جنازهای که باید به عقب برمیگرداندیم متعلق به کدام فرمانده بود؟
بدون آنکه پیکر شهید را بشناسیم، آن را روی برانکارد گذاشتیم و راه افتادیم... دیگر داشتیم می بریدیم که آن رزمنده مجبور شد مهر سکوت را بشکند و بگوید که این شهید اکبر زجاجی است.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: خیبر بود و سختی عملیات توان بچه ها را گرفته بود و رساندن نیروی تازه نفس از آن هم سخت تر بود. از رفت و آمدها هم معلوم بود که عملیات تا مدتی ادامه دارد اما با این حال وقتی فرمانده مان گفت که قرار است فردا نیروی تازه نفس از راه برسد، همه خوشحال شدیم.
فرمانده از ما خواست تا کانالی برای پناه گرفتن نیروهای جدید بکنیم اما انگار خاک های هور از جنس بتون بود، هر چه می کندیم، پیشرفتی نمی دیدیم. مشغول بیل زدن بودیم که سیاهی ای از دور به سختی دیده می شد، نزدیکتر شد و از قضیه مطلع، گفت که شما حالا حالاها اینجا مهمان هستید، پس لطفاً دو نفرتان با من همراه بشوید تا برای آوردن جنازه یک شهید برویم.
شرایط عملیات بود و ممکن بود او نیروی نفوذی دشمن باشد اما فکر کردیم از اینجا ماندن و کانال کندن بهتر است، هر سه راهی شدیم تا بعد از گذشت مسیری، جنازه ای را که به حالت چمباتمه در آمده بود، روی برانکارد گذاشتیم و دو نفر جلو و عقب برانکارد و نفر سوم هم جنازه را گرفته بود که به زمین نخورد.
مسیر سخت و شیبدار بود[۱] و همین باعث می شد که مدام سر بخوریم. به وسط های راه که رسیدیم از برادر بسیجی خواستیم که جنازه را بگذاریم و برگردیم که او مجبور شد بالاخره مهر سکوت را بشکند و بگوید: نه عزیزان من، ایشان شهید زجاجی[۲] است و نباید جنازه اش به دست دشمن بیفتد.[۳]
- جاده های موازی و متقاطع ، آب های جزیره را تقسیم و خشکی ها را به هم وصل می کرد. این آب ها عمق زیادی نداشت و منطقه به شکل هور و مرداب بود.
- شهید اکبر زجاجی، قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) که در عملیات خیبر و به تاریخ چهاردهم اسفند ماه به هنگام شناسایی نیروهای عراقی به شهادت می رسد.
- برگرفته از خاطره مرتضی رضاییان.
دیدگاه تان را بنویسید