در این مطلب آمده است: به عنوان مقدمه و مدخل کلام، نقل حکایتی میتواند موجب تنبه بسیار باشد و ما را متقاعد کند که بسیاری از عزل و نصبها و آمد و رفتها را شرایط تعیین میکند نه قابلیتها و اهلیتها و مشروعیتها وگرنه علی کجا و معاویه کجا؟ حسین کجا و یزید کجا؟
میگویند: وقتی که منصور دوانقی، دومین خلیفهی عباسی به ناجوانمردی و از منظر «ترور» ابومسلم را که آورنده و بر مسند نشانندهی عباسیان بوده، میکشت خطاب به خلیفه گفت مرا برای دشمنان خود باقی بگذار، من ابومسلمم، دیگری مانند من نیست. خلیفه گفت: شرایط تو را ابومسلم کرده، آن شرایط است که ابومسلم میسازد نه قابلیت تو!
نکتهی عجیب و عبرت آموزی که بازتاب آن فراهم آمدن «شرایط» را میتوان در مسندها و مسند نشینها به وضوح دریافت. اما با توجه به عنوان یادداشت، ذهنها بدین مشغول است که تا کی باید اهل این استان، رهگذرانی را به عنوان استاندار ببینند و تا کی باید این مردم هزینهی عدم ثبات مدیریت استان را بپردازند و تا کی باید هر روز و هر دم، برجسته شدن اسمی را بشنوند و فردا از یاد ببرند؟ باور کنید که این عوارض همه، ناشی از نبودن و نداشتن احزاب مدون و با خط و ربط سیاسی است چون این احزاباند که در فراز و فرود کارهای تشکیلاتی، افراد آبدیده و مجرب را به معرض اجرا و مسئولیت میآورند و چون چنین احزابی نیستند و به قولی نباید باشند، هر کس که کفش نو پوشید، سعی میکند که منویات ذهنی خود را به دست و زبان شخصی به نام استاندار و فرماندار و وزیر و... عملی سازد میگویید نه؟ آن پردهی گزینشها در ذیل هیئت دولت را کنار بزنید تا صحت و سقم این مدعا بر شما مبرهن و مدلل شود.
باور کنید که واقعیت مسند استانداری سمنان در 5 سال اخیر چنین بوده است: وکیلی، خباز، چاووشی و فردا معلوم نیست که چشم استان باید به جمال چه کسی روشن شود؟ چون استنباط نگارنده به عنوان قائممقام ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در استان سمنان، این است که آن چند نفر تصمیمگیرنده به هواداران رئیس جمهور هیچ وقعی نمیگذارند و اعتنایی ندارند به اینکه امروز امثال بنده باید جواب مردم را بدهند که چه میخواستند و چه شد؟
مردم عزیز و نجیب استان، امروز از امثال نگارنده، از اعضای ستاد میپرسند که چرا نامهها و مشاوره نامههای شما به شخص دکتر روحانی بیجواب میماند؟ از اینها گذشته، حتی توقع این است که رسید آن نامهها در دو کلمه اعلام شود؛ یعنی همان کاری که حداقل در دولت نهم و دهم اعمال میشد. به صراحت عرض کنم که دوستان بر حسب اعتقاد و رویهی سیاسی خود قدمی برداشتند اکنون هم بیهیچ چشمداشتی فقط به مصالح و منافع استان پیشنهادی را مطرح میکنند.
این پیشنهادها که با صدق دل و خیرخواهی و شناخت و در عین بصیرت خیرخواهان منتقل و مطرح میشود به هیچ وجه صلاح نیست که بیجواب بماند. این مردم، شایستهی داشتن استانداری مجرب، کارکشته، مشق استانداری در استانی کرده که با ضرورتها و نیازهای استان آشنا و حریف مشکلات عدیده باشد، میخواهند نه آن کسی که فلان و بهمان میخواهد. مردم از دفتر رئیس جمهور و وزارت کشور میپرسند آن که در استان هست و بومی هم نیست و مشق مسئولیت کرده و دارای هوش سیاسی و بلوغ اجرایی است و با زیر و بم قضایا آشناست و به کنه واقعیتها وقوف کامل دارد چرا نباید ارتقا یابد و بر مسند استانداری بنشیند؟ چرا باید هم استانیهای ما پاسخ بشنوند که ایشان را برای استان دیگری در نظر گرفتهاند! این چه منطقی است که اینگونه پاسخ میدهد؟ این چه استدلالی است که حق مردم را نادیده میگیرد. مردم استان، از دکتر روحانی فرزند استان توقع بیشتر از حد خود ندارند بلکه دوست دارند که پیرو منطقی عادلانه در اجرا باشند اما این انتظار معقول را دارند که با تامل به خواستهی مردم، احزاب، اعضای ستاد خودشان، نهادهای مردمی، توجه شود و آن اینکه استان باستانی و با فرهنگ سمنان را سرباری، غیرقابل اعتنا و بیش از حد صبور نبینند آن چنان که حقوق مسلم و به حقشان را نادیده و مغفول بگذارند. امید است که این مقال به نوعی و وسیلهای مورد مطالعه عزیزان تصمیمگیر باشد تا گزینششان باعث چالش در استان نشود.
7339/6103
میگویند: وقتی که منصور دوانقی، دومین خلیفهی عباسی به ناجوانمردی و از منظر «ترور» ابومسلم را که آورنده و بر مسند نشانندهی عباسیان بوده، میکشت خطاب به خلیفه گفت مرا برای دشمنان خود باقی بگذار، من ابومسلمم، دیگری مانند من نیست. خلیفه گفت: شرایط تو را ابومسلم کرده، آن شرایط است که ابومسلم میسازد نه قابلیت تو!
نکتهی عجیب و عبرت آموزی که بازتاب آن فراهم آمدن «شرایط» را میتوان در مسندها و مسند نشینها به وضوح دریافت. اما با توجه به عنوان یادداشت، ذهنها بدین مشغول است که تا کی باید اهل این استان، رهگذرانی را به عنوان استاندار ببینند و تا کی باید این مردم هزینهی عدم ثبات مدیریت استان را بپردازند و تا کی باید هر روز و هر دم، برجسته شدن اسمی را بشنوند و فردا از یاد ببرند؟ باور کنید که این عوارض همه، ناشی از نبودن و نداشتن احزاب مدون و با خط و ربط سیاسی است چون این احزاباند که در فراز و فرود کارهای تشکیلاتی، افراد آبدیده و مجرب را به معرض اجرا و مسئولیت میآورند و چون چنین احزابی نیستند و به قولی نباید باشند، هر کس که کفش نو پوشید، سعی میکند که منویات ذهنی خود را به دست و زبان شخصی به نام استاندار و فرماندار و وزیر و... عملی سازد میگویید نه؟ آن پردهی گزینشها در ذیل هیئت دولت را کنار بزنید تا صحت و سقم این مدعا بر شما مبرهن و مدلل شود.
باور کنید که واقعیت مسند استانداری سمنان در 5 سال اخیر چنین بوده است: وکیلی، خباز، چاووشی و فردا معلوم نیست که چشم استان باید به جمال چه کسی روشن شود؟ چون استنباط نگارنده به عنوان قائممقام ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در استان سمنان، این است که آن چند نفر تصمیمگیرنده به هواداران رئیس جمهور هیچ وقعی نمیگذارند و اعتنایی ندارند به اینکه امروز امثال بنده باید جواب مردم را بدهند که چه میخواستند و چه شد؟
مردم عزیز و نجیب استان، امروز از امثال نگارنده، از اعضای ستاد میپرسند که چرا نامهها و مشاوره نامههای شما به شخص دکتر روحانی بیجواب میماند؟ از اینها گذشته، حتی توقع این است که رسید آن نامهها در دو کلمه اعلام شود؛ یعنی همان کاری که حداقل در دولت نهم و دهم اعمال میشد. به صراحت عرض کنم که دوستان بر حسب اعتقاد و رویهی سیاسی خود قدمی برداشتند اکنون هم بیهیچ چشمداشتی فقط به مصالح و منافع استان پیشنهادی را مطرح میکنند.
این پیشنهادها که با صدق دل و خیرخواهی و شناخت و در عین بصیرت خیرخواهان منتقل و مطرح میشود به هیچ وجه صلاح نیست که بیجواب بماند. این مردم، شایستهی داشتن استانداری مجرب، کارکشته، مشق استانداری در استانی کرده که با ضرورتها و نیازهای استان آشنا و حریف مشکلات عدیده باشد، میخواهند نه آن کسی که فلان و بهمان میخواهد. مردم از دفتر رئیس جمهور و وزارت کشور میپرسند آن که در استان هست و بومی هم نیست و مشق مسئولیت کرده و دارای هوش سیاسی و بلوغ اجرایی است و با زیر و بم قضایا آشناست و به کنه واقعیتها وقوف کامل دارد چرا نباید ارتقا یابد و بر مسند استانداری بنشیند؟ چرا باید هم استانیهای ما پاسخ بشنوند که ایشان را برای استان دیگری در نظر گرفتهاند! این چه منطقی است که اینگونه پاسخ میدهد؟ این چه استدلالی است که حق مردم را نادیده میگیرد. مردم استان، از دکتر روحانی فرزند استان توقع بیشتر از حد خود ندارند بلکه دوست دارند که پیرو منطقی عادلانه در اجرا باشند اما این انتظار معقول را دارند که با تامل به خواستهی مردم، احزاب، اعضای ستاد خودشان، نهادهای مردمی، توجه شود و آن اینکه استان باستانی و با فرهنگ سمنان را سرباری، غیرقابل اعتنا و بیش از حد صبور نبینند آن چنان که حقوق مسلم و به حقشان را نادیده و مغفول بگذارند. امید است که این مقال به نوعی و وسیلهای مورد مطالعه عزیزان تصمیمگیر باشد تا گزینششان باعث چالش در استان نشود.
7339/6103
کپی شد