همین افراد که امروز فریاد برمی‌آورند که رئیس جمهور نظریه‌پرداز و اهل فکر و اجتهاد نمی‌خواهیم و نظریه پردازی و اجتهاد سیاسی باید منحصر در رهبری باشد، همان کسانی هستند که در زمان معجزه هزاره سوم نه تنها نظریه‌پردازی‌های او را محکوم نمی‌کردند بلکه تقاضا داشتند نظریه‌پردازی های او از جمله نامه‌اش به رئیس جمهور امریکا در کتاب‌های دانشگاهی گنجانده شود و تدریس گردد!

پایگاه خبری جماران: حدود یک سال پیش و بعد از اعتراضات بنزینی ۹۸؛ آقای عبدالله حاجی‌صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام کرد: «در نظام ولایی رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و دیگر مقامات حق سیاست‌گذاری و نظریه‌پردازی ندارند و مجری فرامین ولی فقیه هستند»(عصر ایران، کدخبر 704017). اخیراً هم امام جمعه پردیسان قم گفته است: «ما رئیس جمهوری که خودش ایدئولوژی داشته باشد، نمی‌خواهیم؛ ما کارگزار[مجری] می‌خواهیم که تحت فرمان امام خامنه‎ای باشد». 
تفصیل کلام این آقایان که اعتقاد جمعی از سران جناح اصولگرا است این است که رهبری برای فکر، سیاست‌پردازی، قانونگذاری و تعیین خط مشی در همه زمینه های سیاسی- اقتصادی- فرهنگی کافی است و بقیه مقامات باید بازوهای اجرایی او و مجریان اوامر و منویات ایشان باشند و لذا حتی قانون اساسی را بدون امضای رهبری ورق پاره ای بیش نمی‌دانند!(آقای مصباح یزدی، خبرگزاری رسا، کدخبر کد خبر: ۱۰۴۹۱۱) در این زمینه چند نکته قابل تأمّل است:
1. نظام دینی بر اساس تعالیم قرآن باید زمینه ساز «امامت عمومی» باشد زیرا قرآن دعای «عباد الرحمان» و بندگان برگزیده خدا را این گونه بیان می‌فرماید: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»(فرقان 74) «خدایا ما را پیشوا و مقتدای باتقوایان قرار بده». البته بعضی این تقاضا و غایت را بزرگ و سنگین شمرده و استبعاد کرده و لذا آیه را به این گونه تفسیر کرده: «و اجعل لنا من المتقین إماما»(و برای ما از متقیان امامی قرار بده)  و بر این معنا روایاتی هم وارد شده(البرهان 4/155) ولی علاوه بر مخالفت این روایات و این برداشت با ظاهر قرآن، به نظر می‌رسد اولاً این استبعاد صحیح نیست و آرزوی امامت با تقوایان در راستای آیات «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(بقرة 148) و «سابِقُوا إِلى‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ»(حدید 21) و ... است(المیزان 15/24) ثانیاً حتی بنا بر آن احتمال هم، مآل و معنا همان خواهد بود زیرا تقاضای قرار دادن امام از زبان عبادالرحمان در جنب دعاهای دیگرشان، در حقیقت تقاضای توفیق اقتدا و پیروی از امامان است و وقتی اقتدا به کمال حاصل شود، اقتدا کننده به مقتدا شباهت می‌یابد و هر چه اقتدا پررنگ‎تر باشد، شباهت هم بیشتر شده و در نهایت اقتداکننده، جلوه مقتدا شده و خود شایسته امامت و اقتدا می‌گردد. ما امروز همچنان که به اقتدا به امامان معصوم افتخار می‌کنیم به اقتدا به سلمان و ابوذر و عمار‌های تاریخ هم افتخار می‌کنیم و لذا سزاوار است که بخواهیم خدا ما را به درجه مقتدا بودن برساند. وقتی این آیه را همه مسلمانان باید تلاوت کنند و زبان حال و دعای همه آنان از جان و دل باید باشد، پس بر خلاف گویندگان بالا؛ غایت دین و حکومت دینی، رساندن همه افراد جامعه به مقام امامت و مقتدایی است فضلاً از مقامات حکومتی که باید سرآمد بقیّه باشند. 
2. قانون اساسی هم گر چه مقام نظریه‌پردازی و سیاستگذاری و گرفتن تصمیم‎های کلیدی را به رهبری داده ولی تصریح کرده که «تعیین‌ سیاست‌های کلی‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ پس‌ از مشورت‌ با مجمع تشخیص‌ مصلحت‌ نظام» و «حل‌ معضلات‌ نظام‌ که‌ از طرق‌ عادی‌ قابل‌ حل‌ نیست‌، از طریق‌ مجمع تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌» (اصل 110) و اعضای تشخیص مصلحت نیز شخصیت‎های حقوقی یعنی رؤسای قوا و ... و شخصیت‌های حقیقی‌ای هستند که باید توان نظریه‌پردازی داشته باشند. اگر بنا باشد این شخصیت‌ها توان نظریه‌پردازی نداشته باشند، نمی‌توانند بازوان فکری مناسبی برای رهبر در تعیین سیاست‌های کلی و حل معضلات نظام باشند. 
3. جالب است که همین افراد که امروز فریاد برمی‌آورند که رئیس جمهور نظریه‌پرداز و اهل فکر و اجتهاد نمی‌خواهیم و نظریه پردازی و اجتهاد سیاسی باید منحصر در رهبری باشد، همان کسانی هستند که در زمان معجزه هزاره سوم نه تنها نظریه‌پردازی‌های او را محکوم نمی‌کردند بلکه تقاضا داشتند نظریه‌پردازی های او از جمله نامه‌اش به رئیس جمهور امریکا در کتاب‌های دانشگاهی گنجانده شود و تدریس گردد! 
4. امید است به تبعیّت از قرآن و قانون اساسی، نه تنها در انتخاب مسئولان حکومتی نظریه‌پرداز، متفکر و صاحب ایده موفق باشیم بلکه زمینه رشد آگاهی عمومی را چنان بالا ببریم که همه افراد توان نظریه‌پردازی داشته و جامعه‌ای الگو و نمونه به دنیا ارائه دهیم. بدان امید.

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.