چند روزی همقدم با شهید ورامینی

بانو از صداقتی می گوید که کمبودها مقابلش رنگ می باختند

خانواده حاج همت در اندیمشک تنها مانده بودند و بانو و میثم هم راهی منطقه شدند تا روزهای سخت جنگ را در کنار آنها بگذرانند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: عباس(1) در ستاد تیپ حضرت رسول(ص) مشغول شده بود و بانو(2) و عباس دوری هایشان را با نامه و تلفن جبران می کردند و چون می گفت که انشای خوبی ندارد از بانو می خواست که او بیشتر نامه بنویسد و منتظر جواب هم نماند.

حوالی زمستان سال 60 بود که عباس با بانو تماس گرفت و گفت خانواده حاج همت اینجا تنها مانده اند و او نگرانشان است و به من می گوید مطمئن تر از تو سراغ ندارم. سمیه جان اگر می توانی با میثم به اندیمشک بیا که حاج خانم را از تنهایی در بیاوری.

و انگار خدا فرصتی را به واسطه حاج همت در اختیار آنها قرار داده بود برای آنکه دیگر گله های بانو هم از نبودن های عباس کم شود و هر از گاهی عباس، خانواده اش را ببیند چرا که هیچ کس نمی توانست جای خالی اش را برای فرح بانو پر کند و این موضوع شکایتش بود.

دلبستگی عباس هم به بانو و میثم بسیار زیاد بود و وقتی تهران بود و بانو زود از خواب بیدار می شد تا صبحانه را آماده کند که با هم بخورند می گفت نه سمیه جان اجازه بده تا قبل از بیدار شدن میثم بروم که نکند اشکش در بیاید...

حالا این فرصت بسیار خوبی برای آنها بود. اسباب و اثاثیه را بر وانتی نظامی بار زدند، هوا بسیار سرد بود و زنجیر چرخ برای رهایی از ماندن در برف ها لازم؛ بانو می گوید: عباس رانندگی خوبی هم نداشت و با مکافات بسیار به منطقه رسیدیم.

این روزهای خوب و دوست داشتنی آنها اگر چه شاید به تقویم حدود دو و سال نیم زمان برد ولی روزهای بودن عباس را که کنار هم بگذاری درمجموع به شش ماه هم نرسید.

گرمی و صداقت میان او و عباس آنقدر زیاد بود و این یکرنگی و صفا در آن روزها با وجود همه نبودن ها و کاستی ها آنقدر خودنمایی می کرد که فرح بانو می گوید: خطبه عقد علاقه ویژه ای میان زن و شوهر ایجاد می کند و من امروز تاسف می خورم از اینکه جوان ها با میل و رغبت و علاقه با هم ازدواج می کنند اما به هزار بهانه کوچک که آنها را بزرگ می کنند با طلاق توافقی از هم جدا می شوند در صورتی که بسیاری از مسائل ریز و ناچیز است و به راحتی می توان با هم کنار آمد.[3]

 

ادامه دارد...

 
  1. بانو فرح (سمیه) جهانگیری.
  2. سردار شهید عباس محمد ورامینی، قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول(ص) که در عملیات والفجر 4 به تاریخ بیست و هشتم آبان ماه سال 62 در منطقه پنجوین بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
  3. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید