در این مطلب آمده است :امروز چهاردهم آبان ماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران روز فرهنگ عمومی نامگذاری شده است با اینکه برای تعریف فرهنگ عمومی بسیار تلاش شده است با این حال بسیاری از صاحبنظران در این مقوله تعریف خاصی داشتهاند و همه آنان متفقالقولند همان گونه که ابناء بشر صاحب روح است، صاحب فرهنگ نیز هست. فرهنگ هر جامعهای به همراه برخی از متغیرها تغییر میکند مثلا با پیدایش اینترنت و سرعت انتقال ارتباطات برخی از امور فرهنگی نیز دستخوش تغییرات شده است.
فرهنگ هر جامعه به ویژه فرهنگ عمومی، منحصر به ظاهر افراد نیست کمااینکه مقام معظم رهبری در این زمینه فرمودند فرهنگ دو قسم است؛ فرهنگ ظاهری شامل شکل لباس، معماری، شهرسازی و به هر حال ظواهر جامعه است ولی بخش عمده مربوط به اخلاقیات فردی و اجتماعی است مانند وقت شناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی، احترام به بزرگترها و... به هر حال کشور ما از لحاظ پیشینه و فرهنگ ایرانی از هزاران سال قبل ویژگیهای خاص خود را داشته است که منحصر به فرد بوده و در کمتر بلادی دارای این فرهنگ غنی بودهاند. داشتن صداقت و نکوهش دروغگویی یکی از خصوصیات ما ایرانیان بوده است که البته در فرهنگ اسلامی ما نیز تاکید زیادی بر صفات پسندیده آن شده است مثل داشتن صداقت به طوری که اسلام کلید همه پلیدیها را دروغ گویی میداند.
اگر همین صفت راستگویی نهادینه شود شک نکنید که همه صفات رذیله از میان میرود چون اگر دروغگویان تصمیم بگیرند دروغ نگویند آنگاه دیگر کسی دست به سرقت نمیزند، به کسی ظلم روا نمیدارد، نسبت به ناموس دیگران تعدی نمیکند چون اگر راست بگوید مجازات میشود و از طرفی آبروی او میرود پس از همان اول گناه نمیکند.
متاسفانه با اینکه دهها دستگاه فرهنگی در کشور ما ایجاد شده و همه از بودجه عمومی به طور رسمی و غیررسمی ارتزاق میکنند ولی روز به روز بر تعداد گناهکاران افزوده میشود و زندانهای ما پر از کسانی است که قوانین جامعه را نادیده گرفتهاند.
شک نکنید که در این میان صدا و سیمای جمهوری اسلامی نقش اساسی در فرهنگ سازی جامعه دارد چون این دستگاه عریض و طویل با نمایش فیلمهایی که بدآموزی دارد و اشرافیت را یک ارزش تلقی میکند و پخش مسایلی که خلاف واقع است، مخاطبین خود را به ناراستی تشویق میکند به همین دلیل هنگامی که دروغ گفتن به ویژه توسط دستگاههای فرهنگی یک امر عادی تلقی شود.
متاسفانه راستگویان منزوی و متهم به ساده لوحی میشوند و یا کسانی که با زحمت و تلاش شبانه روزی و با آبروداری و سختی معیشت خود را فراهم میکنند در مقایسه با آنانی که خود را دارای ژن برتر میدانند و دست تعدی به اموال عمومی دراز میکنند و یک شبه میلیاردر میشوند و اتومبیلهای آن چنانی سوار میشوند، افراد بیدست و پا و بیاستعداد معرفی میشوند.
بنابراین نمیتوان عناصر فرهنگی را با ارتباطات و اعمال انسانها از یکدیگر جدا دانست و منکر ارتباط ریشهای میان آنها شد برای مثال کسی که ظالمانه پسانداز عده زیادی از مردم را جمعآوری و از کشور میگریزد قطعا اعتقادی به روز قیامت نداشته و قبول ندارد برای هر عملی در درگاه خداوند سبحان مجازات و یا پاداشی است و آنانی که قبول دارند تا آنجا پیش میروند که جان عزیزشان را تقدیم خداوند میکنند چون شهادت را یک ارزش تلقی کرده و بدان ایمان دارند. معنای دیگر فرهنگ عمومی ترویج مهر و محبت بین آحاد جامعه به ویژه رفتار کسانی که از بودجه عمومی استفاده میکنند تا به مردم خدمت کنند برای مثال آن افسر راهنمایی اگر هم قرار است کسی را جریمه کند باید فکر کند حقوق وی همین مجرم پرداخت میکند و یا آن مامور شهرداری که قرار است به دستفروشی تذکر بدهد نباید به خود اجازه دهد کوچکترین اهانتی کند چون همه ما انسانیم و انسانها نزد خداوند کرامت دارند.
در پایان نگارنده از همه مسئولین عالیمقام تقاضا دارد با دعوت از همه نخبگان و اندیشمندان، جامعهشناسان، روانشناسان و عالمان دینی کمک کنند منشوری در زمینه فرهنگ عمومی تهیه کنند و در آن منشور قید شود به طور کلی برخورد فیزیکی از سوی هر کسی جرم تلقی شده و کسانی را که از قدرت سوءاستفاده میکنند و خودشان و بالادستیهای آنان را مجرم دانسته ضمن برکناریشان آنان را منزوی کنند و احیاء فرهنگ صداقت، مروت، پهلوانی، همنوع دوستی، فداکاری، ایثار بهترین ارزش تلقی شده و نداشتن صداقت و دروغگویی ضدارزشترین مسئله فرهنگی باشد.
6026/7342
*خبرنگار: الناز ملکی **انتشار دهنده: جانعلی فتحی
فرهنگ هر جامعه به ویژه فرهنگ عمومی، منحصر به ظاهر افراد نیست کمااینکه مقام معظم رهبری در این زمینه فرمودند فرهنگ دو قسم است؛ فرهنگ ظاهری شامل شکل لباس، معماری، شهرسازی و به هر حال ظواهر جامعه است ولی بخش عمده مربوط به اخلاقیات فردی و اجتماعی است مانند وقت شناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی، احترام به بزرگترها و... به هر حال کشور ما از لحاظ پیشینه و فرهنگ ایرانی از هزاران سال قبل ویژگیهای خاص خود را داشته است که منحصر به فرد بوده و در کمتر بلادی دارای این فرهنگ غنی بودهاند. داشتن صداقت و نکوهش دروغگویی یکی از خصوصیات ما ایرانیان بوده است که البته در فرهنگ اسلامی ما نیز تاکید زیادی بر صفات پسندیده آن شده است مثل داشتن صداقت به طوری که اسلام کلید همه پلیدیها را دروغ گویی میداند.
اگر همین صفت راستگویی نهادینه شود شک نکنید که همه صفات رذیله از میان میرود چون اگر دروغگویان تصمیم بگیرند دروغ نگویند آنگاه دیگر کسی دست به سرقت نمیزند، به کسی ظلم روا نمیدارد، نسبت به ناموس دیگران تعدی نمیکند چون اگر راست بگوید مجازات میشود و از طرفی آبروی او میرود پس از همان اول گناه نمیکند.
متاسفانه با اینکه دهها دستگاه فرهنگی در کشور ما ایجاد شده و همه از بودجه عمومی به طور رسمی و غیررسمی ارتزاق میکنند ولی روز به روز بر تعداد گناهکاران افزوده میشود و زندانهای ما پر از کسانی است که قوانین جامعه را نادیده گرفتهاند.
شک نکنید که در این میان صدا و سیمای جمهوری اسلامی نقش اساسی در فرهنگ سازی جامعه دارد چون این دستگاه عریض و طویل با نمایش فیلمهایی که بدآموزی دارد و اشرافیت را یک ارزش تلقی میکند و پخش مسایلی که خلاف واقع است، مخاطبین خود را به ناراستی تشویق میکند به همین دلیل هنگامی که دروغ گفتن به ویژه توسط دستگاههای فرهنگی یک امر عادی تلقی شود.
متاسفانه راستگویان منزوی و متهم به ساده لوحی میشوند و یا کسانی که با زحمت و تلاش شبانه روزی و با آبروداری و سختی معیشت خود را فراهم میکنند در مقایسه با آنانی که خود را دارای ژن برتر میدانند و دست تعدی به اموال عمومی دراز میکنند و یک شبه میلیاردر میشوند و اتومبیلهای آن چنانی سوار میشوند، افراد بیدست و پا و بیاستعداد معرفی میشوند.
بنابراین نمیتوان عناصر فرهنگی را با ارتباطات و اعمال انسانها از یکدیگر جدا دانست و منکر ارتباط ریشهای میان آنها شد برای مثال کسی که ظالمانه پسانداز عده زیادی از مردم را جمعآوری و از کشور میگریزد قطعا اعتقادی به روز قیامت نداشته و قبول ندارد برای هر عملی در درگاه خداوند سبحان مجازات و یا پاداشی است و آنانی که قبول دارند تا آنجا پیش میروند که جان عزیزشان را تقدیم خداوند میکنند چون شهادت را یک ارزش تلقی کرده و بدان ایمان دارند. معنای دیگر فرهنگ عمومی ترویج مهر و محبت بین آحاد جامعه به ویژه رفتار کسانی که از بودجه عمومی استفاده میکنند تا به مردم خدمت کنند برای مثال آن افسر راهنمایی اگر هم قرار است کسی را جریمه کند باید فکر کند حقوق وی همین مجرم پرداخت میکند و یا آن مامور شهرداری که قرار است به دستفروشی تذکر بدهد نباید به خود اجازه دهد کوچکترین اهانتی کند چون همه ما انسانیم و انسانها نزد خداوند کرامت دارند.
در پایان نگارنده از همه مسئولین عالیمقام تقاضا دارد با دعوت از همه نخبگان و اندیشمندان، جامعهشناسان، روانشناسان و عالمان دینی کمک کنند منشوری در زمینه فرهنگ عمومی تهیه کنند و در آن منشور قید شود به طور کلی برخورد فیزیکی از سوی هر کسی جرم تلقی شده و کسانی را که از قدرت سوءاستفاده میکنند و خودشان و بالادستیهای آنان را مجرم دانسته ضمن برکناریشان آنان را منزوی کنند و احیاء فرهنگ صداقت، مروت، پهلوانی، همنوع دوستی، فداکاری، ایثار بهترین ارزش تلقی شده و نداشتن صداقت و دروغگویی ضدارزشترین مسئله فرهنگی باشد.
6026/7342
*خبرنگار: الناز ملکی **انتشار دهنده: جانعلی فتحی
کپی شد