پایگاه خبری جماران، «حریم امام»- هفتم مهر ماه، برابر با سالروز درگذشت حاج «شیخ مصطفی رهنما» از پیشکسوتان مبارزات آزادیخواهانه و از روزنامهنگاران قدیمی و تنها عضو روحانی کانون نویسندگان ایران است. او در سال 1304 در کرمانشاه به دنیا آمد و در سال 1392 از دنیا رفت. وی پس از کسب مقدمات در زادگاه خود، به نجف و قم رفت و تحصیلات را تکمیل کرد.
رهنما از نوجوانی به مطالعه جریانهای مختلف فکری علاقمند بود و از همان زمان به نوشتن یادداشت و مقالات در مطبوعات روی آورد و بعدها بر دامنه فعالیتهای مطبوعاتی خود افزود. او در جوانی در روزنامههای کیهان، اکونومیست، مهر ایران، ندای حق، طوفان شرق، اقدام، پرچم اسلام، آیین اسلام و روشنفکر مقاله نوشت و بارها (به دلیل توقیف مطبوعات) به تاسیس و راهاندازی نشریات جدید اقدام نمود که روزنامه «حیات مسلمین» از جمله آنهاست. وی از دهه بیست شمسی وارد فعالیتهای سیاسی شد و جمعیت «مسلم آزاد» را تأسیس کرد که پس از کودتای 28 مرداد 1332 تعطیل شد. او تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی هفده بار طعم زندان و تبعید را چشید. وی تا آخرین روزهای زندگی روابط دوستانه با جریانهای مختلف سیاسی مثل جریانات ملی، گروههای ملی مذهبی، اصولگرا و اصلاح طلب و حتی غیر مذهبی را حفظ کرد و آن را لازمه وحدت و انسجام داخلی میدانست.
شیخ مصطفی رهنما از پیشگامان حمایت از مبارزات استقلال طلبانه مردم الجزایر و نهضت مقاومت فلسطین در ایران بود. او همان کسی است که کتاب سرگذشت فلسطین ترجمه آقای هاشمی رفسنجانی را به دکتر محمد مصدق(در زمان تبعید) رساند و مصدق ضمن خرسندی از انتشار کتاب، چکی را برای او فرستاد تا از این کتاب خریده و توزیع کند.
متاسفانه در برخی منابع مکتوب و سایتهای اینترنتی این رویداد تاریخی به گونهای منتشر شده که گویا دکتر مصدق نامه را برای آقای هاشمی نوشته است. درحالی که خطاب نامه به آقای رهنما بوده و چند خط اول نامه هم درباره ایشان است.
من این شانس را داشتم که در جلسات مختلف، خاطرات او را ضبط کرده و از نزدیک درباره دغدغههای سیاسی و فرهنگیاش گفتگو کنم.
رهنما اخلاقی نیک و روحیهای آرمانگرا داشت که تا آخرین روزها و حتی در بستر بیماری نیز آن را ترک نکرد. زندگی او به معنی واقعی کلمه ساده بود، سوابق ممتد مبارزاتی و فرهنگی، توشهای برای دنیای او نساخت و حتی از آن فاصله میگرفت. در دفاع از آرمانهای بلندی که برای ایران و جهان اسلام در سر داشت، ریا و خودنمایی نشان نمی داد. از تذکر به هرکس در هر جایگاهی رویگردان نبود. گاهی از یک مسئول و یا یک دوست، وقت دیدار میگرفت و پیاده مسافت زیادی را میرفت تا نکتهای را گوشزد کند و بازگردد.
کتاب خاطرات او از سوی واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری منتشر شده که تنها بخشی از خاطرات این چهره سیاسی و فرهنگی است. او دربیان خاطرات، وسواس زیادی داشت تا از بیان ضعفهای دیگران اجتناب کرده و از بزرگنمایی فعالیتهای خود نیز بپرهیزد.
درباره او سخن بسیار است که مجال دیگری را میطلبد .
یادش گرامی و روحش شاد