گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

راه‌های ریشه‌کنی فقر-4

آیت الله مصطفی دوستی زنجانی: علت فقر در جامعه به خاطر نظام اجتماعی ماست

علت فقر در جامعه به خاطر نظام اجتماعی ما است. نظام اجتماعی نباید به‌گونه‌ای باشد که بعضی فرصت‎طلبی کنند و از بافت اجتماعی فرصت‎هایی به دست بیاورند که ثروت‎های نجومی جمع کنند و بعضی‎ها هم داد و فریادشان به گوش هیچ کسی نرسد. چنین بافتی به هیچ وجه اسلامی نیست.

پایگاه خبری جماران، آیت الله العظمی مصطفی دوستی زنجانی در گفت و گو با نشریه «حریم امام» راهکار‌های اسلام برای مبارزه با فقر،‌ عوامل تولید فقر در جامعه و اهتمام بزرگان حوزوی و مراجع عظام تقلید را در امر فقر زدایی توضیح داد.

 

اسلام برای مبارزه با فقر چه برنامه و راهکاری را تبیین کرده است؟

 

ریشه‎کنی فقر در اسلام همراه با برنامه و تعالیم اجتماعی بوده است. در حقیقت با برنامه‎هایی که اسلام آن‎ها را ارائه می‎کند، فقری در جامعه باقی نمی‎ماند و ریشه‎کن می‎شود. فقر عواملی دارد و اسلام آن عوامل را در دستور کار خودش در نظر گرفته است و تعالیم را به‌صورت وجوب و عمدتاً به‌صورت استحباب به مسلمانان ارائه می‎دهد. وجوب الزام‎آور است و الزام در برخی امور انسان را با مشکل مواجه می‎کند؛ لذا اسلام، تعالیم اجتماعی و اخلاقی به‌صورت دستورالعمل‌ها استحبابی بیان فرموده است. به حدی که اگر به این امور عمل بشود، اصلاً فقر نباید در جامعة اسلامی باقی بماند و در حقیقت ریشه‎کن می‎شود.

برای مثال خداوند در قرآن کریم می‎فرماید: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» در اموال ثروتمندان حقی برای فقرا در نظر گرفته شده است. این‎طور نیست که ثروتمند فقیری را ببیند و از جیب خود مقدار اندکی به او بدهد. چنین کاری صورت اسلامی چندانی ندارد. این پدیده‎ای است که در جامعة اسلامی ما به وجود آمده و فقرا را زیاد کرده است. در واقع این کار به‌نوعی فقیرپروری است. انفاق در اسلام به این شکل نیست؛ بلکه به این صورت است که مسلمان و مؤمن در اموال خودش قسمی را مال فقرا بداند و اگر این حق را ندهد، احساس تمرد از دستورات اسلامی کند. چون خداوند به صراحت می‎فرماید: «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ» این انفاق‎ها باید به صورتی باشد که در جامعة اسلامی نوعی تعادل برقرار کند. در سطح زندگی مردم تا مقداری تعادل برقرار بشود که فاصلة طبقاتی کمتر گردد.

در روایات افرادی از ائمة اطهار سؤال می‎کردند که حد فقر تا کجاست؟ به چه کسی فقیر می‎گویند و ما در چه حد می‎توانیم به فقرا کمک کنیم. ائمة اطهار علیهم‎السلام می‎فرمایند که به فقیر در حدی بدهید که تا بتواند برای خودش خادم و اسب داشته باشد و به حج برود. یعنی تا این حد باید با فقرا همراهی بشود. در واقع ائمه اطهار می‎خواهند فقیر غنی بشود. بنابراین می‎توانیم از برنامه‎های ارائه شدة دین اسلام، فقر در جامعه را بزداییم.

وضعیت جامعة امروز را از نظر اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مسئولان ما توانستهاند فقر را از جامعه اسلامی ریشهکن کنند؟

می‎توانیم قم را که مرکز تشیع است با کوفه آن زمان که مرکز خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه‎السلام بود، مقایسه کنیم. با این مقایسه می‎بینیم که وضعیت این دو هیچ شباهتی به هم ندارند. در مرکز خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه‎السلام یک روز حضرت با کسی مواجه می‎شود که از مردم سؤال و تقاضای کمک می‎کند. این منظره در نظر حضرت به قدری نامطلوب جلوه کرد که ناراحت شد. احوال آن شخص را از اصحاب خود جویا شد که چرا باید چنین شخص فقیری در حکومت من به این حد نیازمند باشد. اصحاب به حضرت گفتند که او مسلمان نیست و نصرانی است. حضرت فرمود حتی اگر نصرانی باشد در حکومت اسلامی نباید چنین وضعیتی داشته باشد. امیرالمؤمنین دستور می‎دهد که از بیت‎المال اسلام برای آن شخص نصرانی حقوقی اختصاص بدهند تا از این وضعیت خارج بشود.

حال وضعیت دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه‎السلام را با وضعیتِ امروزِ قم، مرکز تشیع، مقایسه کنید. در هر خیابان و مرکز شهر که برویم یک نیازمند می‎بینیم که از مردم تقاضای کمک می‎کند. اینکه به هر کدام از نیازمندان هزار تومان بدهیم فایده ندارد و این کار اسلامی نیست. در اسلام باید نظر داشته باشیم که چه کسانی احتیاج دارند و خودمان سراغشان برویم و احتیاجشان را برآورده کنیم و زندگی آن‎ها را از حالت فقر خارج نماییم. در این صورت است که اختلاف طبقاتی در جامعه زدوده می‎شود.

کسانی هستند که به نان شب خود محتاج‎اند یا نسخة دارو در دست دارند و در خیابان‎ها از مردم درخواست کمک می‎کنند. برعکس کسانی در همین شهر هستند که حقوق نجومی دارند. چنین چیزی به کجای تعالیم اسلامی شباهت دارد؟ آن وقت ما ادعای مسلمانی می‎کنیم. حضرت امیرالمؤمنین علیه‎السلام در وصیت خود می‎فرماید: «الله الله فی الفقراء والمساکین فشارکوهم فی معاشکم» این الله الله گفتن به معنای «شما را به خدا قسم» نیست، بلکه در جایی که مطلب خیلی مهم است و اهمیت اساسی دارد تعبیر الله الله را به کار می‎برند. در واقع می‎خواهند اذهان را به اهمیت مطلب توجه بدهند. تمام مسلمانان باید به فقرا و مساکین توجه کنند. بنا به فرمودة حضرت باید طوری به آنان توجه کنیم که گویی شریک در مال ما هستند. این سفارش با رفتاری که ما الان در جامعة اسلامی داریم بسیار فرق دارد.

عوامل مهم فقر در جامعة امروز ما کداماند؟

علت فقر در جامعه به خاطر نظام اجتماعی ما است. نظام اجتماعی نباید به‌گونه‌ای باشد که بعضی فرصت‎طلبی کنند و از بافت اجتماعی فرصت‎هایی به دست بیاورند که ثروت‎های نجومی جمع کنند و بعضی‎ها هم داد و فریادشان به گوش هیچ کسی نرسد. چنین بافتی به هیچ وجه اسلامی نیست. باید شرایط را در جامعة اسلامی به نحوی قرار بدهیم که نیاز فقرا طوری نباشد که خدای‎نکرده به دزدی رو بیاورند نباید انحراف اقتصادی در جامعه به وجود بیاید. این امور بیماری‎ها و آفت‎های اقتصادی است. اقتصاد سالم این‎گونه نیست و این وضعیت بد اقتصاد جامعه ناشی از اقتصاد بیمار است. در بافت سالم اقتصادی و اجتماعی نباید دزد پیدا بشود. امروزه واقعاً در جامعة ما امنیت اقتصادی وجود ندارد. همگی از دستبرد دزدان نگران هستند. این دزدی به نحوی شده است که در طبقة پایین و ضعیف به‌صورت جزئی و در طبقة بالا به‎صورت کلی است. طبقات پایین از دیوار بالا می‎روند و نهایتاً ماشین یا ضبط ماشینی دزدی می‎کنند؛ گاهی حتی کنترل برق یا آب را باز می‎کنند و می‎برند. اما در طبقات بالا یکسری دزدی‎ها به‌صورت فرمول‎های اقتصادی صورت می‎گیرد. از فرصت‎ها سوءاستفاده می‎کنند. این هم به یک معنا دزدی است؛ ولی این نوع دزدی، دزدی روشمند می‎باشد.

در زمان حضرت امام رضا علیه‎السلام شخصی دزدی کرده بود. او را دستگیر کردند و نزد مأمون بردند تا دستانش را قطع کند. آن شخص در حضور حضرت امام رضا علیه‎السلام گفت که اگر می‎خواهید دست مرا قطع کنید، در ابتدا باید از دزدهای بزرگ‎تر شروع کنید. به مأمون اشاره کرد و منظورش این بود که اگر او دزدی نمی‎کرد کار من به اینجا نمی‎رسید. دزدی‎های بزرگ در آنجا است؛ اما متأسفانه فقط برای دزدی‎های کوچک حد جاری می‎شود. حضرت امام رضا علیه‎السلام رو به مأمون کرد و فرمود که جوابتان به این سخن چیست؟ واکنش حضرت به این سخنان بسیار جالب بود و مأمون نمی‎دانست چه جوابی بدهد. بعضی‎ها گفتند که مأمون از همان جا کینة حضرت را به دل گرفت.

اگر با این دید بخواهیم نگاه کنیم واقعاً باید گفت که این فاصلة طبقاتی در جامعة اسلامی به هیچ وجه مطابق با تعالیم اسلامی نیست و باید برای این امور چاره‎جویی اساسی بشود. امیرالمؤمنین علیه‎السلام فرمود: «من اگر خلافت را قبول کنم اموالی را که به روش غیراسلامی به بعضی از افراد رسیده است، مصادره می‎کنم. حتی اگر آن مال‎ها قبالة زنان درآمده باشد.» این کار به این معنا نیست که حضرت دستور بدهد مال شخصی کسی را بگیرند. اصلاً آن مال متعلق به آن اشخاص نیست و به ناحق به دست بعضی‎ها رسیده است. اموالی که با روش و سیاست‎ خلافت عثمان بین بعضی از اشخاص تقسیم شده‎اند، به ناحق هستند و باید به بیت‎المال برگردند. دادن این اموال از اساس باطل بوده است.

گاهی اخباری دربارة حقوق نجومی گفته می‎شود که شنیدنشان در جامعه تشنج ایجاد می‎کند. این اموال به صورت روش غیراسلامی به بعضی از افراد داده‎اند. بعضی از افراد واقعاً صاحب آن حقوق نجومی نیستند. حکومت اسلامی موظف است که این حقوق را تعدیل کند و عادلانه میان اقشار مختلف جامعه تقسیم کند.

آیا میتوان گفت که رسالت انبیاء فقرزدایی در جامعه بوده است؟ چقدر با این دیدگاه موافق و همدل هستید؟

رسالت‎ انبیاء برنامة الهی است. فقرزدای انبیا جزئی از برنامه‎های آنان می‎باشد. انبیاء روش‎های اجتماعی را در پیش می‎گیرند که فقر در جامعه پدید نیاید. به این صورت که اصلاً فقر در آن جامعه‎ای که انبیاء ترسیم می‎کنند، معنا نداشته باشد. نه اینکه بگوییم انبیاء آمدند تا صرفاً در جامعه فقرزدایی کنند. رسالت انبیاء فقط فقرزدایی نیست، بلکه برای پیاده کردن برنامة الهی مبعوث شدند؛ هر چند در همان برنامة الهی هم، اگر صحیح اجرا بشود، فقر اصلاً به وجود نمی‎آید.

مشخصاً برنامه و روشهای اسلام برای فقرزدایی در جامعه کداماند؟

در اسلام روش‎هایی برای فقرزدایی تبیین شده است؛ مانند دادن زکات، خمس، انفاق و صدقات مستحبی. همچنین موقوفاتی برای این منظور در نظر گرفته شده است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چند زمین را برای مؤمنین و نیازمندان وقف فرمود. حضرت امیرالمؤمنین علیه‎السلام چند مرحله با زحمت کشیدن خود باغ‎هایی را آباد و وقف نیازمندان کرد. چشمه‎های زیادی را وقف فرمود. یکی از برنامه‎های معصومین و اولیای الهی وقف کردن برای نیازمندان است و این برنامه‎ها جزو تعالیم اسلامی هستند.

حضرت امام و مراجع تقلید چقدر نسبت به امر فقرزدایی در جامعه اهتمام داشتند؟

حضرت امام نهضت و انقلاب خودشان را با پرچم حمایت از مستضعفین آغاز کردند و این اساس حرکت انقلابی ایشان بود. تقریباً می‎توان گفت یکی از برنامه‎های مراجع تقلید هم همین مسئله است؛ اما به شکل‎های مختلف. برای مثال مؤسساتی را تأسیس کردند تا از آن طریق به نیازمندان کمک کنند و برای جوانان اشتغال ایجاد نمایند. هر کسی در حد و اندازة تأثیر و شعاع وجودی خودش فعالیت می‎کند.

در پایان اگر نکتة خاصی در این زمینه باقی ماند، آن را بهعنوان حسن ختام فرمایشهای جنابعالی میشنویم.

امیدوارم که بازتاب این سخنان این پیام را به سمع مردم برساند که علمای حوزه از وضعیت اقتصادی امروز جامعه و مردم واقعاً رنج می‎برند؛ اما چاره و توان چندانی برای رفع کامل مشکلات در دست ندارند. در مواقع عدیده‎ای می‎بینیم که مراجع تقلید گوشزدهایی کرده‎اند و خطاب به مسئولان کشور راهنمایی‎هایی فرموده‎اند. هر چند شاید این خطابات در رسانه‎ها منتشر نمی‎شود. مردم باید بدانند که مراجع و علما از این وضعیت خیلی رنج می‎برند. خداوند ان‎شاءالله فرج عمومی برای حال و وضعت معیشتی مردم ایجاد کند و همگی از این گرفتاری بیرون بیایند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.