آیت الله بهشتی تاکید میکند: «قرآن را نباید تفسیر به رأی کرد»، به این مهم در فهم و برداشت روشمند از قرآن نیز تصریح میکند: «من به سهم خود از اینکه افراد برداشتهای زنده خود را از آیات بنویسند تا ویژگیهای خاص و حیات بخش یک آیه یا جملهای از آیه را که آن را روحبخش، دلنشین و زنده میکند، تقریر و تنظیم کنند، بسیار خوشحال میشوم، ولی به شرط اینکه با صراحت بگویند: «من از این آیه چنین برداشتی دارم» و اصرار نداشته باشند که حتماً مقصود از آیه همان برداشتی است که آنها میکنند، چون با این کار ممکن است راه را بر برداشت و تعبیر شخص دیگری که دارای روحی مترقیتر و تشنهتر همراه با بافتهای اندیشهای و رفتاری والاتر است، ببندند ... این مطلب است که من خود بدان مقید بودهام».
پایگاه خبری جماران: قرآن کریم کتاب رحمت و هدایت است؛ کلام و کتاب و پیامی که سراسر «خداشناسی» و «انسان شناسی» است. در این آخرین کتاب از کتب آسمانی، اسماء و صفات و افعال الله تبارک و تعالی به عالیترین وجه ممکن و مقدور برای فهم انسان بیان شده است تا انسانی که خلیفه الله است، قوس صعود سلوک خود را موحدانه سیر کند. و کتاب انسان شناسی است، چرا که در آن در ضمن آیات فراوان و در سورههای متعددی از حقیقت وجودی و سرشت انسان سخن به میان آمده و سرگذشت او و نیز آینده سرنوشت او تشریح شده و بیان شده که این آفریده ممتاز پروردگار چگونه موجودی است و همنوعان او به رغم آن سرشت چه سرگذشت و کارنامهای در ادوار و امم گذشته داشتهاند و به حکم و سنت الهی رهین اعمال و کردار خود بودن، چه آینده و سرنوشتی خواهند داشت.
چنین کتابی با چنین محتوای بیمانندی، معیار سنجش احادیث روایت شده به نام پیامبر (ص) و ائمه میباشد و «تمسک» به آن از گمراهی امت مرحومه جلوگیری خواهد کرد اما دریغ و تاسف که مسلمانان چنان که لازم بود، نه به فهم حقایق و معارف قرآن موفق شدهاند و نه توفیقی در تحقق آموزههای آن در جان و جامعه خود گردیدند اما این خود جای سپاس و امید فراوان است که در قرنی که گذشت، در ساحت اندیشه شیعی عالمان و اسلام شناسانی به عرضه فهمی متمایز و متناسب با نیازها پرسشها و چالشها و شبهات عصر و نسل موفق شدند که یکی از ویژگیهای مهم آن «قرآن محوری» میباشد.
متفکران و نو اندیشانی که علاوه بر تلاش برای فهم حقایق و معارف اسلام، دغدغه اجتماعی و زیست جمعی مسلمانان را نیز داشتهاند، بخش مهمی از میراث فکری و محصول اندیشه آنان در ساحت قرآن بوده است. امام خمینی در آثار علمی متنوع خود برای قرآن و تفسیر و تأمل و درسگیری از آن، سهم ویژهای قائل است. علامه طباطبایی با تألیف «المیزان» مایه فخر و مباهات پیروان اهل بیت (ع) در خدمت به قرآن شده است. استاد شهید مطهری سه جلد 700 تا 800، صفحهای از مجموعه آثار او به قرآن و تفسیر سورهایی از آن اختصاص یافته است. امام موسی صدر در مکتوبات و بیانات خود قرآن محور سیر کرده و شهید سید محمد باقر صدر، اهتمام ویژهای به قرآن داشته است و کلاً متأثر از چنین فضای مبارک بازگشت به قرآن و لزوم قرآن محوری در فهم و عمل مسلمانان، تفاسیر متعددی از قرآن پدید آمده و همچنان این جویبار حیاتبخش جاریست
در این میان، عالم متفکر و محقق نواندیش آیت الله شهید دکتر بهشتی بخش مهمی از برنامه علمی و اسلام آموزی خود را به قرآن اختصاص داده و موفق به تفسیر بخشهای قابل توجهی از کلام الهی و ودیعه محمدی شده است. جدیدترین اثر منتشره از آن عالم مجاهد و شهید والامقام، ۶ جلد تفسیر قرآن به عنوان «در مکتب قرآن» است که محصول و ثمره «سلسله درس گفتارهای تفسیری» ایشان میباشد.
جلد اول دربردارنده تفسیر سوره حمد و سوره بقره تا آیه ۱۵۲ میباشد. جلد دوم با تفسیر آیه ۱۵۳ سوره بقره آغاز و به تفسیر آیه ۲۱۵ این سوره به پایان میرسد. جلد سوم تفسیر آیات ۲۱۶ تا ۲۸۶ سوره بقره را دربردارد. جلد چهارم با تفسیر آیه اول سوره آل عمران آغاز و با آیه ۱۰۴ این سوره به پایان میرسد. جلد پنجم به تفسیر آیاتی از سوره اعراف، سوره انفال و سوره توبه اختصاص یافته است. جلد ششم و آخرین جلد از تفسیر شهیدبهشتی به تفسیر آیاتی از سورههای: یونس، هود، یوسف، رعد، کهف، طاها، انبیاء و حج پرداخته شده است.
در پیشگفتار این اثر تفسیری که به قلم سیدعلیرضا حسینی بهشتی، یکی از فرزندان شهید بهشتی نوشته شده، درباره زمان و مکان این گفتارهای تفسیری میخوانیم: «درس گفتارهای در مکتب قرآن، مجموعه دو دوره تفسیر قرآن است. نخست، دوره تفسیری که در سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۴۴ در مرکز اسلامی هامبورگ ... و دوره دوم، پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۹ در شبهای یکشنبه و به صورت سیار در خانههای فعالان و مبارزان آن زمان برگزار میشد که برای مصونیت از حساسیت سازمان اطللاعات و امنیت (ساوات) با نام و پرچم سبز «مکتب قرآن» تشکیل میشد؛ ولی سرانجام با فشار ساواک آن جلسات تعطیل شد.
در این پیشگفتار به درستی و زیبایی درباره شخصیت علمی و نیز بینش قرآنی این عالم متفکر آمده است:
«دامنه مطالعات و تحقیقات آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به قدری گسترده و متنوع و در عین حال عمیق است که به راستی توصیف او به صفتی معین را دشوار میکند. تحقیقات ژرف اندیشانه در فلسفه اسلامی، فهم متون فلسفه غرب که با تسلط وی به زبانهای انگلیسی و آلمانی بدون واسطه صورت میگرفت، دانش تحلیلی او از تاریخ اسلام و جهان، آشنایی با تاریخ و فلسفه علم، مطالعات گسترده در زمینه علوم اجتماعی و انسانی نوین، دانش عمیق در فقه و اصول آن و تبحر در علوم حدیث، آن چنان در آثار به جای مانده او متجلی است که زبان را در مقابل توانمندیهایی که طی عمر کوتاه ۵۳ سالهاش کسب کرده، به تحسین وا میدارد. اما گزاف نیست که مهمترین دغدغه فکری وی را فهم قرآن و یافتن راههای عمل به آن در زندگی شخصی و اجتماعی بدانیم، به همین سبب است که استناد به قرآن و تکیه بر استدلالهای قرآنی تقریباً در همه گفتارها و نوشتارهای او سایه افکنده است».
گرچه در آمادهسازی این درس گفتارهای قرآنی افراد متعددی سهیم بوده و انشاالله مأجور خواهند بود ولی سهم شاگرد و داماد برجسته و محترم آن مفسر و معلم قرآن، یعنی جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر جواد اژهای (رحمت الله علیه) افزونتر بوده است، چرا که ویرایش متن و تدوین و تنظیم پانوشتها به همت او به انجام رسیده است. چنانکه مصاحبهای توسط برادر شهید یعنی حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر اژهای با استاد شهید انجام شده که با عنوان «روش برداشت از قرآن» به مثابه مقدمه مؤلف بر این اثر قرار گرفته است.
مفسر شهید آیت الله بهشتی در این گفتگو تصریح میکند که: «تردیدی نیست که بخش اساسی و معظم قران – نه قسمتهای کم و بخشهای فرعی آن، برای فهم همگان است و آیات قرآن و همه کسانی که با تاریخ و سیره آشنایی دارند، بر این معنا تصریح میکنند که بخش عمده قرآن قابل فهم برای عموم مسلمانان است نه برای فهمیدن گروهی خاص».
البته ایشان به این نکته کلیدی هم توجه میدهند که «همین قسمت معظم قرآن که برای عموم قابل فهم است، اولاً به زبان عربی است، ثانیاً به زبان عربی عصر پیامبر (ص) است و ثالثاً به صورت القای شفاهی یک مطلب است، نه بهصورت یک نوشته». یعنی از نظر ایشان افراد برای فهمیدن قرآن اولاً باید زبان عربی را بدانند و ثانیاً زبان عربی عصر نبوی را بدانند و ثالثاً ملتزم به فهم کلام و کتاب القا شده به صورت شفاهی باشند.
مفسر شهید درباره لوازم شفاهی بودن وحی قرآن خود چنین توضیح داده است: «مطالب قرآن به صورت شفاهی گفته شده است. هر مطلب شفاهی و حتی کتبی اگر ناظر به شرایط محیطی و اجتماعی زمان خودش است ... وقتی شخصی درون این جو مطلبی را می گوید یا مینویسد، سلسله قرائنی وجود دارد که به فهم مقصود گوینده و نویسنده کمک میکند. این قرائن برای مخاطبین آن زمان وجود دارد که در عصرهای بعد نیز توجه به این عوامل برای فهم درست معنا باید مد نظر قرار گرفته شود ... باید توجه کرد که قرآن در سیزده یا چهارده قرن قبل، در محیطی به زبان عربی نوشته یا بهتر است بگویم گفته شده و چون به زبان عربی است، کسی که امروز می خواهد آن را بفهمد، باید زبان عربی را به خوبی بداند و چون به زبان عربی ۱۴ قرن قبل است، باید از معانی لغات در آن اثر اطلاع پیدا کند و معانی جدید کلمات را به حساب قرآن واریز نکند و چون آیات در شرایط اجتماعی خاصی نازل شده است، انسان باید از طریق تحقیق تاریخی، خود را در شرایط آن زمان قرار دهد».
البته در نظر ایشان «یک درجه از فهم قرآن مخصوص پیامبر (ص) و ائمه (ع) است و جز از طریق روایاتی از آنها به ما رسیده، نمیتوان به فهم آن دست یافت».
روش تفسیر قرآن به قرآن که استاد تفسیر آیت الله بهشتی، یعنی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آن را پررنگ اعمال کرده، در تفسیر شهید بهشتی دیده میشود. چنانکه به تناسب سورهها و آیاتی که مورد تفسیر ایشان قرار گرفته، استفاده و استنباط فقهی از آیات قرآن برجسته مینماید.
آیت الله بهشتی در همان حال که تاکید میکند: «قرآن را نباید تفسیر به رأی کرد»، به این مهم در فهم و برداشت روشمند از قرآن نیز تصریح میکند: «من به سهم خود از اینکه افراد برداشتهای زنده خود را از آیات بنویسند تا ویژگیهای خاص و حیات بخش یک آیه یا جملهای از آیه را که آن را روحبخش، دلنشین و زنده میکند، تقریر و تنظیم کنند، بسیار خوشحال میشوم، ولی به شرط اینکه با صراحت بگویند: «من از این آیه چنین برداشتی دارم» و اصرار نداشته باشند که حتماً مقصود از آیه همان برداشتی است که آنها میکنند، چون با این کار ممکن است راه را بر برداشت و تعبیر شخص دیگری که دارای روحی مترقیتر و تشنهتر همراه با بافتهای اندیشهای و رفتاری والاتر است، ببندند ... این مطلب است که من خود بدان مقید بودهام».
دقتها و نکتهها و درسهای این دو «درس گفتارهای تفسیری» و بسی فراوان است و حتی نمیشود شمای کلی از آنها در این یادداشت مختصر ارائه کرد و سزاوار است جامعه اسلامی ما به ویژه عالمان و متفکران و اندیشمندان مسلمان به این اثر مهم در اسلام شناسی با دیده دقت نگریسته و فراتر از فهم معنای آیات بکوشند تا زیست و زندگانی پیروان قرآن بر اساس درسهای قرآنی و مقاصدی باشد که آیات و سورههای قرآن بدانها دلالت و هدایت دارند.
در تفسیر آیات مربوط به مناسک و اعمال حج، آنجا که مسئله قربانی در منا مطرح میشود، آیت الله بهشتی آن را در دو جنبه مورد توجه قرار میدهد: «درباره قربانی، آنچه از اسلام استفاده میشود، دو جنبه دارد: یکم، نشان دادن اینکه در آیین یکتاپرستی انسان را قربانی کردن برای رضای خدا، چنانچه در ادیان دیگر که جنبه خداپرستی ندارد عموماً هست، وجود ندارد. یعنی جنبه منفی مطلب. پس جنبه الهام منفی دارد، الهام اینکه انسان نباید قربانی شود. چون این قربانی در اسلام، یادگار داستان اسماعیل یا اسحاق است که ابراهیم در خواب دید که میگویند فرزندت را برای خدا ذبح کن، آمد که بکند، جلویش گرفته شد و گفت به جای اد گوسفند ذبح کن ... یعنی دیگر وقتی به یکتا پرستی رسیدیم، دیگر مسئله ذبح کردن و قربانی کردن انسان هم از بین میرود ... سنتی است یادبود نقطه عطف تحریم کشتن انسان به عنوان قربانی برای راضی کردن خدا.
دوم؛ جنبه دومش این است که این قربانی مال است ... که هر کسی یک قسمت از مالش را به صورت گوسفند یا گاو میکشد و در اختیار عموم میگذارد و در زمان گذشته چون تولید دام به صورت علمی نبود، تقریباً شاید همه جای دنیا گوشت کم بوده و گوشت به اندازه کافی مخصوصاً به طبقه بیچارگان نمی رسیده است، این مسئله جنبه اقتصادی خیلی قابل فهمی داشته است. در زمان ما این مسئله درست عکس شده است ... مقدار قابل توجهی از آن نفله میشود. لذا همین امسال (که من حج مشرف بودم) آنجا در میان فضلایی که آنجا بودند این بحث بود که باید برای این مطلب فکری کرد، راه حلهایی که برای این مطلب فکر میشد، چند چیز بود: یکی ایجاد یک کشتارگاه مجهز در آنجا و کارخانه کنسرو تا بتواند کنسرو کنند و بعد در دنیا میان فقرا توزیع کنند. فکر بسیار خوبی بود ... یا اینکه اگر این کار عملی نیست هر حاجی بتواند در همان روز وکالت بدهد در محل خودش گوسفندی را قربانی کنند و به فقرا بدهند. این مختصری شبهه شرعی دارد، ولی در برابر اسراف، قابل اغماض به نظر میرسد که قرار شد حتی به وسیله رفقا روی این مسئله هم یک مطالعه فقهی مجدد بشود».
امید است اندیشه بالنده و راهگشا و پیشروی این اسلام شناس بزرگ هم مورد اهتمام و استفاده قرار گیرد و سرمشقی برای دیگر پژوهشگران بوده باشد.