پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشتی در خصوص شیوه حکومت قذافی و پایان کار او

سقوط یک انقلابی دیکتاتور

عبدالرسول وصال

سقوط قذافی به عنوان یک دیکتاتور از چند جهت قابل توجه است:
1- قذافی از ابتدا به عنوان یک انقلابی قصد داشت ملتش را از زیر یوغ بندگی بیرون آورد و علاوه بر رهایی ملتش، آرمان آزادی بخشی ملت های در بند جهان را به عنوان شعار خویش یدک می کشید. او با شعار های ضد دیکتاتوری پا به عرصه حکومت گذاشت و با چهره یک دیکتاتور تمام عیار از قدرت مطلقه به زیر کشیده شد.
2- قذافی به عنوان رهبر انقلاب لیبی قریب نیم قرن با اختیار کامل و امکانات فراوان قدرت را در دست داشت و بی چون و چرا بر مردمش حکم راند اما هیچوقت نتوانست به عنوان یک حکمران خوب ظاهر شود. او می پنداشت همانگونه که بر مردمش حکمرانی می کند، می تواند بر جهانیان حکم راند. در آخرین حضورش که در جمع سران در سازمان ملل سخنرانی کرد حاضران را مستمعان بی اختیار طرابلس فرض کرد و بی توجه به قانون حاکم، ساعتها به سخن پراکنی پرداخت و موجب تعجب جهانیان شد.
3- باقی ماندن قذافی در قدرت به مدت نیم قرن، بجای آنکه او را به خدمت گزاری بیشتر تشویق کند او را به سمت دیکتاتوری بیشتر سوق داد و هر روز بر فساد او و حکومتش افزود. نبودن ابزارهای کنترلی و مستقل سبب فساد روز افزون حکومت او شد و از بستر این فساد قذافی مستعد دیکتاتوری را روز بروز دیکتاتور تر کرد. فساد طاغوتی او را تا جایی کشانده بود که خود را قانون و زمان فراتر از قانون می پنداشت. این نگاه، معنای ابای او از پذیرفتن قوانین جهانی را متصور می کند، آنجا که فرمان بمب گذاری در هواپیما و سقوط بر فراز لاکربی می دهد و رهبر شیعیان لبنان را به خانه دعوت می کند و پس از مشاجره لفظی او را ربوده و زندانی می کند.
4- چرا قذافی به عنوان یک دیکتاتور شهرت جهانی یافت و سقوط او موج شادی جهانی را بر انگیخت؟!
ساز و کارهای امروزین جهان نمونه های هیتلر را در قد و قامت صدام و قذافی پرورش می دهد و البته این عصر و نسل هم در حال سپری شدن است و موج آزادی خواهی امروز که بخشی از کره زمین را در برگرفته، ضمن فروپاشی نظام های زورگو، پایه گذار نظام هایی است که دیگر شاهد ظهور چنین پدیده هایی در آینده نباشند. در هر حال قذافی ،هیتلر زمان خویش بود که اگر فرصت می یافت جهان را به خاک و خون می کشید، مثل صدام که چنین بود. خصائص فردی هیتلر، صدام و قذافی خیلی به هم شباهت دارند، تنها جغرافیای حیات و زندگی آنان در فرصت های پیش رویشان متفاوت بوده است.
در هر حال آنچه قذافی را روز به روز به قامت یک دیکتاتور تمام عیار پیش برد قدرت مطلقه او بود. او بدون اتکا به یک ایدئولوژی الهی در یک مدت طولانی فرصتی کافی پیدا کرد تا بطور کامل دچار فساد قدرت شود. قدرتی فرعونی که هیچکس را یارای مقابله با آن نبود جز یک اقدام جهانی و نفرت جهانی. کابوس این نفرت جهانی او را مثل صدام به زیر گودال پنهان کرد تا انقلابیون لیبی این مرد انقلابی را به پاس 50 سال انقلابی گری اش به سزای اعدام رسانند و همه جهانیان را از پایان زندگی این مردانقلابی شادمان کنند.
.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.