در این مطلب آمده است: باغ امیدی رفت، باغ هفتحوض رفت، باغ حکیمیه رفت، باغهای جمشیدیه نابود شد، باغهای لواسان، سوهانک، بانک شاهی، باغ حقیقی و باغ بهزیستی به خاطرهها پیوست و باغهای ولنجک، فرمانیه، پل رومی، چاله هرز، داوودیه، محمودیه، دزاشیب، دربند، گلابدره، زرگنده و چیذر از نقشه تهران حذف شد.
*تصویر قصه بیبرگی شهر
همه اینها شدند ساختمان، شدند مشتی تیرآهن و تیرچه بلوک و سیمان، شدند برجهای ریز و درشت پایتخت، کرور کرور زشتی، آب هم از آب تکان نخورد.
وقتی باغ قجری نگارستان، با بیسلیقگی نصف میشد و نیمه غربیاش میشد پارکینگ طبقاتی سازمانی دولتی، باز هم آب از آب تکان نخورد.
وقتی20 هزار هکتار باغ در شیراز کاربریاش تغییرکرد و وقتی باغ 78 هزار متری در مشهد شد «مشهدمال» هیچکس ککش نگزید.
چشمها بسته بود وقتی باغهای ششگلان تبریز خشک میشد و وقتی 2000 درخت سیب در مهرشهرکرج شبانه از ریشه درمیآمد، همه در خواب بودند.
کسی نبود باغ میوه محله برق آلستوم تهران را آبیاری کند، درختان این باغ سه هکتاری تشنه مردند و باز هم آب از آب تکان نخورد.
تهران حالا دارد خفه میشود، آسمانش در افق همیشه خاکستری است، طراوتی را که باغهای خرم و سرسبز شمیران و توتستانهای جای جای پایتخت به شهر میدادند، حالا عدهای از درختان سرو و کاج بیروح جنگلهای دست کاشت توقع دارند؛ که توقع سنگینی است از آنها.
با این وضع، تهماندههای باغهای تهران را هم یا توسعه دارد میبلعد یا بیتوجهی، مثل بقیه شهرها، مثل همه نقاطی که زمین در آنها ارزش ریالی پیدا کرده و باغها، این ریههای سبز و لطیف فدای پول و سود میشوند.
*مرثیهای در شورا
شهرداران مناطق یک، سه و شش تهران دیروز با وجود تماسهای مکرر جامجم جوابگو نبودند. آنها قرار بود از عملکرد خود دفاع کنند تا ما یکطرفه به قاضی نرفته باشیم.
قرار بود پاسخ اعضای منتقد شورای شهر تهران را که جلسه روز گذشته خود را به مرثیهخوانی برای فضای سبز و باغات گذراندند، بدهند که نشد. فقط ماند گفتههای شهربانو امانی، زهرا صدراعظم نوری و اشارات تند و تیز علی اعطا.
شهربانو امانی، قوانین و سیاستگذاریها برای حفظ درختان را نیم بند توصیف کرد و گفت که70 درصد باغهای پایتخت و90 درصد چنارهای تاریخی خیابان ولیعصر از بین رفتهاند. او چند فیلم به صحن شورا آورده بود که به گفته خودش نشاندهنده نقض قانون توسط مجریان قانون و به بهانه اجرای قانون بوده است.
امانی سوال کرد چرا در بیاحترامی به قانون و زیر پا گذاشتن آن به جایی رسیدهایم که مقام معظم رهبری ناچار به موضعگیری و تذکرات شفاهی شوند؛ او حضار را ارجاع داد به بیانات سال93 رهبری که البته ما را به یاد این جمله ایشان انداخت که حتی برای ساخت حوزه علمیه نیز نباید خدشهای به طبیعت وارد کرد.
نطق امانی که تمام شد، صدراعظم نوری پشت میکروفن قرار گرفت و عملکرد سالهای اخیر در حفظ فضای سبز تهران را به توپ بست. او دست گذاشت روی باغهایی مثل کاخ گلستان و سعدآباد که به نهادهای دولتی سپرده شده در حالی که گونههای گیاهی ارزشمند، خاص و نادری در آنها وجود دارد، اما به سبب بیتوجهی در معرض خشکی هستند.
صدراعظم نوری البته گفت نهادهای دولتی برای نگهداشت باغها بودجه نمیگذارند که این هم مرثیهای است به نوبه خود.
*اولویت: ساختمان
شهرهای بزرگ ایران ازآسمان سبز نیستند، هر چه هست ساختمان است و ساختمان. شهرهای کوچکتر هم دارند کمکم ازآسمان به خاکستری میزنند به جای سبز. خاکستری به جای سبز نشسته چون در خاکستری پول است و در سبز نیست؛ باغ مانع است، درخت سد است، دشت و دمن دست و پا گیر است در فلسفه توسعه ناپایدار.
علیرضا سرحدی، کارشناس مسائل شهری در گفتوگو با ما، حرفش همین بود. او گفت از سال70 که تراکمفروشی در تهران باب شد، تخریب فضای سبزهم شکل گرفت. او گفت در پایتخت اولویت با ساختمانسازی است و وقتی قانون تصویب میکنند که در باغ میتوان تا 60 درصد ساختمان ساخت، معلوم است که چه میشود.
سرحدی گفت حتی کار به جایی رسیده که وقتی شهرداری طرحهایی مثل پل صدر و تونل نیایش را دست میگیرد، ابتدا فضای سبزی را از سر راه برمیدارد. این کارشناس، ساخت جادههای متعدد در دل جنگل لویزان و فروخته شدن بخشی از پارک پردیسان را هم دو شاهد مثال برای گفتههای خویش قرار داد و اسم برجهایی را که به جای فضاهای سبز شهری ساخته میشود، گذاشت برجهای زهر مار.
فریده اولادقبا، نماینده مردم تهران در مجلس و از اعضای فراکسیون محیطزیست خانه ملت نیز در گفتوگو با ما همینها را گفت، البته با ادبیاتی نرمتر. او گفت میانگین سرانه فضای سبز برای تهرانی ها، 15 متر است و در بعضی مناطق مثل 10 و 11، سرانهها بهازای هر نفر کمتر از یک متر؛ او این را گفت تا نتیجه بگیرد که فضای سبز در پایتخت به صورت متعادل پراکنده نشده.
اولادقبا از تخریب باغها و ساخت و سازهای بیرویه هم گله کرد و گفت خوب به یاد دارد که حتی تا سال 80، پارک چیتگرحریم غرب تهران و لویزان حریم سبز شرق بود که حالا نیست.
او گفت که این اتفاقات در این چند سال رخ داده چون شهرداری و شورای شهر نظارت جدی نداشتهاند و ساختمانها مثل قارچ روی تن شهر روییدهاند. این نماینده مجلس البته خبر داد که جلسهای با اعضای شورای شهر، شهرداری و استانداری تهران داشتهاند و در آن تاکید شده که حریم شهرتهران باید با توسعه فضای سبز حفظ شود.
جزئیات بیشتری از این تصمیم در اختیار ما قرار نگرفت، شاید هم این تاکید، تعارفی بوده از جنس همه تعارفها در جلسات چندجانبه که با آب و تاب مطرح میشود و زود از تب و تاب میافتد.
حتی اگر حفظ و توسعه کمربند سبز تهران تعارف هم نباشد، برای نجات تهران کفایت نمیکند چون درختی قطور و باغی شاداب که ریشهکن میشود کجا و یک نهال نازک و کم جان با سرنوشت نامعلومش کجا.
*مجازات خاطیان
جلسه شورای شهر تهران دیروز مجالی برای خط و نشان کشیدن برای خاطیان نیز بود، خط و نشانی که خدا کند جدی شود و همه را شامل شود. علی اعطا، سخنگوی شورا پشت تریبون بود که گفت اگر مشخص شود مسئولی در انجام وظایف خود برای حفظ باغات سستی کرده به دستگاه قضایی معرفی میشود، افرادی هم که در حوزههای مختلف شهرداری تهران تخلفی انجام داده باشند ابتدا به بازرسی شهرداری و سپس به قوه قضاییه معرفی خواهند شد.
اگر چنین شود آرزوی دیرینهای برآورده شده، گرچه با هیچ مواخذهای باغهای دلانگیز ولنجک، فرمانیه، پل رومی، چاله هرز، داوودیه، محمودیه، دزاشیب، دربند، گلابدره، زرگنده و چیذر و همه باغهای کهنسالی که در ایران عمدا خشکیدهاند و جایشان را به مشتی ساختمان بیقواره دادهاند، زنده نمیشود.
اما حالا که بحث مجازات و بازخواست جان گرفته، ای کاش برای یک بار هم که شده کسی گزارشی میداد از اینکه جریمههای نقدی درختانی که در همه این سالها بریده شدهاند، کجا خرج شده، آیا برای احیای فضای سبز که تاکید قانون است یا برای هزار کار مگو که فعلا در پرده مانده.
روزنامه جام جم
تهرام/9353
*تصویر قصه بیبرگی شهر
همه اینها شدند ساختمان، شدند مشتی تیرآهن و تیرچه بلوک و سیمان، شدند برجهای ریز و درشت پایتخت، کرور کرور زشتی، آب هم از آب تکان نخورد.
وقتی باغ قجری نگارستان، با بیسلیقگی نصف میشد و نیمه غربیاش میشد پارکینگ طبقاتی سازمانی دولتی، باز هم آب از آب تکان نخورد.
وقتی20 هزار هکتار باغ در شیراز کاربریاش تغییرکرد و وقتی باغ 78 هزار متری در مشهد شد «مشهدمال» هیچکس ککش نگزید.
چشمها بسته بود وقتی باغهای ششگلان تبریز خشک میشد و وقتی 2000 درخت سیب در مهرشهرکرج شبانه از ریشه درمیآمد، همه در خواب بودند.
کسی نبود باغ میوه محله برق آلستوم تهران را آبیاری کند، درختان این باغ سه هکتاری تشنه مردند و باز هم آب از آب تکان نخورد.
تهران حالا دارد خفه میشود، آسمانش در افق همیشه خاکستری است، طراوتی را که باغهای خرم و سرسبز شمیران و توتستانهای جای جای پایتخت به شهر میدادند، حالا عدهای از درختان سرو و کاج بیروح جنگلهای دست کاشت توقع دارند؛ که توقع سنگینی است از آنها.
با این وضع، تهماندههای باغهای تهران را هم یا توسعه دارد میبلعد یا بیتوجهی، مثل بقیه شهرها، مثل همه نقاطی که زمین در آنها ارزش ریالی پیدا کرده و باغها، این ریههای سبز و لطیف فدای پول و سود میشوند.
*مرثیهای در شورا
شهرداران مناطق یک، سه و شش تهران دیروز با وجود تماسهای مکرر جامجم جوابگو نبودند. آنها قرار بود از عملکرد خود دفاع کنند تا ما یکطرفه به قاضی نرفته باشیم.
قرار بود پاسخ اعضای منتقد شورای شهر تهران را که جلسه روز گذشته خود را به مرثیهخوانی برای فضای سبز و باغات گذراندند، بدهند که نشد. فقط ماند گفتههای شهربانو امانی، زهرا صدراعظم نوری و اشارات تند و تیز علی اعطا.
شهربانو امانی، قوانین و سیاستگذاریها برای حفظ درختان را نیم بند توصیف کرد و گفت که70 درصد باغهای پایتخت و90 درصد چنارهای تاریخی خیابان ولیعصر از بین رفتهاند. او چند فیلم به صحن شورا آورده بود که به گفته خودش نشاندهنده نقض قانون توسط مجریان قانون و به بهانه اجرای قانون بوده است.
امانی سوال کرد چرا در بیاحترامی به قانون و زیر پا گذاشتن آن به جایی رسیدهایم که مقام معظم رهبری ناچار به موضعگیری و تذکرات شفاهی شوند؛ او حضار را ارجاع داد به بیانات سال93 رهبری که البته ما را به یاد این جمله ایشان انداخت که حتی برای ساخت حوزه علمیه نیز نباید خدشهای به طبیعت وارد کرد.
نطق امانی که تمام شد، صدراعظم نوری پشت میکروفن قرار گرفت و عملکرد سالهای اخیر در حفظ فضای سبز تهران را به توپ بست. او دست گذاشت روی باغهایی مثل کاخ گلستان و سعدآباد که به نهادهای دولتی سپرده شده در حالی که گونههای گیاهی ارزشمند، خاص و نادری در آنها وجود دارد، اما به سبب بیتوجهی در معرض خشکی هستند.
صدراعظم نوری البته گفت نهادهای دولتی برای نگهداشت باغها بودجه نمیگذارند که این هم مرثیهای است به نوبه خود.
*اولویت: ساختمان
شهرهای بزرگ ایران ازآسمان سبز نیستند، هر چه هست ساختمان است و ساختمان. شهرهای کوچکتر هم دارند کمکم ازآسمان به خاکستری میزنند به جای سبز. خاکستری به جای سبز نشسته چون در خاکستری پول است و در سبز نیست؛ باغ مانع است، درخت سد است، دشت و دمن دست و پا گیر است در فلسفه توسعه ناپایدار.
علیرضا سرحدی، کارشناس مسائل شهری در گفتوگو با ما، حرفش همین بود. او گفت از سال70 که تراکمفروشی در تهران باب شد، تخریب فضای سبزهم شکل گرفت. او گفت در پایتخت اولویت با ساختمانسازی است و وقتی قانون تصویب میکنند که در باغ میتوان تا 60 درصد ساختمان ساخت، معلوم است که چه میشود.
سرحدی گفت حتی کار به جایی رسیده که وقتی شهرداری طرحهایی مثل پل صدر و تونل نیایش را دست میگیرد، ابتدا فضای سبزی را از سر راه برمیدارد. این کارشناس، ساخت جادههای متعدد در دل جنگل لویزان و فروخته شدن بخشی از پارک پردیسان را هم دو شاهد مثال برای گفتههای خویش قرار داد و اسم برجهایی را که به جای فضاهای سبز شهری ساخته میشود، گذاشت برجهای زهر مار.
فریده اولادقبا، نماینده مردم تهران در مجلس و از اعضای فراکسیون محیطزیست خانه ملت نیز در گفتوگو با ما همینها را گفت، البته با ادبیاتی نرمتر. او گفت میانگین سرانه فضای سبز برای تهرانی ها، 15 متر است و در بعضی مناطق مثل 10 و 11، سرانهها بهازای هر نفر کمتر از یک متر؛ او این را گفت تا نتیجه بگیرد که فضای سبز در پایتخت به صورت متعادل پراکنده نشده.
اولادقبا از تخریب باغها و ساخت و سازهای بیرویه هم گله کرد و گفت خوب به یاد دارد که حتی تا سال 80، پارک چیتگرحریم غرب تهران و لویزان حریم سبز شرق بود که حالا نیست.
او گفت که این اتفاقات در این چند سال رخ داده چون شهرداری و شورای شهر نظارت جدی نداشتهاند و ساختمانها مثل قارچ روی تن شهر روییدهاند. این نماینده مجلس البته خبر داد که جلسهای با اعضای شورای شهر، شهرداری و استانداری تهران داشتهاند و در آن تاکید شده که حریم شهرتهران باید با توسعه فضای سبز حفظ شود.
جزئیات بیشتری از این تصمیم در اختیار ما قرار نگرفت، شاید هم این تاکید، تعارفی بوده از جنس همه تعارفها در جلسات چندجانبه که با آب و تاب مطرح میشود و زود از تب و تاب میافتد.
حتی اگر حفظ و توسعه کمربند سبز تهران تعارف هم نباشد، برای نجات تهران کفایت نمیکند چون درختی قطور و باغی شاداب که ریشهکن میشود کجا و یک نهال نازک و کم جان با سرنوشت نامعلومش کجا.
*مجازات خاطیان
جلسه شورای شهر تهران دیروز مجالی برای خط و نشان کشیدن برای خاطیان نیز بود، خط و نشانی که خدا کند جدی شود و همه را شامل شود. علی اعطا، سخنگوی شورا پشت تریبون بود که گفت اگر مشخص شود مسئولی در انجام وظایف خود برای حفظ باغات سستی کرده به دستگاه قضایی معرفی میشود، افرادی هم که در حوزههای مختلف شهرداری تهران تخلفی انجام داده باشند ابتدا به بازرسی شهرداری و سپس به قوه قضاییه معرفی خواهند شد.
اگر چنین شود آرزوی دیرینهای برآورده شده، گرچه با هیچ مواخذهای باغهای دلانگیز ولنجک، فرمانیه، پل رومی، چاله هرز، داوودیه، محمودیه، دزاشیب، دربند، گلابدره، زرگنده و چیذر و همه باغهای کهنسالی که در ایران عمدا خشکیدهاند و جایشان را به مشتی ساختمان بیقواره دادهاند، زنده نمیشود.
اما حالا که بحث مجازات و بازخواست جان گرفته، ای کاش برای یک بار هم که شده کسی گزارشی میداد از اینکه جریمههای نقدی درختانی که در همه این سالها بریده شدهاند، کجا خرج شده، آیا برای احیای فضای سبز که تاکید قانون است یا برای هزار کار مگو که فعلا در پرده مانده.
روزنامه جام جم
تهرام/9353
کپی شد