جی پلاس/به مناسبت سالروز ولادت؛
محمد معین که بود؟/چرا دهخدا و نیما یوشیج کارهای خود را به او سپردند؟/علت همکاری او با هانری کربن چه بود؟/کارهای ماندگار او کدامند؟
استاد محمد معین از ادبا و محققان برجسته کشور در نهم اردیبهشت سال ۱۲۹۷ در رشت و در خانواده ای اهل علم به دنیا آمد. عمر کوتاه وی در راه اعتلای زبان فارسی گذشت و پس از پنج سال در کما بودن در ۵۳ سالگی رحلت کرد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی استاد محمد معین اختصاص دارد.
استاد محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محلهٔ زرجوب رشت[۲][۳] – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در تهران) یکی از محققان برجسته و پدیدآورندهٔ یکی از مهمترین لغتنامههای فارسی یعنی فرهنگ معین است. آرامگاه وی در آستانهٔ اشرفیه قرار دارد.[۴] نیما یوشیج در وصیتنامهاش اختیار چاپ آثارش را به معین داد. علی اکبر دهخدا تکمیل لغتنامه دهخدا را به معین محول کرد.
در همین رابطه بخوانید:
میرزا محمدتقی مامقانی که بود؟/علت حسادت بدخواهانش چه بود؟/وی در کدام رشته هنری سرآمد بوده است؟
قیصر امین پور که بود؟/مهمترین ویژگی شعر قیصر چیست؟/شعر او چگونه با نوجوانان ارتباط برقرار می کند؟
علامه اقبال لاهوری که بود؟/آیا اقبال تنها به شاعری اکتفا کرد؟/علت فوتش چه بود؟
سهراب سپهری که بود؟/علت سفرهای پی در پی سهراب چه بود؟/سهراب از کدام شاعران بیشترین اثر را گرفته بود
اطلاعات فردی
محمد معین
زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷
محله زرجوب، رشت
درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ (۵۳ سال)
بیمارستان فیروزگر، تهران
آرامگاه آستانه اشرفیه، کنار حشمترود
زمینه کاری فرهنگنویسی، استاد دانشگاه
ملیت ایران
کتابها فرهنگ معین
همسر(ها) مهین امیرجاهد (درگذشت ۸ آذر ۱۳۹۲)[۱]
فرزند(ان) ۵ فرزند
پدر و مادر شیخ ابوالقاسم
طلعت
زندگینامه استاد محمد معین
محمد معین در روز ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محلهٔ زرجوب رشت به دنیا آمد. پدرش شیخ ابوالقاسم از روحانیان شهر رشت بود.[۵] بر طبق صفحهٔ اول دستخطّی که وی دربارهٔ زندگی خود نوشته، تاریخ تولد وی ۱۷ رجب سال ۱۳۳۲ (قمری) برابر با ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۳ است. در متن دانشنامهٔ دکترا، سال تولَد وی ۱۲۹۱ ذکر شده است؛ ولی در نوشتهٔ قابشدهای که در خانهٔ وی و در اتاق کارش به دیوار آویخته است تاریخ تولد او دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ نوشته شدهاست.
او که اولین فرزند خانواده بود، در سن شش سالگی مادرش را بر اثر بیماری حصبه از دست داد و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش نیز به سبب همین بیماری درگذشت. بیماری حصبه در رشت شیوع یافته و در آن سال ۲۸هزار نفر را از بین برده بود.[۶] جد پدری او شیخ محمدتقی معینالعلما که در سلک علمای روحانی بود، به تربیت وی همت گذاشت. محمد معین ترقیات علمی و معنوی خود را مدیون او میدانست. جد مادری او شیخ محمد سعیر نیز از علما و مدرسان علوم قدیمه بود.
او در سال ۱۳۰۴ دورهٔ شش سالهٔ ابتدایی در دبستان اسلامی رشت را ظرف دو سال به پایان رساند. دورهٔ اول متوسطه را در «دبیرستان نمره ۱» رشت (که بعدها به نام دبیرستان شاهپور خوانده شد) به اتمام رساند و دورهٔ دوم متوسطه را در رشتهٔ ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به سرانجام رساند. در اوان تحصیل در دبیرستان، صرف و نحو عربی و بخشی از علوم قدیمه را نزد پدربزرگش و سید مهدی رشتآبادی فرا گرفت. در سال ۱۳۱۰ در دانشسرای عالی در رشتهٔ ادبیات و فلسفهٔ علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۱۳ با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکونت دو لیل» در رشتهٔ ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک کارشناسی نایل شد.
پس از طی دورهٔ شش ماههٔ دانشکدهٔ افسری احتیاط، شش ماه اول سال ۱۳۱۴ را به خدمت افسری گذرانید و در مهر ماه آن سال به دبیری دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد. پس از سه ماه، ریاست دانشسرای شبانهروزی اهواز را یافت و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست پیشاهنگی و تربیت بدنی استان ششم به عهدهٔ وی بود. در همین ایام به وسیلهٔ مکاتبهٔ آموزشگاه روانشناسی بروکسل، که تحت نظر Elmer Knowles روانشناس اداره می شد، روانشناسی عملی و دیگر شعب آن از قبیل خطشناسی، قیافهشناسی و مغزشناسی را فراگرفت.
در سال ۱۳۱۸ به تهران منتقل شد. در حین تصدی معاونت و سپس کفالت اداره دانشسراها در وزارت فرهنگ، برای دورهٔ دکترا در ادبیات فارسی در دانشگاه تهران ثبت نام کرد. پس از چندی با حفظ سمت به دبیری دانشکدهٔ ادبیات منصوب شد. در روز سهشنبه، ۱۷ شهریور سال ۱۳۲۱ از پایاننامهٔ دکترای خود با عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی» دفاع کرد. پایاننامهٔ او با راهنمایی ابراهیم پورداوود با قید «بسیار خوب» پذیرفته شد و محمد معین به عنوان نخستین فارغالتحصیل دورهٔ دکترای ادبیات فارسی در ایران شناخته شد. از آن پس به سمت دانشیار و سپس به سمت استاد کرسی «تحقیق در متون ادبی» در دانشکده ادبیات برگزیده شد.[۷]
در ۱۳۲۱ ازدواج کرد که نتیجه آن ۴ فرزند است. از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی که چاپ لغتنامه دهخدا طبق قانون، در مجلس شورای ملی آغاز شد، معین به همکاری علیاکبر دهخدا برگزیده شد. در دی ماه ۱۳۳۴ با موافقت علیاکبر دهخدا، سازمان لغتنامه از منزل شخصی دهخدا به مجلس شورای ملی منتقل شد و طبق وصیتنامه دهخدا، معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب شد. در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغتنامه به عهده محمد معین گذاشته شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته شد به عهده داشت.
کما و درگذشت
وقتی دکتر محمد معین، پس از چند سال بیهوشی درگذشت، از خیل عظیم دانشگاهیان و دانشجویانی که او را میستودند، فقط عده معدودی که از شمار انگشتان دست کمتر بودند در مراسم تشییع پیکر او شرکت کردند.»
فرهنگ فرهی، روزنامهنگار پیشکسوت ایرانی.[۸]
محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی، سکته کرد و پنج سال آخر زندگیاش را در حالت اغما گذراند.[۹]
وی را برای معالجه بیشتر در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۴۶ به کشور کانادا منتقل کردند؛ ولی چون بهبودی در وضعیت او مشاهده نشد، در ۱۵ آبان ۱۳۴۶ به ایران بازگردانده شد و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. محمد معین در روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ در همان بیمارستان درگذشت.[۱۰]
در مراسم خاکسپاری محمد معین، عدهای بسیار معدود شرکت داشتند که با توجه به شخصیت ادبی شناختهشده جهانی او، رنجش بسیاری از فرهنگدوستان آن زمان را برانگیخت. ابوالقاسم انجوی شیرازی در فردای روز تشییع جنازه، مقالهای انتقادی با عنوان «تهران بمیر» در روزنامه اطلاعات انتشار داد و این تشییع جنازه را از سر گِلِه از فرهنگدوستان با تشییع جنازه مهوش مقایسه کرد. همچنین محمود عنایت در یکی از سرمقالههایش نوشت: «تهران مرگ محمد معین را حس نکرد».[۸]
تکذیب حواشی درگذشت
دکتر مهدخت معین فرزند دکتر معین در گفتگویی با حامد داراب که روزنامه شرق آن را منتشر کرد؛ شرکت عده معدود در مراسم خاکسپاری پدرش را تکذیب کرد. همچنین اشاره داشت که برخی معتقدند رادیو محل مراسم خاکسپاری را عمداً به اشتباه اعلام کرده است. [۱۱]
همسر محمد معین، مهین امیرجاهد نیز که طی چند سالی که وی در بستر بیماری بود، از وی پرستاری نمود در تاریخ ۸ آذرماه ۱۳۹۲ خورشیدی در آستانه اشرفیه درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.[۱۲][۱۳]
محمد معین را پس از تشییع پیکر از مسجد فخرالدوله به سمت زادگاهش شهر رشت و آرمیدن در آرامگاه خانوادگی معین در شهر آستانه اشرفیه به خاک سپردند.[۳][۴] وزارت فرهنگ و هنر، ساخت آرامگاه محمد معین را برعهده گرفت. در حیاط آرامگاه درختان چنار، صنوبر، یوکا، شمشاد و فواره آب و نیمکت و فضای سبز وجود دارد.[۱۴] آرامگاه او بنا به وصیت خودش، به احترام حرم جلال الدین اشرف و علاقه وی به علامه شیخ حسینی وحید در کنار حشمت رود در شهر آستانه اشرفیه قرار دارد و سالانه مورد بازدید علاقهمندان به زبان و ادب فارسی است.[۱۵]
رابطه زادگاه با آرامگاه
مهدخت معین فرزند معین دربارهٔ سنخیت زادگاه با آرامگاه وی گفته است:
پدر بزرگ شان، معین العلما روحانی بودند. به جهت آسید جلال الدین اشرف به آستانه علاقه داشتند. در سالهای طاعون بزرگ رشت که جمعیت زیادی تلف شده بودند معین العلما که سرپرستی معین و برادرش را به عهده داشتند حدود دو سالی به این شهر مهاجرت کردند و مقیم شدند. معین العلما دوست شفیقی در این شهر داشت که حتی پس از مراجعت به رشت مرتب به دیدار دوست شفیق و زیارت آستانه اشرفیه میآمدند و نوههای خودشان، محمد و علی معین را با خودشان میآوردند.
در مدت اقامت کوتاه دو ساله و رفتوآمدهای مکرر معین به همراه جدش به آستانه اشرفیه و هم بازی شدن با بچههای محل در باغی که امروزه آرامگاه دکتر در آن قرار دارد موجبات تعلق خاطرش را به این شهر فراهم آورد.
در سال ۴۲ وقتی پدرم با برادرشان مهندس علی معین در آستانه قدم میزدند، پدرم محل فعلی آرامگاه را نشان میدهند و به برادرشان میگویند: اینجا، کنار حشمت رود محل بازی دوران کودکی ماست، خوب است که در اینجا آرامگاه خانوادگی بسازیم. بلافاصله عمویم اقدام میکنند، زارعان آن محل را راضی و باغ را خریداری میکنند و سه سال بعد یعنی سال ۴۵ آن حادثه ،بیهوشی، برای پدرم اتفاق میافتد و سال ۵۰ که فوت میکنند، ایشان را به این محل منتقل میکنند و عموی من آن آرامگاه را به صورت اولیه میسازند .
[۱۶]
خانهها
رشت
انتهای بنبست معینالعلما در محله زرجوب خانه محل تولد و کودکی و نوجوانی محمد معین به شکل مخروبهای است که در آن را با زنجیر بستهاند. در دهه ۱۳۸۰ این خانه را تبدیل به یک مدرسه غیرانتفاعی کردند. یک سال بعد مدرسه تعطیل و خانه تاریخی محمد معین با وجود باقی ماندن بسیاری از بخشهای این خانه با قدمت بیش از یک قرن با بیتفاوتی مسئولین استان گیلان در وضعیت اسفباری رها شده است.[۱۷][۱۸]
تهران
سال ۱۳۸۰ خانه استاد معین در تهران به همراه خانه امیرجاهد، به منظور تأسیس موزه در اختیار شهرداری منطقه ۱۴ تهران قرار گرفت و حالا منزل شخصی معین، بهعنوان مرکز فرهنگی استاد معین کاربری جدید یافتهاست.[۱۹][۲۰]
مسافرتها
در تابستان سال ۱۳۳۳ به دعوت دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت و از موسسات فرهنگی و فنی و هنری شرق آمریکا دیدار کرد. پس از آن در کتابخانهها و موزههای لندن و پاریس نیز مطالعاتی به عمل آورد.
در تابستان ۱۳۳۶ جزو هیئت اعزامی دولت و دانشگاه تهران به کنگره خاورشناسی در مونیخ به اروپا رفت و مدتی در سوئیس و آلمان به پژوهش پرداخت. در کنگرهٔ مزبور به عضویت «کمیتهٔ مجموعهٔ کتیبههای ایرانی» (به انگلیسی: Corpus Inscription Iranicarum) و عضویت کمیتهٔ تألیف «فرهنگ پهلوی» منصوب شد و سخنرانی با عنوان «هورقلیا» به زبان فرانسه ایراد کرد که خلاصهٔ آن در مجموعهٔ سخنرانیهای کنگرهٔ مزبور درج شد. در همین کنگره دوره برهان قاطع که به تصحیح و تفسیر او رسیده بود، از طرف والتر هنینگ و امیل بنونیست و محمدباقر (از پاکستان) مورد تقدیر قرار گرفت.
در آذر ماه ۱۳۳۶ به دعوت دانشگاهها و فرهنگستانهای مسکو و لنینگراد و باکو، برای بازدید از موسسات علمی و سخنرانی در زمینهٔ فرهنگ و ادب ایران و رفع بعض اشکالات متون ادبی و دستور زبان فارسی به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد.
در ژانویهٔ همان سال در «موتمر اسلامی» (به انگلیسی: Islamic colloquium)که در لاهور شرکت کرد و در باب «صلح در نظر جلال الدین مولوی» به انگلیسی سخنرانی کرد که در مجموعهٔ موتمر به چاپ رسید.
در فروردین ۱۳۳۷ از طرف «مرکز ملی پژوهشهای علمی» فرانسه (CNRS) برای بازدید از موسسات علمی فرانسه و ایراد سخنرانیها در دانشگاه پاریس دعوت شد و تا آخر تابستان آن سال در فرانسه بود. در این مدت یک سلسله سخنرانی در مدرسه پژوهشهای عالی در زمینه تصوّف ایرانی و تفاوت آن با شیخیه ایراد کرد که گزارش آن در سالنامه ۵۹–۱۹۵۸ مدرسهٔ مزبور مندرج است. علاوه بر این سخنرانی دربارهٔ جلالالدین محمد بلخی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه سوربن ایراد کرد. در همین ایام به عضویت انجمن خاورشناسان Société Asiatique در پاریس و انجمن فلسفی ارنست رنان پاریس درآمد. نیز چندی در کتابخانهها و موزههای بلژیک و هلند به مطالعه پرداخت. در سال ۱۳۴۲ (برابر با ۶۴–۱۹۶۳ میلادی) طبق دعوت دانشگاه پرینستون آمریکا به آن کشور رفت. آذرماه ۱۳۴۵ برای شرکت در کنفرانس فرهنگ منطقهای، به مدت یک هفته به ترکیه عزیمت کرد.
امتیازات فرهنگی
معین در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۳ عضو شورای عالی فرهنگ بود.
در کنگرههای هزاره ابن سینا، هفتصدمین سال خواجه نصیرالدین طوسی، آزادی فرهنگ که در تهران برگزار شد، عضویت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت.
از سال۱۳۲۴ با پروفسور هانری کربن (خاورشناس فرانسوی) در تصحیح و نقد متون فلسفی و عرفانی فارسی و عربی همکاری داشت. در نتیجه این همکاری، یک سلسله کتب فارسی و عربی از طرف انیستیتوی ایران و فرانسه چاپ و منتشر شدهاست.
در سال ۱۳۳۳ برای کتاب جامع الحکمتین ناصر خسرو که نخستین بار توسط هانری کربن و معین تصحیح و چاپ شده بود، از طرف فرهنگستان کتیبهشناسی و زبانهای باستانی فرانسه Académie des Inscriptions et Belles-Lettres، به دریافت جایزه نایل شد.
در تابستان ۱۳۳۷ بنا به تصویب هیئت وزیران ایران، به عنوان عضو فرهنگستان ایران انتخاب شد. این عضویت مجدداً در پاییز ۱۳۴۰ نیز از طرف هیئت وزیران تمدید شد.
در مهرماه ۱۳۳۷ به عنوان «استاد ممتحن خارجی» دانشگاه پنجاب (پاکستان) برای مطالعه و اظهار نظر در رسالههای دکترا آن دانشگاه برگزیده شد.
در آذرماه ۱۳۳۸ از نیما یوشیج، پیشوای شعر نو در ایران وصیتنامهای به دست آمد که در آن دکتر معین را بدون اینکه دیده باشد، به عنوان وصی تعیین کرده بود تا اشعار وی را بررسی کند و قسمت لازم را انتشار دهد و انتخاب و طبع اشعار نیز تحت نظر وی باشد.[۲۱]
از تاریخ ۹ تا ۱۵ شهریور ۱۳۴۵ ریاست کمیسیون ادبیات را در کنگرهٔ جهانی ایرانشناسان عهدهدار بود.
تصنیفات و تألیفات
تألیف
۱. فرهنگ فارسی معروف به فرهنگ معین؛ دوره کامل فرهنگ فارسی، شامل لغات فارسی، لغات و ترکیبات عربی متداول در فارسی، لغات اروپایی که به تدریج در فارسی وارد شده و اعلام اشخاص، اعلام جغرافیایی، در هفت هزار و نهصد صفحه و در شش مجلد، تهران: انتشارات امیر کبیر
۲. جلد اول حافظ شیرین سخن.، تهران، ۱۳۱۹
۳. یک قطعه شعر در پارسی باستان، تهران، ۱۳۲۲
۴. یوشت فریان و مرزبان نامه، تهران، ۱۳۲۲
۵. «علامه محمد قزوینی» در سالنامه پارس و نیز مجله فرهنگستان چاپ شد، تهران، ۱۳۲۴
۶. «شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه»، تهران، ۱۳۲۴
۷. ارداویرافنامه، تهران، ۱۳۲۵
۸. «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی»، تهران، ۱۳۲۵
۹. پورداوود، تهران، ۱۳۲۵
۱۰. «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی»، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶
۱۱. شماره هفت و هفت پیکر نظامی، تهران: انتشارات مجله پشوتن، ۱۳۲۷
۱۲. حکمت اشراق و فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۲۹
۱۳. «مفرد و جمع»، تهران، ۱۳۴۰
۱۴. اسم مصدر، حاصل مصدر، تهران: امیر کبیر، ۱۳۳۱
۱۵. امیر خسرو دهلوی، تهران: مجله مهر، ۱۳۳۱
۱۶. «برگزیده نثر فارسی» شماره اول (دورههای سامانیان، آل بویه)، تهران، ۱۳۳۲
۱۷. آیینه سکندر، تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۲
۱۸. هورقلیا، تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
۱۹. لغات فارسی ابن سینا، تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳
۲۰. «برگزیده شعر فارسی»، شماره اول (دورههای طاهریان، صفاریان، سامانیان و آل بویه)، تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۱
۲۱. «نصرالدین طوسی: زبان ادبیات پارسی»، تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۲۵
۲۲. «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد (نثر و نظم)»، تهران، ۱۳۱۶
تصحیح کتب
۱. علم برین (۱۳۳۱)، دانشنامه علائی تألیف ابنسینا، تهران: انجمن آثار ملی
۲. چهار مقاله تألیف نظامی عروضی سمرقندی، با شرح لغات و توضیح عبارات مشکل و نسخه بدلها، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۱
۳. «مجموعه اشعار دهخدا» با مقدمه مشروح در ترجمه احوال و آثار وی، تهران، ۱۳۳۴
۴. ناصر خسرو (۱۳۳۲)، جامع الحکمتین، تهران: انیستیتوی ایران و فرانسه
۵. شرح قصیده ابوالهیثم، تهران: انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۴
۶. محمد حسین بن خلف تبریزی (۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵)، برهان قاطع، تهران
۷. سدید الدین محمد عوفی (۱۳۳۵)، جوامع الحکایات، تهران: دانشگاه تهران
۸. روزبهان بقلی شیرازی (۱۳۳۷ شمسی)، عبهر العاشقین، تهران: انیستیتو ایران و فرانسه
ترجمهها
۱. علی الجارم و مصطفی امین (۱۳۱۶)، روانشناسی تربیتی ترجمه از «علم النّفس و آثارُه فی التّربیةِ و التّعلیم»، اهواز: انتشارات ادارهٔ فرهنگ خوزستان
۲. و.ب. هنینگ (W.B.Hening) (۱۳۲۹)، کتیبههای پهلوی، تهران: مجلهٔ یغما
۳. «خسرو کواتان و ریدک وی» ترجمه از پهلوی، تهران: مجلهٔ آموزش و پرورش، ۱۳۲۳
۴. ر. گیرشمن (۱۳۳۶)، ایران، تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب
مقالات
مقالات وی در موضوعات ادب، تاریخ ادیان، ایران دوره قبل از اسلام و عهد اسلامی، تاریخ ادبیات، آثار باستانی، علوم تربیتی و…؛ در مجلههای: ایران، مهر، سخن، آموزش و پرورش، یغما، یادگار، دانش (تهران)، اطلاعات ماهانه، اطلاعات هفتگی، فرهنگ (مشهد)، ایران لیگ (بمبئی)، روزگار نو (لندن)، اشتار (پاریس)، آهنگ (دهلی)، آریانا (کابل) و نیز در سالنامههای پاریس، ایران، جاوید، کارون (تهران) و یادنامه بیروتی (کلکته) به طبع رسیده و تعداد آنها بالغ بر۲۰۴ است.
آثار منتشرنشده
فرهنگ بزرگ فارسی شامل کلیه لغات متداول در فارسی، تاریخ استعمال کلمه در زبان فارسی، معانی حقیقی و مجازی، شواهد معانی.
فرهنگ دستور زبان فارسی شامل مباحث دستوری.
جلد دوم حافظ شیرین سخن.
نشانها و افتخارات
نشان درجه سوم علمی در سال ۱۳۱۶.
نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱
نشان درجه دوم سپاس در سال ۱۳۲۷.
جایزهٔ Tamhour از طرف Académie des Inscriptions در سال ۱۳۲۱.
همچنین در سال ۱۳۴۰ از طرف دولت فرانسه نشان عالی «هنر و ادب» به ایشان اهدا شد.
پانویس
۱. همسر دکتر محمد معین درگذشت خبرگزاری الف
۲. «زندگینامه دکتر محمد معین».
۳. ۳.۱ ۳.۲ «زندگی نخبگان دکتر محمد معین». روزنامه جام جم. ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۶.
۴. ۴.۱ ۴.۲ «آرامگاه دکتر معین، ایرانگردی تیشینه».
۵. «دکتر محمد معین». دفتر آموزش و پژوهش استانداری گیلان. بایگانیشده از اصلی در ۴ اوت ۲۰۱۴.
۶. «آخرین سوار ادبیات کهن». شرق (۲۰۹۲): ۹. دریافتشده در ۹ اسفند ۱۳۹۳.
۷. «دکتر محمد معین، بزرگمردی از سلاله فرهنگ». شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی.
۸. ۸.۰ ۸.۱ خاکسپاری و بزرگداشت محمود عنایت، سردبیر «نگین» در لسآنجلس، بیبیسی فارسی
۹. دهخدا: «لغتنامه نویسی عمر هفت کرکس میخواهد»، بیبیسی فارسی
۱۰. لادن پارسی (۱۴ تیر ۱۳۸۶). «یادبود دکتر محمد معین، پدیدآورنده لغتنامه معین». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۳ خرداد ۱۳۸۷.
۱۱. روزنامه شرق. گفتگوی حامد داراب با مهدخت معین
۱۲. خبرگزاری ایسنا مورخ ۸ آذر ۱۳۹۲
۱۳. عبدالله نصری، کارنامه دکتر معین، انتشارات امیرکبیر، سال ۱۳۶۴
۱۴. «آرامگاه دکتر محمد معین، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۱ مارس ۲۰۱۴. دریافتشده در۱۶ فوریه ۲۰۱۴.
۱۵. «دربارهٔ دکتر محمد معین چهره ممتاز گیلان». وبگاه شبکه تلویزیونی باران.
۱۶. «زنده یاد دکتر معین از نگاه دخترش دکتر مهدخت معین: دکتر معین، معین جاوید زبان و ادب پارسی». وبگاه گیلانیان. ۱۵ تیر ۱۳۹۱.
۱۷. پالیز پارسا (۲۲ شهریور ۱۳۹۵). «خانه فراموششده دکتر معین». روزنامه همشهری.
۱۸. http://gilnegah.ir/67880/
۱۹. http://www.hamshahrionline.ir/details/94811
۲۰. http://www.bezanimbiroon.ir/gallery/خانه%20-%20موزه%20دکتر%20معین/7281
۲۱. «دکتر محمد معین؛ چقدر به این چهره نامدار میتوان اعتماد کرد؟». رادیو فردا. ۱۵ تیر ۱۳۹۰ ۱۳۹۰.
منابع
عزیزاللّه علیزاده (۱۳۸۲)، فرهنگ فارسی محمد معین، تهران: انتشارات راه رشد
علی اکبر رژدام (۱۳۸۴)، «کتابخانهٔ خانهٔ استاد»، گزارشی از وضعیت کنونی خانهٔ زندهیاد استاد معین، بیست و یکم (چهارم)،ص ۷۶–۸۳ بیش از یک پارامتر
فصلنامهٔ ره آورد (۵۹)، بهار ۸۱
دیدگاه تان را بنویسید