امام صادق(ع) نقد سازنده را وسیله رفع نقاط ضعف دانسته و می فرمود: «محبوبترین برادرانم نزد من کسانی هستند که عیب مرا به من هدیه کنند».
پایگاه اطلاع رسانی جماران: بیست و پنجم شوال مصادف با شهادت امام جعفرصادق(ع) ششمین پیشوای معصوم از نسل پیامبرخاتم(ص) است. در دوران حیات پربرکت آن حضرت شرایطی فراهم آمد تا خلوص و اصالتهای مکتب محمدی(ص) پس از یک قرن انزوا، یک بار دیگر به آستانه باور و عقیده جامعه اسلامی بازگشته و به معرفی شریعت از منبع وحی اهتمام شود.
همچنین در نتیجه تلاش مسئولانه آن حضرت برملازمت رهبری اجتماع با ویژگی های علمی و فضایل معنوی و عدالت تأکید شده و بار دیگر اسلام با نهایت صلابت جلوهگر شد. بهگونهای که دانشمندان و باورمندان هر عصری به احترام آن حضرت سر فرود آورده اند.
دانش امام صادق(ع) چشمها را خیره و دلها را از هیبت خود پر کرده است و بار دیگر مسلمانان را متوجه این حقیقت قرآنی میسازد که خاندان پیامبراکرم(ص) از هر پلیدی دور بوده و محور و سمبل مشروعیت دینی اند.
در نتیجه روشنگری های دینی امام صادق(ع) اسلام ناب به کرسی اقتدار بازگشت و رویکرد عبور از مناقشات فرعی به سمت تربیت علمی، فکری، عقیدتی و اخلاقی آحاد امت اسلامی پیش گرفته شده بقای خط اصیل شریعت محمدی(ص) در میان امت استمرار یافت. در زمان امام صادق(ع) فرقههای زیادی سر بر آورده بودند و کفر و زندقه به فضای جامعه اسلامی نفوذ کرده و جان تازهای گرفته بود.
امام صادق(ع) بنای جامعهای صالح که مسئولیت ریشه دار کردن خط اهل بیت(ع) در میان امت اسلامی را بر دوش دارد بنیان نهاد و با تربیت دانشمندانی در رشتههای مختلف به سلامت فکری امت در آینده نزدیک و دور اندیشید و بذر آزاداندیشی را در دلها نشاند.
آن حضرت هیچگاه از مبارزه سیاسی با بنی عباس غافل نبود، از اینرو خلفای عباسی همیشه از سوی آن حضرت در هراس بودند و حضرتش را دارای دستهای پنهانی می پنداشتند که در پشت همه حرکتهای انقلابی علیه خلافت آنان حضور دارد.
همین بدبینی موجب شد تا آن حضرت چهار بار از سوی خلفای عباسی احضار و از پی آنها در تنگنا قرار گیرد. چنین بود که امام صادق(ع)در سالهای پایانی عمر خویش که مصادف با استقرار پایههای حکومت بنی عباس بود، در جوی آکنده از فشار و دشمنی و تعقیب به سر می برد بهطوری که دائم تحت نظر قرار داشت.
با این همه امام صادق(ع) توانست چشمههای دانش و فهم درست از دین را شکوفا سازد و با تربیت دانشمندان بسیاری که امین دین حق بودند، باوجود سلطه نا اهلان برحکومت اسلامی و وزیدن طوفان جهل و نادانی و جاهلیت بر پیکر دین محمدی(ص)، خط اسلام اصیل را استمرار بخشد.
امام صادق(ع) به دایره آگاهی مردم عادی و نخبگان افزود و موجی در مقابل جریان حاکم ایجاد نمود تا آنجا که نهضت مقابله با جریانات انحرافی تا قرنها بعد ادامه یافت و به فهم عمومی از دین کمک شایانی نمود. امام صادق(ع) بنیانهای فکری و اجتماعی فرقههای فعال در عرصه اجتماع را به چالش کشید و در مناظره با سران آنان با شجاعت و با تمسک به قرآن و سیره رسول خدا(ص)، اغواگری آنان را افشا نمود و سدی در برابر امواج منحرف شد. آن حضرت اما در برخورد با بدنه جریانات انحرافی با محبت و دلسوزی برخورد کرده و از گسترش انحراف دینی در میان مردم عادی از این طریق اقدام نمود.
دوران امامت آن حضرت مقارن با انحطاط و سقوط دولت اموی(۱۳۲-۱۱۴ ه. ق) و ظهور خلافت عباسیان (۱۴۸-۱۳۲ ه. ق) بود.در این برهه از زمان، اغلب مسلمانان به دلیل بیش از یک قرن دوری از آموزه های مکتب، از اندیشه های ناب اسلامی بی خبر مانده و تاب مقاومت در مقابل مسائل فکری نوظهوری که با توسعه جغرافیایی خلافت اسلامی با آن مواجه بودند را نداشتند.
آشفتگی در باورمندی به اصول و ارزش های مکتب به آنجا رسیده بود که مسلمانان در سیره نبوی بلکه در فهم کتاب خدا نیز به بی راهه رفته و به رای و استحسان روی آورده بودند.
پدیده های انحرافی در فهم رسالت الهی در عرصه های فقه، حدیث و تفسیر کتاب خدا به نقطه اوج خود رسیده و ردی از دخالت حکومتگران در این وضعیت به چشم می آمد، چرا که حاکمان اموی و عباسی در کنار استفاده ابزاری از دین، از مضطرب کردن محیط دینی و آکنده ساختن آن از مفاهیم انحرافی و رواج آن سود می بردند. در حقیقت حامی تصویر دروغین از دین که وسیله سلطه و سیطره حاکمان اموی و عباسی بود، همانان بودند.
درچنین شرایطی امام صادق(ع) در ادامه راه و روش پدرش، امام محمد باقر (ع) اهتمام خود را صرف احیای شریعت ناب محمدی (ص) و معرفی آن به امت از طریق تربیت گروهی نخبه صالح نمود و بااین شیوه به مقابله با تحریفاتی که با عقل و واقعیت های زندگی سازگاری نداشت، برخاست. امام صادق(ع) با پاسخگویی به نیازهای نخبگان جامعه اسلامی، خلاپیشوایی که محفل درسش، منزلگاهی برای رشد فضایل و دانش وسیع باشد، پر نمود و بذر امیدی در دل آنان که در پی حق و حقیقت بودند، نشاند. وجود مقدس امام صادق (ع) به مثابه مغناطیسی، جویندگان علم و آگاهی را به سوی خود کشید و آن حضرت ضمن تعالیم مکتب، راهکارهای چاره جویی برای رفع مشکلات فکری و زندگی مسلمانی را تعلیم نمود.
امام صادق (ع) در طول عمر پربرکت خویش، یارانش را به آن درجه از آمادگی رساند که به الگویی مترقی در جامعه تبدیل شده و با تبلور مکتب در ذهنشان به عنوان نشانه های مسلمانی در اجتماع شناخته می شدند. خلفای عباسی که از وجود امام به عنوان پایگاه علم و آگاهی در هراس بودند، به شیوه امویان در قبال آن حضرت، سیاست فشار و تهدید را به کار بستند و سرانجام آن حضرت را تحمل نکرده و با مسمومیت به شهادت رساندند. امام صادق(ع) نقد سازنده را وسیله رفع نقاط ضعف دانسته و می فرمود: «محبوبترین برادرانم نزد من کسانی هستند که عیب مرا به من هدیه کنند».
همچنین میفرمود: «اگر رسالت علمی ازاصول اخلاقی جدا شود و علم به عنوان ابزاری در جهت اغراض دنیوی قرار گیرد بسیار خطرناک خواهد بود و چهره رسالت اسلامی را دیگرگونه و زشت خواهد نمود.