تند آنان رسیده و دیپلماسی ناکارآمدِ ایران هم قادربه حل و فصل آن نیست.
در این روند تنشهای رو به افزایش:
۱)ایران توسط EU3 به عنوان اعضای ۵+۱، رسماً به نقض سیستماتیک تقریبا تمام مفاد توافق هستهای برجام و عدم پایبندی به تعهداتش نسبت به آژانس بینالمللی انرژی اتمی متهم گردیده است؛ لذا آنان: قطع هرگونه مذاکره هستهای با ایران را اعلام کردهاند؛ از ضرورت چهارچوبِ جدیدی برای مذاکرهی هستهای با ایران سخن گفتهاند، که میتواند به معنای پایانِ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ و سالها مذاکره دوباره و بلاتکلیفی و تداوم تحریمها و فشارها باشد؛ مسئلهی هستهای ایران را مجددا تهدید امنیت منطقهای و بینالمللی و بسیار خطرناک خواندهاند.
۲)اتحادیه اروپاهم به عنوان میانجی، نه تنهااعلام نموده که هیچ مذاکره هستهای با ایران درجریان نیست،بلکه تصمیم گرفته چنانچه ایران به تعهدات برجامیاش بازنگردد وضعیت را درآینده نزدیک بدتر نماید؛ لذااقدام به اعمال تحریم دربسیاری از زمینهها بویژه ارسال پهپاد به روسیه نموده است؛
۳)در همین راستا، آمریکا نیز مدتی است مذاکره باایران را باعناوین: توسعهی برنامه هستهای ایران ازطریق راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و انباشت اورانیوم با غنای بالا، وجود خطر بالای اشاعه، نقض تعهدات پادمانی، و درخواستهای فرابرجامی، از دستور کاردیپلماسی خود خارج نموده است؛
۴)تصویب قطعنامه آژانس، مبنی بر: ابرازنگرانی عمیق ازعدم همکاری ونقض تعهدات وعدم پاسخگویی ایران به ابهامات ودرخواستهای آژانس، درخواست گزارش و زمینهسازی برای ارجاع پرونده به UN، هم شرایط را برای تنشِ بیشتر آماده میکند، آنچه آمریکا آن را اقدامات بیشتر برعلیه ایران خوانده است. این زمینه سازیها،برای بردن مجدد پرونده ایران به شورای امنیت UN وفصل هفتم منشور کفایت میکنند؛ گامهایی خطرناک که البته ایران هیچ درک روشنی از آن درعرصهی بینالمللی ندارد، هرچند مکررا اعلام نماید که به تنهایی به یک طرفِ میزی چسبیده است که طرف دیگر آن از مذاکره کننده خالی میباشد!
لذا این روند که سران غرب را به موضعگیری کشانده، و هر ده سال به دهسال از ۱۳۸۰-۱۳۸۱ تکرار میگردد، اکنون در۱۴۰۰-۱۴۰۱ نتیجهای جز فصل هفتم منشور و بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران و تکرار وضعیت سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۱ یعنی دیپلماسیِ افراطگرایان در کشور و قراردادن ایران در آستانه جنگ ندارد.
روندی که دوباره این سخن رئیس جمهور فرانسه در۱۳۹۲ را می نمایاند که: «کشورهای ۵+۱ تصمیم به آغاز جنگ با ایران گرفته بودند، ولی رای آزادانهی مردم و رویکرد دولت به دیپلماسی مانع آن شد» آنچه اکنون با «حذفِ مردم و طرد رویکردِ دیپلماتیک»، معنایی جزریختن آب به آسیاب «جنگ» توسط افراطگرایان ندارد.