به حتم طراح و سازندگان برج آزادی، هیچگاه در ذهن‌شان خطور نمی‌کرد این سازه «تهران‌شناسی» که بعد‌ها برای برخی «تهران‌پزی» معنا می‌داد، تبدیل به مکانی شود که «بچه‌شهرستانی»‌های تهران‌دوست در آنجا عکسی به یادگار اندازند و به قولی نوشابه و آب تهران نوش کنند که برگشتی در کارشان نباشد.
به مزاح از سوی پایتخت‌نشینان، آن هم مرکزنشینانی که کل قدمت شناسنامه‌ای‌شان، شاید به اندازه یک بنای تاریخی همان شهرستانی‌ها نباشد؛ بشنوند که «اقامت» یک‌ساله‌شان با این عکس انداختن‌ها و آب خوردن‌ها تمدید شده است....! آری دیگر مشخص شده که این نوشته از چه داد سخن سر خواهد داد و نیش و کنایه و مزاح موجود در آن به چه مناسبتی است. صحبت از گزاره تکراری چرا به تهران می‌آیند و می‌آییم نیست که کار از این «ردالعجز علی الصدر» شعری گذشته و به ورطه‌ای فراتر از تکرار رسیده؛ حرف از اطلاق واژه و کلمه شهرستانی و به طریق اولی «بچه‌شهرستانی» است.
گویا پایتخت‌نشینان وقت، حال هر وقت و زمانی که متصور شویم؛ به افرادی که از شهر و شهرستان و ولایت (که این واژه ولایت نیز برای خود، کلمه‌ای است با بار معنایی بسیار) به تهران می‌آمدند؛ برای تمایز بین خود و آنان از این واژه‌ها بهره می‌بردند. اطلاق و گفتن بهره در اینجا لزوما بار مثبت نمی‌تواند داشته باشد و در برخی زمان‌ها، شاید هم «تحقیر و تصغیری» به دنبالش روانه.... کیست که نداند اگر از جای جای این کهن بوم ایران زمین، حال به هر جهت، اگر کوچ نمی‌کردند هموطنان، شاید این طمطراقی که حالیه تهران از آن سود می‌برد، خبری نبود.
هر چند آبادی و رونق همه شهرهای بزرگ در گیتی، نه به واسطه اندک جمعیت همان جا، بلکه با تلاش و جان‌کندن غیر آنجایی رخ داده و «دهران» اگر از قریه کوچک به ابرشهری تبدیل و تشکیل شده، از خاک خوردن شهرستانی‌هایی است که قوت و نیروی خویش، برای این راه نهادند. بحث اصلی اگر به حاشیه نرویم که به واقع عنان قلم دست راقم سطور نیست در چنین مواقعی؛ در این است که چرا ساکنان پایتخت با طعنه و نیشخندی این بچه شهرستانی را به‌کار می‌برند؟ به‌راستی از چه امری نشات می‌پذیرد این گزاره؟
آیا از درجا زدن برخی مرکزنشینان دل‌خوش به عنوان و سبب و نسب، برمی‌خیزد که وقتی مشاهده می‌کنند نسلی و تیره‌ای از آنان سالیانی در این شهر بوده‌اند و از گود عرب‌ها و چاله‌حصار و صابون‌پزخانه فراتر نرفته‌اند و در آن طرف بچه‌شهرستانی‌ها هستند که آباد کردند مناطق مرفه و به قول زنده‌یاد باستانی پاریزی هفت تیر به بالای شهر را...؟!
یا از نگاهی بر می‌آید که هر طوری شود و ورق چه برگردد و چه بر نگردد این بانیان اصلی پایتخت، باید پز تهرانی بودن اصیل خویش، بدهند و سرکوفت بزنند به «تهرانی»‌ها که چرا رحل اقامت در این دیار گزیده‌اند و مشکلات و همه نابسامانی‌ها، از آنان است و بس...! شاید یا به قطع بیشترمان، در گوشه و کنار زندگی، دیده باشیم «ترک دیار»کرده‌هایی که از موطن اصلی به این شهر آمدند و دست بر قضا توصیه‌ای هم ندارند برای آشنا و فامیل که بار زندگی در این «سرد شهر عاطفه» را به جان بخرند؛ این نوشته در پی چرایی به‌کاربردن این واژه است و شاید از سمت و سوی جامعه و روانشناسانه، اگر برخورد شود، به نتایج علمی و باور پذیر‌تری برسیم که چرا این کاربردن با نوعی استخفاف کلمه‌ای، مترادف شده و خیلی آسان و راحت از کنار آن می‌شود گذشت و در کنه آن، غور نکرد.
روزنامه شرق
تهرام 1735**1625
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.