در این یادداشت که در شماره 1135 روزنامه صدای زنجان به چاپ رسیده، آمده است: آنچه امروز زنجانی ها و به خصوص اهالی ساکن در امتداد خیابان زینبیه شاهد هستند نمونه ای کوچک از وضعیت حاکم بر شهر و شاید در اشلی بزرگ تر استان زنجان است. آشفتگی حاکم بر ساخت و توسعه ی این خیابان آنقدر نگران کننده است که 8سال دلخونی برای ساخت یک پل را به یاد می آورد. پلی که یادآور ناکارآمدی مدیریت شهری در مرکز استانی شده که در طول همه ی سال های پس از انقلاب جز چند دوره ی خاص و بسیار کوتاه هرگز نتوانسته بهره ی لایق مردمش را از حضور منتصبان و منتخبانش ببرد!
این وضعیت را می توان در چارچوب های کوچک تر در همه‌ی شئون زندگی شهری و اجتماعی دید و لمس کرد و نه تنها بر مبنای ساز و کارهای موجود آن ها را نقد کرد که می توان نمونه های فراوانی برای آن آورد.
وضعیت نابه سامان ترافیک شهری و خیابان های نافرم که گاه در حد شوسه راه روستایی نیز کارآمد نیست! از سوی دیگر پروژه های زمین مانده ی شهری چنان عرصه را برای شهروندان تنگ کرده که بی محابا قانون را نادیده می گیرند و حتی جریمه های سنگین مادی و روانی را نیز به جان می خرند!
صحبت از غلط بودن قانون شکنی نیست و شک نداریم که رعایت قانون در هر شرایطی باید اصل زندگی شهروندی باشد. اما آنچه را که به نام نتیجه ی همه ی این نابه سامانی ها و آشفتگی ها از ورای شعارهای روزانه می بینم اتفاقی ست قابل پیش بینی و در دسترس!
شاید گفته شود که وضعیت به این بدی هم که نگارنده در حال بیانش هستم نیست. شاید زندگی را نباید این همه سخت گرفت! شاید باید خوشبینانه و صبورانه مانند همه ی این سال ها منتظر قطره چکان توسعه ماند. شاید این شهردار همانی باشد که قرار بود هر بار باشد. شاید... باید هر بار انتظار و افسوس را تجربه کرد و شاید باید به همان شعار معروف زنجانی ها برگردیم هرچند از آن دور هم نشده ایم!
آنچه زنجان و زنجانی امروز نیازمندش است بدون شک در دسترس نیست. مشکل بسیار اساسی تر از انتصاب های زیر و درشت پشت هم و بی توجه به نیازهاست. حلقه ی مفقوده نبود اقتدار در مدیریتی ست که امروز نیاز اصلی زنجان است. در سال های حضور استاندار اسبق و برای اقتدارش در خروج از بعضی بن بست های مدیریت استان و به خصوص مرکز آن یادداشتی نوشتم در تحسین این خصیصه که دوستان اصلاح طلب بابتش نوازشم کردند! همانی که در این سال ها کمتر دیده ایم اگر نگویم هرگز دیده نشده است! و چه تاسف بار است اگر جایی برسیم که مجبور به نگاه به پشت سر شویم و سالهایی که سعی در فراموشی اش داریم!
مدیریت جزیره ای و بی توجهی به نیازهای اورژانسی در توسعه ی استان و بی خیالی مطلق در برابر معظلاتی که درحد خفگی شهروند را مستأصل می کند و آماری که گاه نگران کننده می شوند و نمی توان نادیده گرفتشان، همه حکایت از شرایطی دارد که یکی از خروجی های آن را همین اواخر و در کف میدان انقلاب دیدیم. شک نکنید اگر این روند بی توجهی و نادیده گرفته شدن حقوق مسلم شهروندی ادامه داشته باشد فارق از حضور هر جریان سیاسی در مدیریت ها، تکرار آن اتفاق ها نا ممکن نخواهد بود.
نیاز امروز ما با وجود همه ی محدودیت ها و کمبودها و نبود اعتبار و فلان و بهمان و هزار بهانه ی وارد و ناوارد همانی ست که عنوان شد. آنی که امروز در زنجان اصولا وجود و حضور ندارد!
7312/6085
دریافت: حسن اکبری** انتشاردهنده: رویا رفیعی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.