دوران امام صادق علیه السلام دوران گذار قدرت از بنی امیه به بنی عباس بود. دورانی که شاید این پرسش را برای برخی به وجود آورد که آیا امام علیه السلام می توانستند قیامی را ترتیب دهند یا خیر؟

به گزارش خبرنگار جماران، دوران حیات امام صادق علیه السلام همزمان با خلافت ده خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی بود که این تنوع بالایی از خلافت ستمگران را شامل می شود. به هنگام جا به جایی خلافت و حکومت از بنی امیه به بنی عباس مانند هر انقلاب دیگری جامعه دچار تغییر و تحولاتی می شود و شاید همین نکته این پرسش را در ذهن متبادر کند که آیا شرایط برای قیام امام علیه السلام فراهم بود یا خیر؟

در این مطلب به مناسبت شهادت آن حضرت که در بیست و پنجم شوال سال 184 قمری روی داد به آن پرداخته شده است:

سَدیر صَیرفی یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید به محضر امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم: به خدا خانه نشینی برای شما روا نیست.

فرمود: چرا ای سَدیر؟

گفتم: به خاطر یاران و دوستان بسیاری که داری، سوگند به خدا اگر امیر مومنان علی علیه السلام آن همه یار و یاور داشت نمی گذاشت طایفه تَیم و عَدی (دودمان عمر و ابوبکر) به مقام او طمع کنند و حق او را بگیرند.

فرمود: ای سدیر به نظر تو من چه اندازه یار و یاور دارم؟

گفتم: صد هزار! فرمود: صد هزار؟ گفتم: بلکه دویست هزار، فرمود: دویست هزار؟!

گفتم: بلکه نصف دنیا، حضرت پس از اندکی سکوت، به من فرمود: اگر مایل باشی و برایت سخت نباشد همراه من به یَنبُع (مزرعه ای در نزدیکی مدینه) برویم.

گفتم: آماده ام.

امام دستور فرمود: الاغ و استری را زین کردند، من سبقت گرفتم و بر الاغ سوار شدم تا احترام کرده باشم و آن حضرت سوار بر استر گردد.

فرمود: اگر بخواهی الاغ را در اختیار من بگذار؟

گفتم: استر برای شما مناسبتر و زیباتر است.

فرمود: الاغ برای من را هموارتر است.

من از الاغ پیاده شدم و بر استر سوار شدم و آن حضرت بر الاغ سوار شد و با هم حرکت کردیم تا وقت نماز رسید، فرمود: پیاده شویم تا نماز بخوانیم، سپس فرمود: اینجا زمین شوره زار است و نماز در اینجا روا نیست (و مکروه است) از آنجا رفتیم و به زمین خاک سرخی رسیدیم و آماده نماز شدیم در آنجا جوانی بزغاله می چرانید، حضرت به او و بزغاله ها نگریست و به من فرمود: 

«والله یا سدیر لو کان لی شیعة بعدد هذه الجداء ما وسعنی القعود».

سوگند به خدا ای سدیر اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود. (قیام می کردم.)

سپس پیاده شدیم و نماز خواندیم، پس از نماز کنار بزغاله ها رفتم و شمردم که هفده عدد بودند. (1)

 

نظیر این مطلب در مورد ملاقات «سهل خراسانی» با امام صادق علیه السلام در تاریخ آمده، که سهل به امام صادق علیه السلام گفت: چرا نشسته ای با اینکه صد هزار شمشیرزن یار و یاور داری؟! 

امام صادق علیه السلام دستور داد در تنور خانه آتش افروختند، آنگاه به سهل فرمود: به درون آتش تنور برو و در آن بنشین.

سهل عرض کرد: ای آقای من مرا در آتش نسوزان مرا رها کن تا من نیز حرفم را پس بگیرم امام فرمود: تو را رها ساختم.

در همین هنگام هارون مکی که یکی از یاران راستین امام صادق علیه السلام بود وارد شد، امام به او فرمود: برو در درون آتش تنور بنشین. او بیدرنگ رفت و در درون آتش نشست، امام صادق علیه السلام درباره اوضاع خراسان با سهل به گفت و گو پرداخت، به گونه ای که گویا در خراسان بوده و همه اوضاع آنجا را از نزدیک دیده است، سپس به سهل خراسانی فرمود: برخیز و ببین چه کسی در میان تنور آتش است؟ او برخاست و کنار تنور آمد، دید هارون مکی چهارزانو در میان آتش نشسته است، امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر مانند این شخص (هارون) هست؟

سهل گفت: سوگند به خدا حتی یک نفر مثل این شخص نیست.

امام صادق علیه السلام فرمود: من خروج و قیام نمی کنم در زمانی که حتی پنج نفر یار راستین برای ما پیدا نشود، ما به وقت قیام آگاهتر هستیم.

دو نمونه فوق بیانگر آن است که امام صادق علیه السلام اصل قیام را روا می دانست ولی یاران راستینی که در خط فکری امامان خاندان رسالت حرکت کنند و قیام را به بیراهه نکشانند نداشت، از این رو قیام و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی را بر قیام و انقلاب نظامی و مسلحانه ترجیح می داد.

آیا در عصری که سانسور و خفقان و قلدرهای عباسیان و دیکتاتورهای منصور دوانیقی کوچکترین امان و آزادی به شیعیان نمی داد و کار به جایی رسیده بود که شیعیان در پشت سپر تقیه به سر می بردند و مطابق مثل معروف:

استر ذهبک و ذهابک و مذهبک:

پول و رفت و آمد و مذهب خود را بپوشان آنها به طور کامل در تنگنا و فشار بودند، حضرت صادق علیه السلام چگونه می توانست با قیام مسلحانه به صحنه آید؟ قطعا بهترین و استوارترین راه مبارزه در چنین وضعی انقلاب فرهنگی و بازسازی نیروهاست که امام صادق علیه اسلام در سطح وسیع و عمیق به آن اقدام کرد.

 

منبع: نگاهی بر زندگی امام صادق علیه السلام؛ ص 51-55؛ محمد محمدی اشتهاردی.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.