در این مطلب آمده است: دوست اهل قلمی میگفت: ساعتی از ساعات پیش از افطار را با دوستم، پیادهروی میکنیم و با تاسف فراوان در مسیر خود رفتارهایی را میبینیم که زیبندهی اخلاق استان ما که «شهر اخلاق» و «دارالمرحمه» و «مهد علما و عرفا و ادبا» را به یدک میکشد، نیست. در این استان، خرقانیها، بایزید بسطامیها، شیخ علاءالدولهها، حکیم الهیها، حائریها، هراتیها، مهدویها، دکتر صفاها، کردوانیها، شاهرودیها و... زیستهاند. به استناد شأن این عالمان و دانشوران و بسیاری از فرهیختگان، خیلی بد است که گروهی به ثمر رسیده باشند بیگانه از ادب اجتماعی و رفتاری و گفتاری و... و حق خود بدانند که هر ناهنجاری را هنجار جلوه دهند!
این، خیلی بد است که در روز روشن، در روز ماه مبارک رمضان، در ملاءعام، حرمت روزهداران رعایت نشود. نمیگویم از روی عمد، تظاهر به روزهخواری میکنند که خود تجاهر است و حد شرعی دارد. بلکه سخن از بیادبی و ادب نیاموختگی است. کمااین که در دل شب، به وقت استراحت و مریضداری و در این وانفسا که به سبب شرایط سخت معیشتی، اعصابی و خویشتن داریای برای کسی نمانده، با موتوسیکلت پرسروصدایی، جوانکی ادب نیاموخته، آرامش منطقه و شهری را به هم بریزد و سلب آسایش عمومی کند. بارها شده است که حاشیهی خیابان، جا برای توقف خودرو هست اما از همان سنخ ادب نیاموختگان به خود حق میدهند که «دوبله» پارک کنند و سبب اختلال در رفت و آمد خودروها شوند و چون به نصیحت و زبان نرم از آنها میخواهید که در حاشیه توقف کنند، حالت تهاجمی به خود میگیرند و آمادهی برخورد میشوند بدون این که نیاز به چنین جسارتی باشد. کافی است که شما در شهرهای استان باستانی ما گشتی بزنید و یادداشت کنید که چند نمونه از این بیادبیهای اجتماعی را به چشم خود دیدهاید.
و مورد دیگر، همه میدانند که پاکبانان زحمت کش شهرهای ما به وقت سحر، نظافت منطقهی خود را شروع میکنند و قبل از گرمای هوا، امور نظافت را به پایان میبرند، اما بعد از خاتمه کارشان و حتی در حین خدمتشان، با تعجب میبینید که انواع کاغذپاره و دستمال کاغذی و پوست میوه و ته سیگار و... سطح کوچه و خیابانها را پوشانده و... به یاد آورید در جشن و سرور مذهبی، لیوانهای یک بار مصرف رها شده در خیابانها چه توهینآمیز است و چه پیامدهایی را سبب میشود! باید پرسید که این چه جشن و شادمانی است که رنج دیگران را بدون اینکه گناهی داشته باشند، فراهم میآورد؟
عزیزی میگفت که به وقت صبح در کشور آلمان جلو درب هر خانهای شیشههای شیر و روزنامه میبینید بدون این که کسی به خود اجازه بدهد، سوءاستفاده کند و در همین کشور گفتهاند که انداختن ته سیگار، صدو پنجاه مارک جریمه دارد و حال، بیایید خیابانهای پایتخت همسایهی خودمان را نگاه کنید که پیادهروهایش پر ته سیگار است. آن وقت ترکیه برای اروپا خط و نشان میکشد که چرا به عضویت جامعهی اروپا پذیرفته نمیشود و باور هم ندارد که به آن دستاوردهای حقوقی و تربیتی نرسیده است و تامل کنید که فیالمثل در کدام کشور اروپایی به سیاق ترکیه بگیر و ببندی هست؟
از طرفی ما خودمان به قول نویسندهی «نخبه کشی در ایران» همهی مظاهر غربی را - از لباس و مد و ابزار و مصنوعات ریز و درشت و لوازم آرایش و چه و چه – پذیرفتهایم اما در زبان به غرب بد و بیراه میگوییم! میدانید چرا؟ برای این که به گفتهی «استاد دکتر ندوشن» آنها با کار و تلاش و فکر به دستاوردهایی رسیدهاند که ما نرسیدهایم. پس هر کس به اندازهی دستاوردهای خودش حق حیات و زندگی دارد نه بیش از آن، به بیان علمای اقتصاد، هر کس حق مصرف محصولی را دارد که تولید میکند.
در غرب، گاه و بیگاه تظاهراتی هست و اعتصابها و خواستههای سندیکاهایی اما در شعارهایشان کجا عباراتی توهینآمیز از نوعی که در این سوی عالم شنیده میشود، سر میدهند و از کجا شنیدهاید و میشنوید که افراد صد البته ناشناس و خودسر، از هر سویی بدون رعایت هیچ حد و مرزی وارد ماجرا شوند و حرمت بشکنند. اینها ادبنیاموختگی و عدم رعایت هنجارها و سنتهای نیکو و متاسفانه ما به جای پیشرفت، پس رفتهایم! میگویید نه؟ نحوهی تعبیرها و سخنان به کار گرفته شده در نسل حاضر و گذشته را مقایسه کنید آن گاه تامل نمایید که چه ناکجاآبادی را در پیش خواهیم و تازه اینها در استان اخلاقمند ماست و امنترین استان و وای به آن مناطقی که هیچ کدام از زیرساختها و هنجارهای فرهنگی ما را ندارند!
6026/7339
این، خیلی بد است که در روز روشن، در روز ماه مبارک رمضان، در ملاءعام، حرمت روزهداران رعایت نشود. نمیگویم از روی عمد، تظاهر به روزهخواری میکنند که خود تجاهر است و حد شرعی دارد. بلکه سخن از بیادبی و ادب نیاموختگی است. کمااین که در دل شب، به وقت استراحت و مریضداری و در این وانفسا که به سبب شرایط سخت معیشتی، اعصابی و خویشتن داریای برای کسی نمانده، با موتوسیکلت پرسروصدایی، جوانکی ادب نیاموخته، آرامش منطقه و شهری را به هم بریزد و سلب آسایش عمومی کند. بارها شده است که حاشیهی خیابان، جا برای توقف خودرو هست اما از همان سنخ ادب نیاموختگان به خود حق میدهند که «دوبله» پارک کنند و سبب اختلال در رفت و آمد خودروها شوند و چون به نصیحت و زبان نرم از آنها میخواهید که در حاشیه توقف کنند، حالت تهاجمی به خود میگیرند و آمادهی برخورد میشوند بدون این که نیاز به چنین جسارتی باشد. کافی است که شما در شهرهای استان باستانی ما گشتی بزنید و یادداشت کنید که چند نمونه از این بیادبیهای اجتماعی را به چشم خود دیدهاید.
و مورد دیگر، همه میدانند که پاکبانان زحمت کش شهرهای ما به وقت سحر، نظافت منطقهی خود را شروع میکنند و قبل از گرمای هوا، امور نظافت را به پایان میبرند، اما بعد از خاتمه کارشان و حتی در حین خدمتشان، با تعجب میبینید که انواع کاغذپاره و دستمال کاغذی و پوست میوه و ته سیگار و... سطح کوچه و خیابانها را پوشانده و... به یاد آورید در جشن و سرور مذهبی، لیوانهای یک بار مصرف رها شده در خیابانها چه توهینآمیز است و چه پیامدهایی را سبب میشود! باید پرسید که این چه جشن و شادمانی است که رنج دیگران را بدون اینکه گناهی داشته باشند، فراهم میآورد؟
عزیزی میگفت که به وقت صبح در کشور آلمان جلو درب هر خانهای شیشههای شیر و روزنامه میبینید بدون این که کسی به خود اجازه بدهد، سوءاستفاده کند و در همین کشور گفتهاند که انداختن ته سیگار، صدو پنجاه مارک جریمه دارد و حال، بیایید خیابانهای پایتخت همسایهی خودمان را نگاه کنید که پیادهروهایش پر ته سیگار است. آن وقت ترکیه برای اروپا خط و نشان میکشد که چرا به عضویت جامعهی اروپا پذیرفته نمیشود و باور هم ندارد که به آن دستاوردهای حقوقی و تربیتی نرسیده است و تامل کنید که فیالمثل در کدام کشور اروپایی به سیاق ترکیه بگیر و ببندی هست؟
از طرفی ما خودمان به قول نویسندهی «نخبه کشی در ایران» همهی مظاهر غربی را - از لباس و مد و ابزار و مصنوعات ریز و درشت و لوازم آرایش و چه و چه – پذیرفتهایم اما در زبان به غرب بد و بیراه میگوییم! میدانید چرا؟ برای این که به گفتهی «استاد دکتر ندوشن» آنها با کار و تلاش و فکر به دستاوردهایی رسیدهاند که ما نرسیدهایم. پس هر کس به اندازهی دستاوردهای خودش حق حیات و زندگی دارد نه بیش از آن، به بیان علمای اقتصاد، هر کس حق مصرف محصولی را دارد که تولید میکند.
در غرب، گاه و بیگاه تظاهراتی هست و اعتصابها و خواستههای سندیکاهایی اما در شعارهایشان کجا عباراتی توهینآمیز از نوعی که در این سوی عالم شنیده میشود، سر میدهند و از کجا شنیدهاید و میشنوید که افراد صد البته ناشناس و خودسر، از هر سویی بدون رعایت هیچ حد و مرزی وارد ماجرا شوند و حرمت بشکنند. اینها ادبنیاموختگی و عدم رعایت هنجارها و سنتهای نیکو و متاسفانه ما به جای پیشرفت، پس رفتهایم! میگویید نه؟ نحوهی تعبیرها و سخنان به کار گرفته شده در نسل حاضر و گذشته را مقایسه کنید آن گاه تامل نمایید که چه ناکجاآبادی را در پیش خواهیم و تازه اینها در استان اخلاقمند ماست و امنترین استان و وای به آن مناطقی که هیچ کدام از زیرساختها و هنجارهای فرهنگی ما را ندارند!
6026/7339
کپی شد