پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: یک استاد دانشگاه درخصوص اقدام اخیر تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی گفت: وقتی افکار و گفتار و برخی مواجههات شخصی خودم را با شهید سردار سلیمانی مرور می کنم، در یک سطح پایین تری یاد حضرت امیر(ع) و سیدالشهداء می افتم. یعنی آنچه آنها در بالاترین سطحش قرار داشتند و مطرح می کردند و در قله آنها قرار داشتند، شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی هم در سطحی پایین تر از آنها برخوردار بود. این نشان می دهد که ایشان در زندگی خودش نظرا و عملا از این بزرگواران و اهل بیت تأسی جسته است.
عماد افروغ در گفت و گو با خبرنگار جماران افزود: اخیرا توفیق داشتم که یک بار دیگر بر خلاصه خودم بر نهج البلاغه مروری داشته باشم. دیدم که این شهید بزرگوار بسیاری از صفات متقین و عارفان مورد نظر حضرت امیر را داشت. امام علی(ع) در جایی می فرماید اگر از چیزی می ترسید وارد آن شوید. این نکته ای بسیار مهم است چرا که خیلی ترس ها کاذب هستند و فرد تنها با ورودش متوجه می شود که ترسش کاذب بوده است.
این جامعه شناس ادامه داد: شهید سلیمانی نیز با تحلیل من حتما در روزهای اول حضورش در صحنه نبرد حتما ترس هایی داشته است اما با ورودش این ترس را از خود دور می کند و به جایی می رسد که شجاعت ملکه وجودی و اخلاقی اش می شود و دیگر هیچ ترسی جرأت این را ندارد که در ایشان رخنه کند. یا جایی که حضرت امیر(ع) در برابر کسانی که «اهل حرف» هستند، از «عمل» می گوید و به اصطلاحی که ایشان به کار می گیرد کسانی که «رعد و برق» هستند و باران ندارند. اما شهید سلیمانی جزو کسانی بود که رعد و برق نداشت و اهل عمل و «باران» بود.
وی بیان کرد: علاوه بر آرامش اخلاقی و روانی و تبسم همیشگی که در وجود سردار سلیمانی بود، اخلاص ایشان قرار داشت و عجب معجزه ای می کند اخلاص! ما این را داریم که «مُخلَصین» کلا در معرض خطر هم قرار ندارند و ایشان به یک معنا مُخلَص بود. ایشان خدا را عملا درک کرده بود چون خودش را شناخته بود. به همین خاطر وقتی یاد رفقای شهیدش می افتاد بی اختیار اشکش جاری می شد و آرزوی شهادت می کرد.
افروغ ادامه داد: نکته دیگر برمی گردد به جناح بندی های داخلی که بعضی اوقات هم به قیمت فراموشی ملات و ریسمان وحدت تمام می شود، باید بگویم که سردار سلیمانی به هیچ جناح سیاسی وابستگی نداشت. تعلق او به یکسری ارزش های متعالی و اصول فراجناحی بود. ایشان آن اصول را در قالب جناح نمی ریخت و به تعبیری بهتر نگاه فرمی یا شکلی به اصول نداشت که بگوید این اصول و ارزش ها تنها در قالب فلان جناح سیاسی می گنجد.
وی گفت: ملاک های سردار سلیمانی فراجناحی بود. او ارزش ها را با جناح ها ارزیابی نمی کرد بلکه جناح ها را با ارزش ها ارزیابی می کرد. بنابراین پیمان اخوتی با کسی نبسته بود. در برخوردی که با ایشان داشتم، سردار طوری با من صحبت می کرد پنداری که هیچ فاصله ای بین ما نیست و ایشان از نظرات بنده سوال می کرد و من نیز خوشحال شدم که سردار برخی آثار مرا مطالعه کرده است. از این رو وقتی نظر خود را درباره سوریه به ایشان ارائه کردم، گفتند بله اگر از ابتدا این گونه می شد بهتر بود ولی باید پرسید الان چه باید کرد؟
افروغ گفت: از خصائل ناب سردار سلیمانی مردمی بودن ایشان بود. مسأله مردم امروز بسیار اساسی شده است. حتی در فضاهای آکادمیک هم مهم تلقی می شود؛ به گونه ای که ما امروز جامعه شناسی مردم مدار داریم. این خصلتی پیامبرانه است که انصافا شهید سلیمانی این خصلت را داشت. به نظرم بتوانم حق مطلب را این گونه ادا کنم که او زندگی علی وار و حسینی داشت و ما می توانیم بگوییم که ایشان یک علی یا حسین کوچک برای عصر ما بود. همین خصائل دست به دست هم می دهند و یک انسان را مفتخر به درجه رفیع شهادت می کنند.
وی در پایان گفت: شهدا نیز مراتب دارند. شهیدی که می تواند بار دیگر وحدت کم رنگ شده انقلاب اسلامی را احیا کند و تفاوت ها و اختلافات را کمرنگ کند و یک اربعینی شبیه اربعین حسینی را رقم بزند، بسیار ارزشمند است. اگر من بخواهم او را با شخصیت های عصر حاضر مقایسه کنم مظلومیت او شبیه مظلومیت شهید بهشتی است. وقتی شهید آیت الله شهید بهشتی به درجه شهادت نائل آمد، فضا دگرگون شد و یک بار دیگر فضای معنوی و رمزآلود و معنادار در کشور رقم خورد. حتی به نظرم شهادت ایشان چیزی شبیه تسخیر لانه جاسوسی است که باعث شد قطار جمهوری اسلامی مجددا روی ریل انقلاب اسلامی قرار بگیرد و به تعبیر امام در آن مقطع انقلابی در انقلاب رخ دهد. با این شهادت نیز اتفاق جدیدی رقم خورد و باردیگر انقلاب اسلامی احیا شد با این تفاوت که شهادت سردار سلیمانی به دلیل وجه جهانی بودنش می تواند طلیعه یک اتفاق بزرگ در جهان نیز باشد.