حسین عباسی نیا روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: بازی های بومی محلی بخشی از فرهنگ ماندگار این استان و حتی کشور محسوب می شود که بزرگترها و حتی افراد جوان نیز خاطرات خوشی از این نوع بازی ها دارند.
وی اظهار کرد: بازی های بومی و محلی در مقایسه با بازی های رایانه ای و مجازی از ابعاد مختلف بویژه جسمی و فکری موثر بود و طراوات و شادابی خاصی را در افراد بوجود می آورد.
این محقق ، پژوهشگر و مدرس تئاتر، یکی از بازی های بومی و محلی استان را 'هنکه قالا' عنوان کرد و گفت: ابزار بازی چند گردو که به اصطلاح آنها را قالا قلعه می گفتند و یک گردوی کاملا گرد که صاف و صیقلی شده بود، با روغن به رنگ قرمز مایل به نارنجی در آمده و با موم قسمت های فرورفتگی آن پر شده بود که به اصطلاح آن را 'هنکه' می گفتند.
وی بیان کرد: این بازی به طور معمول با سه نفر انجام می شد، که هیجان بیشتری داشت اما با افراد بیشتر از تعداد یاد شده هم می شد بازی کرد و بر این اساس در بازی سه نفره نفر اول را به اصطلاح 'پانج' می گفتند، یعنی اولین نفر که باید بازی را شروع کند و به نفر دوم 'ارط' می گفتند یعنی دوم و به نفر سوم'دیق' اطلاق می کردند.
به گفته عباسی نیا، این اسم بر این اساس انتخاب شده بود که 2 نفر اول بازی را شروع و تمام کنند و نفر سوم کلافه می شد و به شدت حرص می خورد (دیق در زبان محلی همان دق می باشد).
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: ترتیب نفرات اول و دوم و سوم بر اساس قرعه بازی بود، بازی هنکه قالا در زمینی صاف و هموار و تقریبی به طول پنج الی هشت متر اتفاق می افتاد و بازی بدین تریتب بود که اول پانچ و بعد ارط و بعد دیق از فاصه 2 متری ،هنکه خود را به اولین گردوی کاشته شده پرتاب می کردند و در واقع این بازی هنکه نماد اسلحه و ابزار جنگی و قالاها ه عنوان قلعه ها و یا بایگانی بودند که باید تخریب و تسخیر شوند.
وی یادآور شد: به همین دلیل وقتی بازیکنان هنکه را پرتاب می کردند این شعار را نیز می خواندند ' هنکه قالا، قالا قالیما' یعنی خطاب به اسلحه که این قلعه نباید پابرجا بماند و باید شکافته شود.
عباسی نیا افزود: این بازی طبق تحقیقات به عمل آمده از بازی های بسیار قدیمی بوده و طبق استاد تایید نشده ای سابقه آن به دوران قبل از حکومت قاجار می رسد و در زمان حکومت پهلوی در اغلب کوچه ها و میادین و محله ها به این بازی می پرداختند و برخی ها به قدری در این بازی مهارت پیدا کرده بودند، که مشهور خاص و عام می شدند.
این محقق ادامه داد: هنکه قالا گاهی در میهمانی ها و محافل خانوادگی نیز بازی می شد و از محبوبیت خاصی برخوردار بود.

***چولونگ آغاج
وی اظهار کرد: چولونگ آغاج از دیگر بازی های مفرح، پرتحرک و هیجان انگیر این استان بود که در ایام تابستان و در باغ های اطراف بازی می شد که روح و جسم را تقویت کرده و انسان را به خودباوری می رساند.
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: ابزار بازی شامل سه عدد چوب بلند به طول 130 سانت (آغاج) و 20 الی 30 عدد چوب 10 سانت (چولونگ)، 2 عدد سنگ یا آجر که نفرات نیز به 2 گروه تقسیم می شدند (هر گروه حدود پنج الی هشت نفره)بازیکن داشت.
وی بیان کرد: پس از قرعه کشی گروه یال ورن و یال چکن مشخص می شد و بعد از مشخص شدن وضعیت 2 گروه، بازی شروع می شدکه در این میان یال ورن گروهی است که بازی را شروع می کند و بازی به این تریتب است که گروه یال ورن در زمینی تقریبی بطول پنج و عرض سه متر بساط بازی را پهن می کند.
عباسی نیا افزود: بدین ترتیب آجرها را به فاصله پنج سانت از هم در وسط زمین می کارند و یک چوب جلوی آن می گذارند و افراد به نوبت بازی را ادامه می دهند، یعنی باید چولونگ (دولک) را روی آجرها گذاشته و بعد با چوبی (الک) چولونگ را از روی آجر بلنده کرده و به آن ضربه بزند و اگر این کار را به اندازه زدن سه چولونگ به بیرون از محوطه یال ورن انجام داد در بازی می ماند و گرنه می سوزد و این کار را به نوبت همه بازیکنان انجام می دهند.
وی اظهار کرد: بازی چولونگ آغاج طوری است که اگرنفر اول نتواند سه عدد چولونگ به بیرون پرتاب کند از دور خارج می شود اما نفر دوم می تواند با زدن سه عدد چولونگ به بیرون، او را دوباره وارد بازی کند و یا اگر 2 نفر پشت سر سوختند و نتوانستند در بازی بمانند ، نفر سوم با زدن 6 عدد چولونگ به بیرون، هر دوی انها را دوباره وارد بازی می کند.
این محقق ادامه داد: در نهایت باید گفت گروه یال ورن سعی بر این دارد که چولونگ های بیشتری به بیرون پرتاپ کند که این کار اصطلاحا 'یال ورمه' می گویند، گروه یال چکن نیز سعی در گرفتن چولونگ و یا زدن چولونگ به چوب جلو را دارند تا هر چه زودتر جای گروه یال ورن را بگیرند.

** چاقیشما
وی بیان کرد: چاقیشما یکی دیگر از بازی های بومی و محلی مخصوص ایام عید، روزهای تعطیل و جمعه ها بود و در اغلب محله ها و میدانچه های شهر در روزهای تعطیل و یا غروب روزهای تابستان به این بازی می پرداختند.
عباسی نیا افزود: بقال محله و یا بقالی که در میدانچه بساط بقالی داشت در چنین روزهایی تخم مرغ های آب پز را گاهی رنگ آمیزی نیز شده بود، در سبدی مقابل مغازه و در معرض دید مشتریان قرار می داد و تخم مرغها را برای بازی چاقیشما می خریدند.
وی ابراز کرد: وقتی افراد در میدانچه جمع شدند، گروه در هر گوشه میدانچه چند نفری به این بازی مشغول می شدند این بازی بدین ترتیب بود که چند نفری دور هم جمع می شدند و بعد 2 نفر از آنها بازی را شروع می کرد و آن 2 نفر تخم مرغهایشان را بهم می کوبیدند.
این محقق ، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: هر کدام تخم مرغ دیگری را شکست ، برنده بازی بود و تخم مرغ او را صاحب می شد ، برنده بازی بعد از بردن اولین نفر با نفرات بعدی، بدین ترتیب بازی را ادامه می داد که این بازی در ظاهر بازی ساده ای بود، اما نیاز به مهارت و کارآیی خاصی داشت تا بتواند تخم مرغ طرف مقابل را بشکند.
وی بیان کرد: نوع حرکت دست و سرعت ضربه زدن و چگونگی کوبیدن تخم مرغ به مهارت و توانایی نیاز داشت و بعضی ها که در این کار مهارت کافی داشتند در برخی اوقات حدود 100 الی 200 تخم مرغ را برنده می شدند.
عباسی نیا افزود: این بازی طولانی بود و گاه ساعت ها طول می کشید تا بازی به اتمام برسد ، تخم مرغ باید در دست بازیکن طوری قرار بگیرد که قسمت اعظم آن داخل کف دست باشد و ضربه را با سرعت مثل نک زدن پرنده به تخم مرغ حریف بزند بدین ترتیب یک نفر اگر مهارت داشت در پایان بازی همه تخم مرغها را می توانست بشکند و صاحب آنها شود، گاه بقال میدانچه حدود 10 تا 15 بار به پختن تخم مرغ اقدام می کرد.

**گوزی باقلجی (قویدوم قویمادم)
وی اظهار کرد: یکی از بازی های بومی و محلی این استان گوزی باقلجی بود که ابزار بازی متشکل از یک تکه چوب یا سنگریزه یا آهن، که قبل از بازی، اوستا انتخاب می شد و این فرد مثل سایر بازیها به لحاظ دانایی و تجربه و کارآیی از دیگر افراد بارزتر است.
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاترادامه داد: اوستا افراد را در یک صف افقی منظم قرار می دهد و یک نفر را نیز خارج از صف و در جای مخصوص می گمارد که این نفر را اصطلاحا (گوزچی) می گفتند، اوستا بعد از این عمل بازی را شروع می کرد و افراد داخل صف همه باید دست ها را از پشت بهم قلاب کرده و این فرد در پشت آنها قرار می گرفت به طوری که گوزچی متوجه نشود تکه آهن یا چوب را در دست یکی از افراد می گذاشت.
وی بیان کرد: اوستا از اول صف شروع می کند و مرتب این جمله را به زبان می آورد (قویددوم قویمادم) و در نهایت تکه چوب را در دستان یکی از افراد می گذارد و بعد جلوی صف می آید و با صدای بلند می گوید (گدن گت) یعنی کسی که چوب یا تکه آهن دستش هست و باید حرکت کند ،نفر مربوطه از صف خارج شده و بطرف محلی که قبل معین شده فرار می کند و نفر گوزچی نیز باید او را دنبال کند و با دستمال یا ریسمان بر پشت او بزند.
عباسی نیا افزود: اگر توانست قبل از رسیدن نفر به محل مخصوص او رابزند بازی را برده و جای خود را با فردی که دستمال خورده عوض می کند و اگر نه، باز به عنوان گوزجی باید به بازی ادامه دهد.
وی خاطر نشان کرد: این بازی در زنجان به عنوان قویدوم قویمادم بیشتر مشهور و معروف است، در این بازی نیز که از بازی های رایج و مفرح و هیجان انگیزی بود نوعی تعادل روحی و خود باوری مطرح بود، تمرکز و حس تقویت می شد و ذهن با کنکاشی عمیق به تلاش و تکاپو می افتاد و این خود علتی بر تقویت حس و اندیشه می شد.

** توپ آغاجی
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: ابزار بازی یک توپ پلاستیکی، یک چوب به طول یک متر و از بازی بسیار مفرح و انرژی و هیجان انگیزی بود که در ادوار گذشته اغلب جوانان اوقات فراغت خود را به پرداختن به این بازی سپری می کردند.
وی یادآوری کرد: این بازی بدین تریتب بود که بازیکنان به 2 گروه پنج نفری تقسیم می شدند و بعد دایره ای به شعاع یک متر با زغال یا گچ روی زمین می کشیدند و در داخل دایره جایگاه آغاج ووران (توپ زن) و مربع کوچک داخل دایره جایگاه توپ آتان (توپ انداز) بود.
این محقق بیان کرد: بعد از شروع بازی آغاج ووران چوب را بدست می گرفت و توپ آتان نیز (توپ انداز) بود که بعداز بازی شروع بازی آغاج ووران چوب را بدست می گرفتند و دیگران در داخل دایره و در گوشه آن می نشستند و در بیرون از دایره و تقریبا در 200 متری دایره اصلی بازی، دایره دیگری رسم می شد اما دایره دوم مربع داخل دایره را نداشت.
عباسی نیا افزود: در آغاز بازی توپ انداز توپ را به طرف توپ زن می اندازد و توپ زن باید با چوب محکم به توپ بزند و اگر نمی توانست با چوپ به به توپ بزند می سوخت و نفر دیگر از گروه جای او را می گرفت و داخل مربع قرار می گرفت اما اگر موفق می شد با چوب به توپ ضربه بزند بلافاصله باید چوب را به گوشه ای پرتاپ می کرد و سریع به طور دایره دوم می دوید و افراد گروه توپ اتان(توپ انداز)که در بین 2 دایره در انتظار می ماندند باید توپ را که توسط توپ آتان به انها پاس داده می شد گرفته و قبل از رسیدن توپ زن به دایره دوم، او را بزنند.
وی بیان کرد: اگر موفق به این کار می شدند یعنی قبل از اینکه توپ زن به دایره دوم برسد او را بزنند،توپ زن مجددا بازی را ادامه می داد تا زمانی که بتوانند با توپ او را بزنند و وقتی که همه یاران توپ زن به بازی پرداختند و توپ خوردند جای گروهها عوض می شد و گروه توپ آتان در داخل دایره اول بازی را ادامه می داد.
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر خاطرنشان کرد: این بازی نیز از هیجان و نشاط بسیار زیادی برخوردار بوده و تحرک زیادی داشت، بازی توپ آغاجی انسان را از قیود روزمرگی رها می کرد و ذهن را در مسیر کاوش و رسیدن به شناخت همراهی و روح جسم را تقویت می کرد و ان چیزی است که به بازی هیجان بیشتری می داد.
وی یادآوری کرد: لذت ژرف اندیشی و رسیدن به لحظات حساسی بود که در بطن این بازی نهفته بود ، توپ آغاجی سابقه بسیار دیرینه ای دارد و طبق اسناد تایید نشده ای این بازی در اغلب شهرهای ایران با لایه های بومی و قومی گوناگون بازی محله ای می شده و شبیه به بازی گوی بوده و قدمت ان نیز خیلی بیشتر از بازی های دیگر بوده است.
به گفته عباسی نیا، از آنجایی که بازی گوی و چوگان در زمان سلطنت سلطاتین خانی به ویژه سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) که سلطانیه پایتخت آنان بود بسیار رایج و معمول بود لذا می توان قدیمت این بازی را به زمان ایلخانان مغول نسبت داد.
7320/8068
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.