جبهه ای که ترامپ می خواهد با آن رویارویی کند امروز شامل روسیه،ایران،عراق، سوریه ،حزب الله و هر نیرویی است که برای رژیم اسرائیل خطر به شمار می رود. هنگامی که وی تصمیم بگیرد که با این محور رویارویی کند بنابر این همه هم پیمانان سنتی از جمله رژیم اسرائیل را جمع می کند تا آماده این رویارویی شود.امروز، ترامپ می خواهد به رویارویی با ایران برگردد تا این کشور را وادارد که بر سر چیزی که طی مذاکرات هسته ای حاضر به مذاکره نشد، مذاکره کند.

 

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه لبنانی الاخبار در گزارشی درباره سیاست های منطقه ای و جهانی ترامپ نوشت:«رابرت دنیرو» یکی از بزرگترین بازیگران و کارگردانان سینمای آمریکا و جهان می گوید : «دونالد ترامپ کودن است، هنرمند در هوس بازی و منبع چالش برای آمریکا» .

جنبش مردمی در قلب ایالات متحده آمریکا از آن نوع جنبشی نیست که ما داریم. نیازمند به صبر داریم تا ببینیم که ملت آمریکا می تواند تغییری واقعی ایجاد کند یا نه.

در انتظار چنین چیزی باید ما مردم منطقه که در آن خون و آتش به راه افتاده؛ برای  دریافت هنرهای دیوانه ترین رئیس جمهور آمریکا آموزش ببینیم.

دونالد ترامپ می خواهد آمریکا را احیا کند و فهم ساده از سرمایه داری آمریکایی برای ما کافی است تا بدانیم که وی پول بییشتری می خواهد. وی در بررسی بودجه کنونی دولت در اندیشه لغو بیشتر هزینه های دولت آمریکا در خارج از کشور است که در چارچوب «برنامه  حمایت»هزینه می شود.کار وی به جایی می رسد که نقشه گسترش دیپلماتیک کشورش را تغییر می دهد.  وقتی وی این کار را بکند آن وقت به جهان می گوید که قصد ندارد یک ریال برای هر گونه برنامه ای برای کمک به کسی غیر از ملت آمریکا خرج کند. وی همچنین می خواهد  که میزان دریافت مالی از خارج را بالا ببرد؛ امری که این نتیجه ساده را به وجود می آورد: هر خدمتی که آمریکا انجام می دهد در مقابلش چیزی به وضوح و به شکل مستقیم و تضمین شده می خواهد.

برای تحقق این امر، برنامه ترامپ نیازمند از بین بردن قاعده های سنتی در روابط آمریکا با جهان دارد. آن وقت، ترامپ نیازی به اروپا به مانند امروز نخواهد داشت. در صورتی که مقرر شود که پیمان ناتو تقویت شود آن وقت همه باید پول بدهند.

لیکن عقب نشینی آمریکا از همه نقش های کنونی در چندین منطقه از جهان به معنای این نیست که همه چیز به خیر و خوشی باشد. هنوز قطعی نیست که نهادهای تصمیم گیرنده در ایالات متحده آمریکا ترامپ را به حال خود رها می کنند تا هر کاری که دلش خواست بکند یا خیر؟ علاوه بر آن، منافع ملی آمریکا این ضرورت را به وجود می آورد که به خارج توجه کند نه اینکه با شعار«اول آمریکا» به داخل منزوی شود. و این ما را بار دیگر به تمرکز بر منافع اصلی آمریکا در منطقه مان هدایت می کند آن هم در میان بیشتر شدن ترس از اینکه ترامپ از پیشینیان خود خشن تر و دیوانه تر باشد. و اصل ماجرا در همین جاست.

دشمنان ارزش هایی که ترامپ نماینده آن است، در منطقه ما چه کسانی هستند؟

بی تردید این مرد و مردانش دارای دیدی متفاوت درباره عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی ترکیه هستند. لیکن نه در جهت چشم پوشی کردن از اینها. و هر شکایتی علیه رژیم صهیونیستی به معنای آمادگی آمریکا برای چشم پوشی کردن از آن نیست.همچنین نباید انتظار داشت که در فهرست دشمنان تغییری ایجاد شود حتی زمانی که رئیس جمهور آمریکا اشتیاق بیشتری برای رویارویی با گروه تروریستی داعش و برادران این گروه داشته باشد به طوری که این کارش به شیوه های صورت نمی گیرد که به نفع دشمنان اساسی اش باشد.

جبهه ای که ترامپ می خواهد با آن رویارویی کند امروز شامل  روسیه،ایران،عراق، سوریه ،حزب الله و هر نیرویی است که برای رژیم اسرائیل خطر به شمار می رود. هنگامی که وی تصمیم بگیرد که با این محور رویارویی کند بنابر این همه هم پیمانان سنتی  از جمله رژیم اسرائیل را جمع می کند تا آماده این رویارویی شود. از آن جایی که همه چیز به شکل یکدفعه ای صورت نمی گیرد بنابر این آن چه در منطقه ما در جریان است بخشی از مسیری است که همه دولت های آمریکایی طی می کنند. اما تغییرات مانورهایی است که رئیس جمهور جدید بتواند بر اساس آنها عمل کند. در همین زمینه می تواند به این مسائل پرداخت:

 

روسیه

نخست: در پرونده روسیه ترامپ تلاش می کند که به شکلی فراگیر با مسکو رویارویی نکند و با این کشور نیز به گونه ای آشتی نکند که نقش های بزرگی که روس های می خواهند به آنها داده شود. لیکن وی آماده راه حلی است که مساحت و حاشیه هایی بیشتر به روسیه بدهد به شرط آن که عنان دست واشنگتن بماند. و این مستلزم آن است که فشارها بر روسیه به شکل کامل باقی بماند و از توسعه دایره نفوذش در فضای جغرافیایی اش و در مساحت های دورتر به ویژه در منطقه خاورمیانه جلوگیری کند. ترامپ با بسیاری از کسانی که با آنها دیدار کرد، رک بود هنگامی که گفت آن چه در سوریه به ویژه در مرزهای شرقی اش رخ می دهد نقطه ای به شمار می رود که ما را به تفاهم با روس ها یا درگیری به آنها مختار می کند. این یعنی اینکه واشنگتن می خواهد با قدرت در این منطقه عمل کند.

 

ایران

دوم: در پرونده ایران، رئیس جمهور جدید آمریکا می داند که کشورش از توافقنامه هسته ای با ایران سود آن چنانی نکرد. نه آمریکا عدم بازگشت تهران به از سرگیری فعالیت برنامه هسته ای اش را تضمین کرد و نه به هر گونه تضمینی درباره تغییر در سیاست های خارجی ایران به ویژه سیاست های این کشور در منطقه شعله ور از عراق و سوریه  گرفته تا یمن دست یافت آن هم در سایه نگرانی بر سر سرنوشت جزیره العرب و رژیم اسرائیل. امروز، ترامپ می خواهد به رویارویی با ایران برگردد تا این کشور را وادارد که  بر سر چیزی که طی مذاکرات هسته ای حاضر به مذاکره نشد، مذاکره کند.

ترامپ در اینجا با قدرت به دنبال انزوای ایران است و آمریکا تلاش می کند که دایره نفوذ و استقرار خود در عراق را افزایش دهد و فقط به حق وتوی سیاسی اکتفا نکند بلکه بیشتر از آن را می خواهد. چگونه است که تعداد آمریکایی ها در عراق به بیش از 15 هزار نفر برسد که نظامی و نیروی امنیتی و کارمند و دیپلمات هستند؟ همزمان با آن پایگاه های زمینی و هوایی نظامی برای نیروهای  آمریکایی در مناطقی از عراق که از قضا در طول راهی که ایران را از طریق عراق به سوریه وصل می کند، ساخته می شوند.  به موازات آن شرط ها و پیچیدگی هایی است که ایالات متحده آمریکا برای نبرد از بین بردن«داعش» در غرب عراق وضع می کند.

 

سوریه

سوم: در پرونده سوریه تنها چیزی که با روی کار آمدن دولت ترامپ جدید است آمادگی واقعی برای تعامل علنی با واقعیت های حاکم است به مانند آماده کردن خودش و جهان برای چشم پوشی از شعار براندازی «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه است. چه بسا با شعار همکاری با رهبران سوریه در رویارویی با داعش و برادرانش با رهبران سوریه همکاری کند. لیکن در این مساله، ترامپ به عنوان نماینده جمعیت خیره ای عمل نمی کند بلکه تنها دغدغه اش ترسیم چارچوبی برای نفوذ روسیه در سوریه است تا برای بلندپروازی اش برای اخراج ایران از سوریه فارغ شود امری که باعث می شود با قدرت به این باور برسیم که ما در برابر تلاش برای پذیرش و جذب جدید رهبران سوریه بر اساس این معامله هستیم:اسد حاکمیتش بر همه سوریه را بار دیگر به دست می آورد و حمایت برای بازسازی به دست می آورد در مقابل،باید از ائتلافش با ایران چشم پوشی کند.

در نهایت، بزرگ شدن تهدید تروریستی علیه غرب به رهبری آمریکا حکما به معنای آن نیست که آمریکا به سمت جنگی با داعش برود که نتیجه آن به نفع اسد و همپیمانانش یعنی ایران و حزب الله شود.این طرحی است که باعث تعامل متفاوتی با ترکیه و کردها و تعجیل در تولید نیروی نظامی هوادار دولت آمریکا می شود به مانند نیروی نظامی که اکنون در حل شکل دادن آن با استفاده از عشایر شرق سوریه است.

 

حزب الله

چهارم: در پرونده حزب الله و دشمن اسرائیلی ابلهانه توقع داشته باشیم تغییرات اساسی یا حتی ظاهری در پرداختن به این پرونده صورت گیرد. واشنگتن هنوز به این قانع است که اسرائیل همپیمان استراتژیک است این در حالی است که حزب الله دشمن استراتژیک به شمار می رود. این نیز به نگرانی های ایالات متحده آمریکا اضافه شده است که  توسعه و نفوذ منطقه ای حزب الله خارج از لبنان و فلسطین افزایش یافته است به طوری که آمریکا به وضوح این توسعه و نفوذ را در عراق، یمن و نیز نقش محوری حزب الله در سوریه را احساس می کند.

از آن جایی که تلاش آمریکا برای جذب و پذیرش حکومت سوریه قطعا با شکست رو به رو می شود بنابر این تنها سلاحی که در دست واشنگتن و اسرائیل باقی می ماند بالا بردن سطح مشارکت طرف و حکومت های عربی در جنگ آینده با حزب الله چه در لبنان فقط یا در لبنان و سوریه و مکان های دیگر است. این نیز  به ابقای آماده باش سیاسی و رسانه های علیه حزب الله و فعالیت در دامن زدن بیشتر به فتنه سنی-شیعی  و چه بسا فعالیت در راستای فتنه شیعی-شیعی نیاز دارد. اما اساس کار آنها آمادگی تضمین شده برای راه اندازی جنگی علیه حزب الله است که اسرائیل بتواند در آن برنده شود.

 

یمن

پنجم: در یمن، ایالات متحده آمریکا احساس می کند که شکست عربستان سعودی در به دست آوردن پیروزی  بازتابش عقب نشینی سریع در توان عربستان داخل مرزهایش  و در سطح منطقه است. این بماند که این شکست با کاهش بیشتر توان امارات متحده عربی در تثبیت اوضاع در جنوب یمن همراه شده است زیرا هرگز انتظار نمی رود که اوضاع آن جا ساماندهی شود به گونه ای که بتوان از جنوب یمن به عنوان سکویی کارساز برای جنگ علیه صنعا و شمال یمن استفاده کرد.

لیکن نگرانی بیشتر آمریکا و اسرائیلی ها به این مربوط می شود که حاکمیت مردمی و نظامی در مناطق وسیعی از یمن در واقع بخشی از ائتلافی است که ایران آن را رهبری می کند و در نهایت هر گونه پیروزی این تیم معنایش برای آمریکا این است که مدخلی برای تغییرات بزرگ در جزیره العرب است و این چیزی است که نه واشنگتن می تواند تحملش کند و نه اروپا و نه رژیم اسرائیل.حالا موضع واشنگتن پس از اعلام آزمایش موشک بالستیک موفق در اصابت به پایتخت عربستان چگونه خواهد بود؟

در این زمینه آمریکایی ها اهتمام عملی به تشکیل دوباره ائتلاف سیاسی و نظامی که عنوان آن «مقابله با نفوذ ایران» است اما هدف آن ضربه به همه طرف های محوری است که ایران رهبری می کند، دارد. در این حالت باید به گفت و گوی کنونی دولت ترامپ با رهبران مصر دقت کرد.غرب امروز به این نتیجه رسیده است که  مصر دارای نقش عملی در هر گونه ائتلافی است که قرار است برای مقابله با ایران ایجاد شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.