در این مطلب آمده است: خیابانهای شلوغ، اتوبانهایی که در آن ماشینها با سرعتهای سرسامآور و ویراژهایی که در کسری از ثانیه طول اتوبان را طی میکنند و مردمی که مستاصل کنار خیابان یا اتوبانها میایستند تا بلکه دمی خلوت شود و به سرعت به سمت دیگر بروند.
ساعت حدود 20:30 یکی از همین روزها گوشه اتوبان کنار زنی با چادر مشکی، ایستادم.
زن منتظر بود اتوبان کمی خلوت شود و بعد با کیسههایی که در دستش بود به آن سمت برود اما نه اتوبان قصد خلوت شدن داشت و نه زن متقاعد میشد از روی پل هوایی بالای سرش عبور کند.
بیمقدمه پرسیدم: منتظر تاکسی هستید؟
زن پاسخ داد: نه میخوام برم اونور اتوبان. 10 دقیقه شده که منتظرم خلوت بشه ولی خلوت نمیشه که برم خونه. هر شب همین بساطه. دوباره میپرسم: پل هوایی که اینجاست چرا از پل استفاده نمیکنید؟
با تعجب نگاهم میکند و میگوید: جرات داری خودت برو روی پل ببینم سالم میای پایین یا نه. روی پل پاتوق معتادا شده. این تبلیغات سرتاسری هم که زدن دیگه کارو برا معتادا راحتتر کرده. دید که نداره و هرکاری بخوان اون بالا میکنن.
کمی بعد اتوبان خلوت میشود و زن با چند صلوات به سرعت به سمت فضای سبز باریکی که دوقسمت اتوبان را جدا میکند میرسد و دوباره توقف تا فرصت بعدی و احتمالا چند صلوات دیگر برای رسیدن به خانه. زن درست میگوید. از ابتدا تا انتهای پل عابر با تبلیغات پوشیده شده و از پایین هیچ دیدی ندارد و این مساله شبها ترس را دوچندان میکند.
شهر در دست ماشینسوارها
هر روز حاکمیت اتومبیلها در تمام نقاط این شهر بیشتر و بیشتر میشود و حقوق عابران پیاده در این میان رنگ میبازد. تنها مکانی که برای حفظ ایمنی عابران در میان قلمرو خودروها در نظر گرفته شده همین پلهای هوایی عابران پیاده است که این روزها جز برخی پلهای بزرگ که رفت و آمد در آنها زیاد است، باقی به نوعی متروک شدهاند چون مردم برای عبور از آنها میترسند.
راه دور نرویم، من هم این ترس را خصوصا زمانی که هوا تاریک میشود بارها تجربه کردهام. در برخی نقاط شهر، روزها با کارتنهای تاشده گوشه و کنار پلها مواجه شدهام و شبها باید از میان ساکنان پلهای هوایی عبور کنم.
برای همین ترجیح میدهم یا از خیابان رد شوم که با وضعیت وخیم رانندگیها احتمال تصادف و مرگ زیاد است یا راهی دیگر را برای عبور از خیابان انتخاب کنم.
چند ماه پیش در جمعی یکی از خانمها میگفت برای اینکه آن سمت اتوبان بروم و از روی پل رد نشوم مجبور شدم از نرمافزار تاکسی آنلاین استفاده کنم و برای عبور از طول خیابان شش هزار تومان بپردازم. در آن جمع همه ما خندیدیم اما واقعا برای این موضوع نباید خندید، عابر پیاده به واسطه سودی که سالانه وارد جیب شهرداری یا شرکتهای خصوصی میشود از بدیهیترین حقوق شهروندی خود باز میماند؛ یا باید هزینه کند، یا جان خود را کف دستش بگذارد و یا با ترس و قبول این واقعیت که ممکن است آن بالا، روی پل اتفاقی برایش رخ دهد و هیچ کس چیزی نفهمد از خیابان عبور کند.
شهرداری درآمد را به شهروندان ترجیح میدهد؟
مسوولان شهرداری اما معتقدند که وظیفه آنها احداث پلهای هوایی برای حفظ جان عابران پیاده است، در صورتی که وظیفهای برای حفظ امنیت این پلها ندارند و در واقع نیروهای پلیس و انتظامی هستند که باید به این وضعیت رسیدگی کنند و چارهای در این باره بیندیشند.
البته به احتمال زیاد نیروی انتظامی هم خواهد گفت این امکان برای نیروهای ما وجود ندارد تا یک مامور تماموقت برای حفاظت از پلهای عابر پیاده استخدام کند.
حال سوال این است که چه باید کرد؟ البته این در حالی است که در کنار مساله امنیت این پلها بحث نگهداری و نظافت آن را نیز نباید نادیده گرفت که این مقوله قطعا و بدون هیچ عذر و بهانهای به عهده شهرداری است و البته ناشی از فرهنگ شهروندانی که از این پلها استفاده میکنند. بوی نامطبوعی که در برخی از پلها به مشام میرسد و دلیل آن شب ماندن بیخانمانها است، باعث میشود شهروندان بیشتری را برای عبور و استفاده از پلها دلزده کند.
چیزی که باید به آن اشاره کرد این است که در نهایت مسوولان شهری باید به دنبال راهکار اساسی برای خروج از ناامنی پلهای عابر پیاده باشند چرا که در غیر این صورت آمار تصادف عابران پیاده در شهر افزایش پیدا میکند و این امر مانند بسیاری از عوامل یا به عادت تبدیل میشود و یا به دست فراموشی مسوولان سپرده میشود.
بر اساس جستوجویی که در میان خبرهای مرتبط با عدم امنیت پلهای هوایی به واسطه نصب تبلیغات داشتم به این خبر از خبرگزاری مهر رسیدم که در سال 1392، قول داده شده بود که به زودی این مشکل مرتفع شود و برخی از تابلوهای تبلیغاتی که فضای مخاطرهآمیزی برای عابران پیاده ایجاد کرده است به تدریج اصلاح شود البته زمان آن منوط به اتمام مدت قراردادهاست، اما همچنان بعد از گذشت پنج سال، بدون در نظر گرفتن امنیت جانی و روانی شهروندان قراردادهای جدید امضا شده و هنوز شهروندان با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند و انگار پول و سودهایی که عاید شهرداری میشود بیشتر از جان و حس امنیت شهروندان اهمیت دارد.
تجربههایی از پلهای هوایی
تجربه خیلی از شهروندان خصوصا زنان و سالمندان برای عبور از پلها خیلی جالب نیست.
فاطمه به من میگوید: یک بار در اتوبان ستاری خواستم از روی پل عبور کنم. ظهر بود و فکر میکردم حالا دیگه به راحتی میتونم از پل استفاده کنم اما به محض اینکه روی پل رسیدم با خرید و فروش مواد توسط دو مرد مواجه شدم.
طرف دیگه هم پیرمردی با دیدن این صحنه ترسید و هر دو ما ترجیح دادیم از پل پایین بیاییم و از پل دیگری استفاده کنیم.
او همچنین اشاره میکند: شبها پلها خیلی تاریک میشه. تابلوهای تبلیغاتی هم جلوی رسیدن نور به روی پل رو میگیره و بارها به این فکر کردم که اگر از پل رد بشم حتما بلایی سرم میاد.
یا از اتوبان رد میشم یا با هزار ترس روی پل میرم.
یکی دیگر از نمونههایی که برای این گزارش انتخاب شده داستان دختری است که یکی از شبها روی همین پلها از طرف چند ناشناس مورد تعرض قرار گرفته و هیچ کاری از دستش بر نیامده.
چرا؟ چون هیچ راهی برای کمک گرفتن نداشت. او که همچنان تحت نظر روانپزشک است نتوانسته با این موضوع کنار بیاید و بر اساس تجویز پزشک باید از روی آن پل رد شود، اما هنوز هیچ تغییری روی نداده است.
یکی دیگر از آقایانی که ما در این باره با او صحبت کردیم از تجربه دزدیده شدن تلفن همراهش تعریف کرد و به این موضوع اشاره کرد که با وجود مرد بودن ترس دارم از روی بعضی پلهای عابر عبور کنم، نمیتوانم تصور کنم زنها و دخترهای جوان چطور از این پلها عبور میکنند.
از دیگر مواردی که میتوان به آن اشاره کرد جنبه روانی قضیه است. ممکن است در لحظهای که عابر روی پل در حال گذر است و به او حمله میشود به دلیل خشم و جنون آنی در لحظه دفاع از خود به فرد مزاحم حمله کند و به واسطه وجود ارتفاع مرتکب جرم و جنایت شود.
امنیت به پلهای هوایی بازمیگردد؟
در همین رابطه از محمد سالاری، یکی از اعضای شورای شهر تهران پرسیدم برنامه شهرداری برای این موضوع چیست و آیا تا به حال فعالیتی در این زمینه صورت گرفته است؟
سالاری با قبول این موضوع که تابلوهای تبلیغاتی امنیت را از شهروندان به ویژه بانوان گرفته است در پاسخ
به «جهانصنعت» گفت: تجربه و مطالعه در فضای شهری نشان داده که در هر جایی که شاهد حضور جدی مردم نباشیم و قابلیت رصد شدن توسط مردم وجود نداشته باشد به عنوان محل بیدفاع شهری شناخته میشود.
از جمله این مکانهای بیدفاع میتوان به پل هوایی عابرین پیاده اشاره کرد که به واسطه وجود تابلوهای تبلیغاتی از دید خارج شدهاند و نظارت همگانی از آنها سلب شده است.
ایجاد امنیت در این پلها یکی از اولویتهای اصلی شورای پنجم است و تلاشهایی هم در این رابطه صورت گرفته اما باید کمی زمان به شهرداری داده شود.
در رابطه با تبلیغات اتوبوسهای شرکت واحد هم با آن مشکل مواجه بودیم، البته در این مورد ناامنی به وجود نیامده بود اما باعث نارضایتی شهروندان شده بود که تا امروز این مشکل به صورت کامل مرتفع شده و تمام اتوبوسها از تبلیغات پاک شدهاند.
سالاری در ادامه خاطرنشان کرد: در رابطه با پلهای عابر پیاده هم اقداماتی انجام شده، بسیاری از این پلها رصد شده و در برخی موارد تابلوها یک متر بالاتر نصب شدهاند تا دید کامل را در پلهای هوایی نگیرند اما همچنان نگرانیهایی در رابطه با تامین امنیت شهروندان وجود دارد.
رویکرد جدی شورای پنجم و سازمان زیباسازی این است که این موضوعات را پیگیری کنیم و امنیت و رضایت شهروندان را فراهم سازیم.
روزنامه جهان صنعت
1735
ساعت حدود 20:30 یکی از همین روزها گوشه اتوبان کنار زنی با چادر مشکی، ایستادم.
زن منتظر بود اتوبان کمی خلوت شود و بعد با کیسههایی که در دستش بود به آن سمت برود اما نه اتوبان قصد خلوت شدن داشت و نه زن متقاعد میشد از روی پل هوایی بالای سرش عبور کند.
بیمقدمه پرسیدم: منتظر تاکسی هستید؟
زن پاسخ داد: نه میخوام برم اونور اتوبان. 10 دقیقه شده که منتظرم خلوت بشه ولی خلوت نمیشه که برم خونه. هر شب همین بساطه. دوباره میپرسم: پل هوایی که اینجاست چرا از پل استفاده نمیکنید؟
با تعجب نگاهم میکند و میگوید: جرات داری خودت برو روی پل ببینم سالم میای پایین یا نه. روی پل پاتوق معتادا شده. این تبلیغات سرتاسری هم که زدن دیگه کارو برا معتادا راحتتر کرده. دید که نداره و هرکاری بخوان اون بالا میکنن.
کمی بعد اتوبان خلوت میشود و زن با چند صلوات به سرعت به سمت فضای سبز باریکی که دوقسمت اتوبان را جدا میکند میرسد و دوباره توقف تا فرصت بعدی و احتمالا چند صلوات دیگر برای رسیدن به خانه. زن درست میگوید. از ابتدا تا انتهای پل عابر با تبلیغات پوشیده شده و از پایین هیچ دیدی ندارد و این مساله شبها ترس را دوچندان میکند.
شهر در دست ماشینسوارها
هر روز حاکمیت اتومبیلها در تمام نقاط این شهر بیشتر و بیشتر میشود و حقوق عابران پیاده در این میان رنگ میبازد. تنها مکانی که برای حفظ ایمنی عابران در میان قلمرو خودروها در نظر گرفته شده همین پلهای هوایی عابران پیاده است که این روزها جز برخی پلهای بزرگ که رفت و آمد در آنها زیاد است، باقی به نوعی متروک شدهاند چون مردم برای عبور از آنها میترسند.
راه دور نرویم، من هم این ترس را خصوصا زمانی که هوا تاریک میشود بارها تجربه کردهام. در برخی نقاط شهر، روزها با کارتنهای تاشده گوشه و کنار پلها مواجه شدهام و شبها باید از میان ساکنان پلهای هوایی عبور کنم.
برای همین ترجیح میدهم یا از خیابان رد شوم که با وضعیت وخیم رانندگیها احتمال تصادف و مرگ زیاد است یا راهی دیگر را برای عبور از خیابان انتخاب کنم.
چند ماه پیش در جمعی یکی از خانمها میگفت برای اینکه آن سمت اتوبان بروم و از روی پل رد نشوم مجبور شدم از نرمافزار تاکسی آنلاین استفاده کنم و برای عبور از طول خیابان شش هزار تومان بپردازم. در آن جمع همه ما خندیدیم اما واقعا برای این موضوع نباید خندید، عابر پیاده به واسطه سودی که سالانه وارد جیب شهرداری یا شرکتهای خصوصی میشود از بدیهیترین حقوق شهروندی خود باز میماند؛ یا باید هزینه کند، یا جان خود را کف دستش بگذارد و یا با ترس و قبول این واقعیت که ممکن است آن بالا، روی پل اتفاقی برایش رخ دهد و هیچ کس چیزی نفهمد از خیابان عبور کند.
شهرداری درآمد را به شهروندان ترجیح میدهد؟
مسوولان شهرداری اما معتقدند که وظیفه آنها احداث پلهای هوایی برای حفظ جان عابران پیاده است، در صورتی که وظیفهای برای حفظ امنیت این پلها ندارند و در واقع نیروهای پلیس و انتظامی هستند که باید به این وضعیت رسیدگی کنند و چارهای در این باره بیندیشند.
البته به احتمال زیاد نیروی انتظامی هم خواهد گفت این امکان برای نیروهای ما وجود ندارد تا یک مامور تماموقت برای حفاظت از پلهای عابر پیاده استخدام کند.
حال سوال این است که چه باید کرد؟ البته این در حالی است که در کنار مساله امنیت این پلها بحث نگهداری و نظافت آن را نیز نباید نادیده گرفت که این مقوله قطعا و بدون هیچ عذر و بهانهای به عهده شهرداری است و البته ناشی از فرهنگ شهروندانی که از این پلها استفاده میکنند. بوی نامطبوعی که در برخی از پلها به مشام میرسد و دلیل آن شب ماندن بیخانمانها است، باعث میشود شهروندان بیشتری را برای عبور و استفاده از پلها دلزده کند.
چیزی که باید به آن اشاره کرد این است که در نهایت مسوولان شهری باید به دنبال راهکار اساسی برای خروج از ناامنی پلهای عابر پیاده باشند چرا که در غیر این صورت آمار تصادف عابران پیاده در شهر افزایش پیدا میکند و این امر مانند بسیاری از عوامل یا به عادت تبدیل میشود و یا به دست فراموشی مسوولان سپرده میشود.
بر اساس جستوجویی که در میان خبرهای مرتبط با عدم امنیت پلهای هوایی به واسطه نصب تبلیغات داشتم به این خبر از خبرگزاری مهر رسیدم که در سال 1392، قول داده شده بود که به زودی این مشکل مرتفع شود و برخی از تابلوهای تبلیغاتی که فضای مخاطرهآمیزی برای عابران پیاده ایجاد کرده است به تدریج اصلاح شود البته زمان آن منوط به اتمام مدت قراردادهاست، اما همچنان بعد از گذشت پنج سال، بدون در نظر گرفتن امنیت جانی و روانی شهروندان قراردادهای جدید امضا شده و هنوز شهروندان با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند و انگار پول و سودهایی که عاید شهرداری میشود بیشتر از جان و حس امنیت شهروندان اهمیت دارد.
تجربههایی از پلهای هوایی
تجربه خیلی از شهروندان خصوصا زنان و سالمندان برای عبور از پلها خیلی جالب نیست.
فاطمه به من میگوید: یک بار در اتوبان ستاری خواستم از روی پل عبور کنم. ظهر بود و فکر میکردم حالا دیگه به راحتی میتونم از پل استفاده کنم اما به محض اینکه روی پل رسیدم با خرید و فروش مواد توسط دو مرد مواجه شدم.
طرف دیگه هم پیرمردی با دیدن این صحنه ترسید و هر دو ما ترجیح دادیم از پل پایین بیاییم و از پل دیگری استفاده کنیم.
او همچنین اشاره میکند: شبها پلها خیلی تاریک میشه. تابلوهای تبلیغاتی هم جلوی رسیدن نور به روی پل رو میگیره و بارها به این فکر کردم که اگر از پل رد بشم حتما بلایی سرم میاد.
یا از اتوبان رد میشم یا با هزار ترس روی پل میرم.
یکی دیگر از نمونههایی که برای این گزارش انتخاب شده داستان دختری است که یکی از شبها روی همین پلها از طرف چند ناشناس مورد تعرض قرار گرفته و هیچ کاری از دستش بر نیامده.
چرا؟ چون هیچ راهی برای کمک گرفتن نداشت. او که همچنان تحت نظر روانپزشک است نتوانسته با این موضوع کنار بیاید و بر اساس تجویز پزشک باید از روی آن پل رد شود، اما هنوز هیچ تغییری روی نداده است.
یکی دیگر از آقایانی که ما در این باره با او صحبت کردیم از تجربه دزدیده شدن تلفن همراهش تعریف کرد و به این موضوع اشاره کرد که با وجود مرد بودن ترس دارم از روی بعضی پلهای عابر عبور کنم، نمیتوانم تصور کنم زنها و دخترهای جوان چطور از این پلها عبور میکنند.
از دیگر مواردی که میتوان به آن اشاره کرد جنبه روانی قضیه است. ممکن است در لحظهای که عابر روی پل در حال گذر است و به او حمله میشود به دلیل خشم و جنون آنی در لحظه دفاع از خود به فرد مزاحم حمله کند و به واسطه وجود ارتفاع مرتکب جرم و جنایت شود.
امنیت به پلهای هوایی بازمیگردد؟
در همین رابطه از محمد سالاری، یکی از اعضای شورای شهر تهران پرسیدم برنامه شهرداری برای این موضوع چیست و آیا تا به حال فعالیتی در این زمینه صورت گرفته است؟
سالاری با قبول این موضوع که تابلوهای تبلیغاتی امنیت را از شهروندان به ویژه بانوان گرفته است در پاسخ
به «جهانصنعت» گفت: تجربه و مطالعه در فضای شهری نشان داده که در هر جایی که شاهد حضور جدی مردم نباشیم و قابلیت رصد شدن توسط مردم وجود نداشته باشد به عنوان محل بیدفاع شهری شناخته میشود.
از جمله این مکانهای بیدفاع میتوان به پل هوایی عابرین پیاده اشاره کرد که به واسطه وجود تابلوهای تبلیغاتی از دید خارج شدهاند و نظارت همگانی از آنها سلب شده است.
ایجاد امنیت در این پلها یکی از اولویتهای اصلی شورای پنجم است و تلاشهایی هم در این رابطه صورت گرفته اما باید کمی زمان به شهرداری داده شود.
در رابطه با تبلیغات اتوبوسهای شرکت واحد هم با آن مشکل مواجه بودیم، البته در این مورد ناامنی به وجود نیامده بود اما باعث نارضایتی شهروندان شده بود که تا امروز این مشکل به صورت کامل مرتفع شده و تمام اتوبوسها از تبلیغات پاک شدهاند.
سالاری در ادامه خاطرنشان کرد: در رابطه با پلهای عابر پیاده هم اقداماتی انجام شده، بسیاری از این پلها رصد شده و در برخی موارد تابلوها یک متر بالاتر نصب شدهاند تا دید کامل را در پلهای هوایی نگیرند اما همچنان نگرانیهایی در رابطه با تامین امنیت شهروندان وجود دارد.
رویکرد جدی شورای پنجم و سازمان زیباسازی این است که این موضوعات را پیگیری کنیم و امنیت و رضایت شهروندان را فراهم سازیم.
روزنامه جهان صنعت
1735
کپی شد