به مناسبت سالروز بازگشت پیروزمندانه امام خمینی(س) به قم در 10 اسفند ماه سال 57، مراسمی با حضور سرپرست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در قم برگزار شد.
به مناسبت سالروز ورود تاریخی امام خمینی(س) به قم در 10 اسفند ماه سال 57 پس از 15 سال دوری، مراسمی با حضور سرپرست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در قم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، آیت الله سیدمجتبی طاهری خرم آبادی در این مراسم گفت: امام در مدتی که قم تشریف داشتند تقریبا تمام شالوده های اصلی نظام را مستقر کردند و منظومه فکری خودشان در باب حکومتداری را ارائه فرمودند. چون هم نهادهای اساسی مستقر شد، هم مبارزه با استکبار و منافقین انجام شد و هم مراجعه به آراء عمومی به طور جدی پرداخته شد. همچنین ملاقات امام با مردم در این مدت بسیار فراوان بود.
این استاد حوزه علمیه تأکید کرد: امام فقه را دایرة المعارفی می داند که متکفل به سامان رساندن همه زندگی بشر هست. وقتی فقیهی این نظر را دارد و به آن هم عمل می کند درسی که از او می گیریم این است که اگر می خواهیم به همان روال رفتار، روش و منش او همچنان در جامعه جاری و ساری باشد باید به همان روال طی مسیر کنیم. فهم امام از فقه و فقاهت غیر از دیگران، و آن اداره جامعه بود و اداره جامعه یعنی اخلاق، اقتصاد، اجتماع و همه مسائل دیگر و این چیزی نیست که از فقه اصطلاحی بر بیاید.
وی افزود: بر این اساس امام انقلاب را انجام داد و رهبری و پایه گذاری کرد و به دست دیگران سپرد. لذا همه ما در هر کاری که هستیم، اگر بخواهیم امام راحل عظیم الشأن را نسبت به اهدافش یاری کنیم باید همان مسیر را برویم که ایشان خواسته است؛ نه اینکه در یک گوشه ای یک چیزی را تقویت کنیم و سایر مسائل ضعیف یا نادیده انگاشته شوند و به اصطلاح امروز یک حیثیت کاریکاتوری از حکومت اسلامی و جامعه ما به جا بگذاریم. یعنی همان مقدار که مبارزه با آمریکا برای امام مهم است، تقیّد به اخلاق هم برای ایشان مهم است.
طاهری خرم آبادی یادآور شد: خاطرم هست که یادگار فاضل حضرت امام، حاج حسن آقا، این را می فرمودند که وقتی هواپیمای امام از پاریس وارد فرودگاه تهران شد اخوی بزرگوارشان آیت الله پسندیده برای استقبال رفته بودند. دوربین های همه عالم منتظر بودند که ابتدا حضرت امام و بعد دیگران تشریف بیاورند. امام در داخل هواپیما ایستاده بودند و فرموده بودند من جلوتر از اخوی بیرون نمی روم؛ ایشان از من بزرگتر است. یعنی همه دوربین ها یک طرف و تقیّد به یک مسأله اخلاقی اینچنین برای امام یک طرف بود.
وی اظهار داشت: یادگار امام حدود 10 سال پیش تصمیم به تأسیس مدرسه فقهی امام خمینی(س) گرفتند که این مدرسه بتواند به گوشه ای از شخصیت امام بپردازد و کاری در این زمینه انجام بدهد. مراد از این مدرسه هم این بود که جنبه علمی امام در حوزه علمیه قم آن چنان که باید و شاید مغفول مانده بود و این حق امام نبوده و نیست. گرچه برخی از بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم در بحث ها متعرض فرمایش امام می شوند ولی آن گونه که بایسته و شایسته هست مقاصد و فقه و اصول امام در حوزه رایج نبوده است. البته منظور این نبوده که فقط یک کتاب فقهی ارائه شود و منظور این بوده که با افکار امام آشنا شویم.
این استاد حوزه علمیه افزود: در طول این 10 سال مدرسه توانسته در این مسئولیت توفیق کسب کند. محدودیت جا و امکانات از یک طرف و متأسفانه کم لطفی مسئولین حوزه در یک طرف دیگر مقداری مضیقه برای این مدرسه درست کرده و از آقایان انتظار داریم توجه کنند حق امام این نیست که اگر در گوشه ای از قم مدرسه ای به نام امام هست و صرفا به کار علمی می پردازد، با او کم لطفی شود. امیدوارم آقایان توجه کنند هر کسی در هر جایی نشسته، بر سفره ای نشسته که امام پهن کرده است.
وی ادامه داد: این مدرسه ده ها دانش پژوه و طلبه را پذیرفته و یک دوره شش الی هفت ساله برای مدرسه تعریف شده بود که اینها در این مدت تحصیل کردند و عده ای فارغ التحصیل شدند و هم در حوزه و هم دانشگاه ها و مؤسسات وابسته به دانشگاه ها مشغول ارائه خدمات هستند. بعضی از آنها در دوره قبل امتحان خبرگان سربلند شدند و ملاکی برای ارزیابی علمی آنها بود.
آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی نیز در این مراسم با بیان اینکه الآن ما داریم نتایج 60 سال سکوت خمینی کبیر را می بینیم، گفت: پنج سال قبل از اینکه انقلاب را شروع کند من با ایشان آشنا شدم. از یک زمینی که داشتند در سال 800 تومان به ایشان می دادند و با آن پول زندگی می کرد. نوکری به نام «مشدی علی» داشتند. یک روز به او گفتم شما امام را چه جور دیدی؟ گفت آنقدر این آیا مراقب است که به من می گوید پنج دقیقه بیشتر بیرون نروی و جوری باشد که از افرادی که می آیند پذیرایی کنی.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: من یک وقت دیدم امام در بین سخنرانی یک نفر را صدا کرد و چیزی در گوشش گفت. من پیش این آقا رفتم و گفتم امام چه فرمود؟ با حالت گریه امام به من فرمود انگشتر طلا برای مرد حرام است. مراقبه یعنی اینکه امام برای آن جمعیت دارد درباره انقلاب سخنرانی می کند اما تکلیفش این است به این آقا بگوید این انگشتر حرام است. ده ها این جور از ایشان دیده ام. چرا دنیا خمینی را یک انسان خاص می شناسد؟ امام این راه را رفته و خودشناسی کرده است. برای اینکه اطاعت کرده و در مقابل اطاعت همه چیز به او داده اند.
وی تأکید کرد: حوزه، علما و خود ما باید سعی کنیم هرچه می توانیم راهی را که امام رفت را برویم؛ ما تا الآن نتوانسته ایم. امام، آیت الله بهجت و آیت الله بهاءالدینی هرچه داشتند برای او گذاشته اند و خدا هم همه چیز را به آنها داده است.
حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم فاضل فردوسی نیز در این مراسم گفت: من دوران مرحوم آیت الله بروجردی را علی رغم اینکه بعضی ها انتقاد دارند می گویم دوران بسیار مشعشع و خوبی بوده است. از لحاظ علمی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و حوزوی واقعا دوران نورانی و خوبی بود. من معتقدم خداوند به ایشان توفیق داد و در ابعاد مختلف حرکات بسیار خوبی داشتند و اگر آن حرکات ادامه پیدا می کرد الآن دیگر از داعش و وهابی ها هم خبری نبود.
امام جمعه اسبق بوشهر افزود: از وقتی شاه رحلت آیت الله بروجردی را به آیت الله حکیم تسلیت گفت به ذهن من رسید که می خواهند مرجعیت را تکه تکه کنند و وضعیت دوران مرحوم آقای بروجردی فراموش شود. بعد هم دولتش به یکی دیگر از آقایان تسلیت گفت و واقعا هم مرجعیت تکه تکه شد. تا اینکه فرصتی برای طاغوت فراهم شد که آنچه در نیت داشت و نمی توانست در زمان مرحوم آیت الله بروجردی پیاده کند را پیاده کند. به همین صورت شروع به قضیه انجمن های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید کرد.
وی تأکید کرد: امام فهمید مشکل کار کجا است و اینها می خواهند چه کار کنند و لازم دید که حرکتی کاملا حساب شده را شروع کرد. با آن مشکلات و فداکاری ها اطلاعیه ها را می داد. اولین اطلاعیه امام ظاهرا 16 مهر سال 41 است. آن چنان سدی بین دانشگاه و حوزه ایجاد شده بود که در میان جوانان اصلا روحانیت هیچ جایگاهی نداشت و فاصله عمیق داشتند. بعد از چند ماه در 12 اردیبهشت 42 در مسجد سیدعزیزالله تهران سخنرانی بود و ظاهرا مرحوم آقای فلسفی صحبت می کردند، همین جوانان به خیابان ها آمدند و گفتند خمینی پیروز است و مشت ها را گره کردند.
فاضل فردوسی یادآور شد: آن وقت هیچ کس جرأت نداشت در هیچ مجلس و محفلی اسم خمین و خمینی را به زبان بیاورد. با شکنجه و زندان مساوی بود. حتی من یادم هست که در مدرسه نواب درس ادبیات می گفتم و در اتاقم عکس امام را پشت شیشه گذاشته بودم. ساواکی ها فوری آمدند و ما را بردند که چرا عکس امام را در حجره ات زده ای. آرام آرام همه ایرانی ها فهمیدند که حق کجا است و تکلیف خودشان را می فهمیدند.
وی با اشاره به اخلاق، تزکیه و تهذیب امام خمینی(س) اظهار داشت: من سال 46 بعد از فوت عالم بزرگواری که شاگردش بودم به نجف رفتم و حدود 11 سال در درس امام بودم. ما این وضعیت را فکر نمی کردیم و از انقلاب خیلی چیزهای بهتر و بالاتر و مقدس تر از این می خواستیم. متأسفم و خیلی درد دارم. امیدوارم بعد از ما مفید باشد و اهداف عالی امام عملی شود.
این شاگرد امام خمینی گفت: از طرف صدام آمدند که می خواهیم به طلبه ها کمک کنیم. امام گفت امکان ندارد و ما همه چیز داریم و طلبه ها چیزی نیاز ندارند. عقیده امام این بود که روحانیت نباید به هیچ دولتی وابسته باشد و باید به مردم وابسته باشد و مردم باید حوزه را اداره کنند. من زندگی و مسئولیتم که با حکم امام به بوشهر رفتم برای من ملموس شد که آدم با اتکای به خدا بزرگترین کارها را می تواند انجام بدهد و اهداف را جامه عمل بپوشد.
وی اظهار داشت: این اواخر در نجف شاید حدود 12 نفر بودیم. گفتند به هیچ کس اطلاع ندهید و فردا صبح داریم به طرف کویت می رویم و بعد شب در منزل آقای دعایی جلسه ای گرفتند. بعد از جلسه حاج احمد آقا ناراحت بود و گفت در این سن و سال آقا را این جور اذیت می کنند و گفتیم بالأخره نهضت است و درایت و درک ایشان همه چیز را درست می کند و به حاج احمد آقا دلداری می دادیم.
فاضل فردوسی افزود: بعد امام فرموده بودند که به سوریه می روند. آقای محتشمی زمینه را محیا کرده بود و صحبت هایی با یاسر عرفات و حافظ اسد داشت تا زمینه برای رفتن امام به سوریه آماده شود و به ما هم دستور داده بود که شما هم می توانید به ایران بروید و هم اگر خواستید می توانید به سوریه بیایید. ما هم به کسی نگفتیم. البته من به خانواده گفتم فردا صبح تا مرز کویت با امام می روم. من نماز صبح را در حرم خواندم و دیدم آقای دکتر یزدی با کیف سامسونت در دست جلوی در حرم حضرت علی(ع) ایستاده و دارد به حرم می آید. گفت نمی گذارند من امام را ببینم. چون متعهد بودم چیزی نگویم، گفتم بمانید و من 10 دقیقه دیگر به شما خبر می دهم. حاج احمد آقا گفت چون برای دیدن ما آمده بگویید بیاید.
وی ادامه داد: وقتی به ماشین ها رسیدیم که امام از درب خانه بیرون آمدند و تا آقای دکتر یزدی را دیدند لبخندی زدند و فرمودند وقتی آمده اید که ما داریم می رویم. دکتر یزدی هم در ماشین امام نشست و از آنجا حرکت کردیم.
حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی نیز در این مراسم گفت: مبانی فقهی و اصولی حضرت امام که تقریبا در انقلاب مغفول واقع شده، در این بیت دنبال می شود. این تفکرات مبنای چنین قیام و نهضتی شده است و اتفاقی نیست که مرجعی به فکر نهضتی بیفتد و به راحتی شرایط به وجود بیاید و بتواند یک نظام 2500 ساله را عوض کند.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با اشاره به رابطه آیت الله پسندیده با آیت الله مدرس، افزود: اینکه امام به فرمایشات مدرس توجه داشت سابقه هایی است که هرکس به اینها توجه نمی کند. آیت الله پسندیده به آیت الله مدرس می گوید که من می خواهم جمهوری شود و ایشان می گوید من باید فکر کنم. امام می گفت آقای مدرس می توانست با همکاری ایشان و دیگران کاری کند که کشور جمهوری شود. اما یک دفعه متوجه شد که این جمهوری، جمهوری ترکیه است و قانون مشروطه زیر پا گذاشته می شود و اسلام هم می رود و جمهوری لائیک می آید و بعد هم هیچ کاری نمی شود کرد.
وی تأکید کرد: این نکته هم کمتر مطرح می شود که چرا امام آقای بروجردی را به اینجا آورد. تعبیر خودشان است که خدمت همه بزرگانی مثل آیت الله صدر، آیت الله خوانساری و آیت الله حجت رسیده و آنها را قانع کرده که نجات ایران با استقرار مرجعیت در ایران است. برای رضای خدا، من مقدماتش را فراهم می کنم که با حفظ حرمت، آقای بروجردی به اینجا بیاید؛ حکومت تازه پا است و نمی تواند کاری بکند. اینجا باید حکومت علوی برپا شود.
رحمانی اظهار داشت: همه اقدامات امام نشان از یک دور اندیشی دارد اما متأسفانه الآن خیلی جاها از روی ظواهر نگاه می کنیم که چه طور بنیان انقلاب گذاشته شده است. حضرت امام از اول بنا نداشتند تهران بمانند. ایشان دو چیز را نمی خواستند؛ یکی اینکه روحانیون در مصادر امور قرار بگیرند و دیگری اینکه ایشان در تهران بمانند. ایشان برای تشکر از مردم تهران در 14 بند پیامی می دهند که چه طور باید از انقلاب صیانت کنند. بند 13 این است که تمام ادارات باید از تجملات و اسراف و کاغذ بازی پرهیز کنند و کار مردم را سریع انجام بدهند. البته مردم شریف می دانند که ادارات در جمهوری اسلامی باید از بن تغییر کند.
وی با تأکید بر اینکه امام یک لحظه هم از «مردم» غافل نمی شدند، ادامه داد: پس از ورود امام به قم چند شبی در یک خانه بودند و به حاج احمد آقا گفته بودند که این خانه تجملاتی است و من دوست ندارم در چنین جایی باشم. زودتر فکری کنید که من به منزل سابق بروم. جلوی پله ها به آیت الله شیخ حسن صانعی می گویند یادت هست 15 سال پیش به من چه گفتی؟ می گوید گفتم در منزل برخی آقایان توطئه برای ضربه زدن به شما است. امام هم جواب داده بودند که ملت پشتیبان ما است. همان جا گفتند کاش می گفتم «خدا» با ما است.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با اشاره به انتخاب خانه آیت الله یزدی برای سکونت امام خمینی(س)، گفت: از روزی که امام در این خانه مستقر شدند منظومه حکومتی امام شکل گرفت. مثلا 29 فروردین که تحرکاتی برای انحلال ارتش بود و امام می گوید اینها بچه های انقلاب هستند و به انقلاب پیوسته اند و 29 فروردین رژه باشکوهی انجام گرفت. لحظه به لحظه ایشان ماجراهای انقلاب را از اینجا رصد می کرد و حکم تشکیل بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید در اینجا صادر شد و مسائل دیگری که مربوط خدمات به مردم بود.