واژه «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری به معنی سرخ، گرفته شده است. آداب و رسوم رایج چهارشنبه سوری در قرون گذشته شامل آتش افروختن، کوزه شکستن، قاشق زنی، توزیع آجیل مشکل گشا، فال حافظ، فالگوش و پختن آش بوده که این رسوم چند سالی دستخوش تغییرات منفی و گرفتار آسیب های مرگبار شده و نیازمند احیا و اصلاح است.
در چند دهه گذشته بسیاری از روشنفکران تلاش کردند شرایط ایران در حال گذار را به میانجی دومفهوم سنت و مدرنیته به چنگ و فهم در آورند. از سیات و روابط طبقات اجتماعی گرفته تا فرهنگ بر بستر این دو مفهوم تحیلی و بررسی شد. این تقابل از درونی ترین نهادها یعنی خانواده آغاز و به نهادهای اموزشی، سیاسی و اقتصادی جامعه تسری پیدا کرد. در این بین آیین های کهن نیز از تبعات و تنش میان سنت و مدرینته بی‌نصیب نمانند. به عبارتی و به شکلی ملموسی و عینی می‌توان تقابل سنت و مدرنیته را در آیین چهارشنبه سوری مشاهده کرد. این سنت باستانی که به گفته یک ‍پژوهشگر «جشن آتش شب چهارشنبه سوری برای رفع نحوست این شب با آتشهای مقدس بوده است» در چند دهه گذشته رفته رفته از معنایش فاصله گرفت و رنگ و بویی دیگر یافت. در ابتدا بهتر است بخشی از پژوهش تحقیقی جواد مفرد کهلان را درباره این آیین کهن از دیده بگذرانیم؛
«تا آنجایی اطلاع دارم بهترین تحقیقی که مورد تاریخچه چهار شنبه سوری شده مطالب پژوهشهای ایرانی رضا مرادی غیاث آبادی است: دو موضوع مهمی که من در اصلاح و تکمیل گفتار وی دارم اول این است که دلیل شوم به حساب آمدن شب چهارشنبه نزد ایرانیان باستان مطابق شدن عدد چهار اوستایی یعنی 'توئیری' با واژه اوستایی تَئوروَ (آسیب رساندن) بوده است. حتی کلمه اوستایی برای خود چهار یعنی چَثوَرَ به صور اوستایی و سنسکریتی چیثا-وَرَ و چهَس-وارَ معنی دارای کیفر و آسیب را می رسانده است. یعنی باور نحوست شب چهار شنبه بر خلاف تصور غیاث آبادی از فرهنگ همسایگان گرفته نشده بلکه بومی ایران بوده است و جشن آتش چهار شنبه سوری نیز نظیر جشن آتش 'سده' (یعنی شدت زیان و ضرر [سرما]) برای رفع شرّ و نحوست با آتشهای مقدس بوده است. دوم اینکه خود شنبه، واژه ای ایرانی است: در باب منشا ایرانی خود جشن چهارشنبه سوری هم تردید کرده اند چرا که تصور نموده اند که واژه شنبه لغتی سامی است. اما تحقیق بیشتر این تردید را بر طرف می سازد: در لغت نامه دهخدا شنبه با کلمه عبری شبّت (استراحت) ربط داده شده است در حالی که در اوستا، یشت 10 و 24 کلمه ای به صورت شَنَ مَئویه به معنی قطعه و بریده، زخم، شیار و بخش آمده است که به وضوح ریشه اوستایی این کلمه را نشان میدهد. جالب است که در منتهی الارب نام روز شنبه به نام مترادف فارسی آن شیار نامیده شده است. معلوم میشود که مردم عادی در ایران روزهای هفته را با کشیدن هفت شیار بر روی زمین یا دیوار بر شمرده و آنها را با اعداد نامگذاری کرده بوده اند. از این میان نام آدینه (روز عبادت) بعداً به عنوان معادل جمعه عربی به جای شش شنبه انتخاب شده است:
در هیچیک از متون باقیمانده پیش از اسلام اشاره‌ای به جشن چهارشنبه سوری نشده است. در اوستا، کتیبه‌های عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایت‌های مورخان یونانی در باره ایران نیز در باره جشن چارشنبه‌سوری سخنی گفته نشده است. متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریباّ ساکت بوده‌اند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون ابوریحان بیرونی نیز در باره آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشاره‌ها در تعدادی از متون کهن، نشان‌دهنده این است که گویا چارشنبه ‌سوری نه تنها برگزار می‌شده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نام برده می‌شده است.
نخستین و کهن‌ترین کتابی که در آن به چنین آتش‌ افروزی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نَرشَخی (358- 286 ق) است. در این کتاب که به نام «مزارات بخارا» نیز شناخته می‌شود، واقعه‌ای به شرح زیر از میانه سده چهارم و زمان «منصور بن نوح سامانی» نقل شده است:
«و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شبِ سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پاره‌ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت. »
نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ (مزارات) بخارا، ترجمه ابونصر قبادی، به کوشش تقی مدرس رضوی، بنیاد فرهنگ ایران، 1351، ص 37.
در این روایت هر چند به صراحت به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا اشاره به مراسم چارشنبه‌سوری دارد که شاید در آن زمان، انجام مراسم در شب چارشنبه، تثبیت نشده بوده است.
دومین متن کهن که اشاره‌ای هر چند غیر مستقیم به جشن چارشنبه‌سوری دارد، شاهنامه فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پَـرموده» پسر ساوه‌شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستاره‌بینی بهرام را پند می‌دهد که:
«ستاره‌ شمر گفت بهرام را
که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد در میان سپاه
از این روی و زان روی بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا را همی سوختند»
با تطابق بخشی از پژوهش مفرد کهلان و آنچه در شب های چهارشنبه سوری در ایران در جریان است می توان به این فهم نائل آمد که ماهیت این سنت باستانی تا حدود زیادی دستخوش دگرگونی شده است. شاید بهتر است بگوییم چهارشنبه سوری، سنتی است که در آتش بدعت‌ها می سوزد. سنتی که در بطنش حامل نوعی پیام همبستگی و پیوند میان اقوام ایرانی ورای زبان و مذهب بوده اکنون به ترقه بازی (ترقه های ساخت کشور چین) تقلیل یافته است.
حال سوال این است که این سنت دیرینه همچنان حامل چنین هست؟ به نظر می رسد فلسفه وجودی این آیین بیش از پیش در کشاکش تنش سنت و مدرنیته و گذار زایمانی جامعه ایرانی، غایب است. البته به عقیده برخی جامعه شناسان جوانان ایرانی خشم و بغض های فرو خورده خود را به شکلی عریان و خشونت بار در این شب فریاد می زنند تا به شکلی تصنعی به کاتارسیس نائل آیند! با این همه آنگاه که در آخرین شب سال، با صداهای گوش خراش و جنگی نمایشی شهر را در بر می‌گیرد برخی در بیابان ها و در کنار آتشی عظیم، به معنای عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» (که پیش ترها در ایین چهارشنبه سوری هنگامی عبور از آتش خوانده می‌شد) فکر می‌کنند. جمله‌ای اخلاقی که نشان از ماهیت صلح آمیز این آیین دارد. جمله‌ای که به معنای خلاصی آدمی از اندوه و برگشت شادابی و نشاط به جسم و روح تعبیر شده، و در نهایت جمله‌ای که در بطنش مروج مسئولیت بی حد و حصر به غیر است.
روزنامه همدلی
تهرام/8138/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.