سال 93 زنی 30 ساله به نام مژگان از اهالی روستای سعید آباد شهرستان پردیس به شکل مرموزی ناپدید شد.

به گزارش جی پلاس، هیچ کس از سرنوشت این زن اطلاعی نداشت. حتی گوشی تلفن همراهش نیز خاموش بود. از آنجا که همه از اختلافات زن جوان با همسر معتادش خبر داشتند به این مرد ظنین شده بودند اما وی با ابراز بی‌اطلاعی از سرنوشت همسرش برای رفع اتهام از خود راهی کلانتری و دادسرا شد تا پرونده‌ای درباره ناپدید شدن مژگان تشکیل دهد.

او حتی برگه شکایتش به دادسرا را نیز به عنوان سندی بر بیگناهی خود به همه نشان داد. اما هیچ کس جز او نمی‌دانست این پرونده مختومه شده است. 
 
جست و جوها از سوی بستگان زن گمشده ادامه داشت تا اینکه شوهرش شایعه مهاجرت او به ترکیه را سر زبان‌ها انداخت و کم کم همه باور کردند که این زن بدون اطلاع خانواده‌اش به خارج از کشور رفته است. 
 
شاهد خردسال 
 
5 سالی از این اتفاق گذشته بود ودیگر همه باور کرده بودند که زن جوان بی‌خبر، همسر و دختر کوچولویش را رها و در ترکیه زندگی جدیدی را شروع کرده است. اما فقط دختر مژگان و مادر پیرش که مسئولیت نگهداری از نوه‌اش را بر عهده داشت همچنان نگران سرنوشت او بودند و در خلوت خود برایش اشک می‌ریختند و بی‌تابی می‌کردند.
 
دخترک که بعد از ناپدید شدن مادرش کم حرف و گوشه گیر شده بود حاضر نبود کنار پدرش زندگی کند اما اطرافیانش، رفتارهای او را به نبود مادر و اعتیاد پدر ربط می‌دادند و کسی به جز مادربزرگ پای درددل هایش نمی‌نشست.چندباری خواسته بود ماجرای آن روز شوم را برای مادربزرگ تعریف کند اما نه کسی حرفش را جدی گرفت و نه ترس از تهدیدهای پدر اجازه داد لب به سخن باز کند. اما سرانجام در یکی از روزهایی که کنار مادربزرگ درددل می‌کرد راز هولناکی را که در سینه داشت برملا کرد و از ماجرای قتل مادرش به دست پدر پرده برداشت.
 
مادربزرگ که از شنیدن این راز شوکه شده بود، بدون این‌که به کسی چیزی بگوید با نوه‌اش پیش پلیس رفت و پرده از جنایت دامادش برداشت. 
 
دختر کوچولو به پلیس گفت: «آن روز مامان و بابا مثل همیشه دعوایشان شد. بابا خیلی عصبانی بود و در یک لحظه گردن مامان را گرفت و آنقدر فشار داد تا او روی زمین افتاد. من گریه می‌کردم و بابا مرا به اتاق دیگر برد. بعد هم تهدیدم کرد که با کسی حرفی نزنم وگرنه مرا هم می‌کشد...» 
اعتراف‌های مرد معتاد 
 
سرهنگ غلامرضا حسنوند، فرماندهی انتظامی شهرستان پردیس  گفت: «با اظهاراتی که دختر 10 ساله داشت، پدرش بازداشت شد. متهم که اعتیاد شدیدی دارد، در ابتدا منکر قتل بود اما در کمتر از 48 ساعت بازجویی لب به اعتراف گشود.» 
 
متهم به مأموران گفت: «همسرم به من خیانت کرده بود و دیگر نمی‌توانستم رفتارهایش را تحمل کنم. آن روز هم دعوایمان شد و من او را خفه کردم. برای اینکه از شر جسد خلاص شود، او را در باغچه حیاط خانه مان دفن کردم. در آن لحظه فقط دخترم صحنه را دیده بود اما او خیلی کوچک بود و فکر نمی‌کردم چیزی بگوید.» 
 
سرهنگ حسنوند افزود: «با این اعترافات مأموران به خانه متهم در روستای سعید آباد رفته و جسد را از زیر خاک بیرون کشیدند. متهم پس از تکمیل تحقیقات به مراجع قضایی تحویل داده شد.»‌
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1239692
  • منبع: روزنامه ایران
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.