کودتای سال گذشته علیه ولیعهد سابق عربستان و حمله به قطر همگی توطئه های مهندسی شده از جانب رئیس جمهور آمریکا بودند. اما چرا و چگونه؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، پایگاه تحلیلی «تروث دیگ» آمریکا در گزارشی نوشت: «مایکل وولف» در کتاب جدید خود «آتش و خشم» اتهاماتی را در مورد نقش ترامپ در بحران خلیج فارس مطرح کرده که اگر درست باشد، به تشریح علت آشفتگی ها در آن بخش خاورمیانه کمک می کند.
وولف ادعا می کند که ترامپ و حلقه اطرافیان او - «جارد کوشنر» دامادش، «استیو بنن» استراتژیست ارشد سابقش، «گری کان»، «هوپ هیکس» و دیگران - امیدوار بودند که سیاست خارجی آن در اواسط ماه مه در خاورمیانه، توجه ها را در واشنگتن از برکناری «جیمز کامی» رئیس وقت اف بی آی و در مورد تحقیقات «رابرت مولر» بازرس ویژه پرونده روسیه منحرف کند. بنابراین اولین چیزی که باید بگوییم این است که کل سفر و اعلامیه های مربوط به آن به منظور انحراف اذهان بود.
ترامپ و همتایانش به وضوح بحران عظیمی را در امور خلیج فارس ایجاد کردند که تبعات دست پایین دراز مدتی داشته باشند؛ به این امید که یک تا دو هفته در صدر اخبار قرار بگیرند.
ترامپ متقاعد شده بود که جارد کوشنر دامادش، دنیای عرب را وارد جبهه آمریکا کرده و دولت او در مسیر پیشرفت بزرگی در درگیری های اسرائیل و فلسطین قرار گرفته است.
تیم او نگران بود که دولت محتاط و سالمند سعودی قادر به مقابله با چالش های قرن بیست و یکم نباشد. جارد با «محمد بن سلمان» پسر ملک سلمان و وزیر دفاع این کشور ملاقات کرد و از اینکه چگونه به سرعت با او دوست شد، شگفت زده شد. او ادعا کرد که این دیدار همچون دیدار فردی فوق العاده در روز اول تحصیل در یک مدرسه شبانه روزی بود. (مفروضات بورژوایی پشت این سخنان، خود ارزش نوشتن یک کتاب را دارد.)
محمد بن سلمان یک شاهزاده با تحصیلات کم است که در اوایل دهه سوم زندگی اش، به دلیل بی پروایی، عشق به جنگ و سبک قلدر مابانه سیاست های منطقه ای اش شناخته شده است. بنابراین طبیعی است که خانواده ترامپ عاشق او شوند.
ترامپ در مورد درک پیشنهادات سعودی ها اشتباه کردند. آنها در دوران اوباما متعهد به خرید تسلیحات نظامی به ارزش ده ها میلیارد دلار از آمریکا شدند. آنها این تعهد را در دوره ترامپ دوباره مطرح کردند و ارزش آن را 110 میلیارد دلار تعیین کردند. بیشتر این تعهد، جدید نیست. ترامپ این تعهد قدیمی را به صدها میلیارد دلار در سرمایه گذاری های جدید در ایالات متحده تحمیل کرد و مطمئن بود که سعودی ها خودشان می توانند از این طریق بخش تولیدی آمریکا را توسعه دهند. در حالی که عربستان سعودی به شدت در بازار سهام و املاک و مستغلات ایالات متحده سرمایه گذاری می کند و به خرید جت های جنگنده اف 18 بیشتر از آمریکا علاقه دارد، این ها خبر جدیدی نیستند و به آن سبکی که ترامپ فکر می کرد، اوضاع را تغییر نداد.
در عین حال به نظر می رسد که ترامپ - شاید توسط محمد بن سلمان - تحت تاثیر قرار گرفته است که عربستان سعودی یک پایگاه جدید نیروی هوایی به جای پایگاه «العدید» در قطر در اختیار آمریکا قرار خواهد داد؛ پایگاهی که برای مبارزه با داعش در عراق و افغانستان بسیار مهم است.
عربستان سعودی کوچکترین قصدی برای دادن پایگاه نظامی به ایالات متحده ندارد. این کشور در طول دوران حکومت کلینتون پایگاه هوایی «شاهزاده سلطان» را برای نظارت بر جنگ خلیج فارس و مناطق پروازی در عراق به آمریکا اجاره داد و این پایگاه، به یکی از پایگاه هایی تبدیل شد «که اسامه بن لادن» رهبر القاعده از آنجا حمله 11 سپتامبر را آغاز کرد که حدود سه هزار کشته برجا گذاشت. این مسئله به لحاظ تاریخی درست نیست، اما مسلمانان بنیادگرا بر این باورند که مسلمانان در صدر اسلام، غیر مسلمانان را از سرزمین های مقدس اسلامی در اطراف مکه و مدینه منع کرده اند و بن لادن و دیگران این اقدام را ممنوعیت سربازان خارجی در هر نقطه از عربستان سعودی تفسیر کردند.
پس ترامپ خط سعودی ها در مورد اینکه آنها در تروریسم دخالتی ندارند اما قطر دارد، پذیرفتند. این گزاره عجیب است. اثبات این استدلال که عربستان با اسلام وهابی خود در حال گسترش تروریسم است، کار دشواری است زیرا اکثر اقدامات تروریستی را سنی ها انجام می دهند، نه وهابی ها(وهابیت غذای فکری تروریسم را تأمین می کند). تروریسم یک سلاح ضعیف است و مردم هنگامی که احساس سرکوب شدن می کنند و می خواهند از برخی شرایط غیرقابل تحمل بیرون بیایند، به آن متوسل می شوند. اینکه آنها چطور جهان را شکل می دهند (چرا آنها یک وضعیت را غیر قابل تحمل می بینند) مهم است، اما این فقط بخشی از تصویر است.
قطر متحد مهم ایالات متحده در مبارزه با تروریسم بوده است. این کشور نه تنها با در اختیار گذاشتن پایگاه العدید، بلکه با همکاری در بازداشت «خالد شیخ محمد» مغز متفکر القاعده به آمریکا کمک کرد.
سعودی ها زمانی که به قطر برچسب حمایت از تروریسم را زدند، منظورشان این بود که دولت قطر از اخوان المسلمین (که در اوایل دهه 2000 توسط خود سعودی ها هم حمایت می شد) پشتیبانی می کند. اخوان المسلمین یک سازمان تروریستی نیست. این گروه قبل از اینکه به شدت مورد سرکوب قرار گیرد، برای مصر مسالمت آمیز بود. سعودی ها و مصری ها اخوان را دشمن خود می دانند، به همین دلیل به آن برچسب تروریستی بودن می زنند. اخوان المسلمین جناح راست و مذهبی است، اما مخالف دموکراسی نیست، و با خط «مایک پنس» معاون رئیس جمهور آمریکا، که احتمالا تروریست نیست، همراستا است.
بنابراین به نظر می رسد که ترامپ در ماه مه گذشته برای انجام دو کار به محمد بن سلمان چراغ سبز نشان داد: برای کودتای رسمی علیه شاهزاده «محمد بن نایف» ولیعهد قبلی و برای راه اندازی یک کارزار برای انزوا و شاید حتی سرنگونی حکومت قطر.
ملک سلمان پس از دیدار با ترامپ در 21 ژوئن 2017، بن نایف را از همه مناصب خود خلع کرد و محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد تعیین شد. وولف گفت که ترامپ در ماه ژوئن کودتایی در عربستان راه اندازی کرد و مهره خود را به قدرت نشاند. اما این کودتای نرم در اواخر سال 2016 توسط آژانس اطلاعات آلمان پیش بینی شده بود و تنها ترامپ آن را اجرایی کرد.
اما سعودی ها جسارت این کار را یافتند. آنها در 5 ژوئن 2017، روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع و آن را تحریم کردند. قطر یک کشور کوچک و شبه جزیره ای است که در خلیج فارس واقع شده و توسط عربستان سعودی محاصره شده است. تقریبا 300 هزار شهروند قطر و جمعیتی از کارگران مهمان وجود دارد که مجموع آن را به 3 میلیون نفر می رساند. عربستان سعودی هم احتمالا دارای یک جمعیت بومی 20 میلیون نفری (که اغراق آمیز است) و جمعیت کارگران مهمان 6-8 میلیون نفر است. عربستان سعودی در ابتدا ظاهرا حمله به قطر و سرنگونی امیر این کشور و بر تخت نشاندن یک عروسک دست نشانده از خانواده حاکم را در سر می پروراند که همانند جنگ با یمن بود. اما پارلمان ترکیه رای به اعزام نیروهای بیشتر به قطر داد که این اقدام، هر طرحی برای حمله به قطر را متوقف کرد.
در نهایت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر تحریم اقتصادی و مسافرتی را در قطر تحمیل کردند که طبق قوانین سازمان تجارت جهانی احتمالا کاری غیرقانونی است. آنها همچنین حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای قطر ایرویز بستند که قطعا غیرقانونی است. (قطر از حریم هوایی ایران، عراق و ترکیه استفاده کرد). پس از قطع واردات کالا از طریق زمینی از عربستان، قطر به راحتی واردات هوایی و دریایی کالا از ایران با عراق را جایگزین کرد. قیمت ها کمی افزایش یافت، اما وضعیت عادی شده است.
این اقدام عربستان سعودی شورای همکاری خلیج فارس (متشکل از عربستان سعودی، بحرین، عمان، کویت و قطر) را از هم پاشید. برخی از منطق آن این بود که در برابر هژمونی ایران مقاومت کند، اما نتیجه بالعکس بود. ایران به قطر در دور زدن تحریم های عربستان کمک کرد.
ترامپ با تحریک اقدامات عربستان، به تنش سیاسی در منطقه دامن می زد. «رکس تیلرسون» وزیر خارجه و «جیمز ماتیس» وزیر دفاع به وضوح این اقدام را تایید نکردند و در پشت صحنه تلاش کردند تا سیاست ترامپ را در این زمینه تضعیف کنند.
بنابراین باید نتیجه گیری کرد که ترامپ نتوانست به صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری های جدید در ایالات متحده از سوی عربستان سعودی دست یابد. او یک شاهزاده جنگ طلب و تهاجمی را در ریاض روی کار آورد، و به نحوی منطقه را بی ثبات ساخت که ایران از آن بهره برد. در گوشه دیگری از گزارش وولف اشاره شده که ترامپ تلاش می کرد نشان دهد به دنبال برقراری صلح میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها است، اما آن هم یک کلاهبرداری آشکار بود.