با خودم می گویم : «وقتی که بازگردد با خوشحالی هر روز صبحانه برای او دسر درست می کنم، هر چقدر که او بخواهد. اتاقش را درست کردم و لباس های جدیدش را شستم. همه به من زنگ می زنند، خانواده و دوستان. همه هیجانزده هستند و میخواهند بیایند در شادی ما شریک شوند و از او استقبال کنند.»
به گزارش جماران، فلسطینی ها انتظار آزادی تعدادی از زنان و اسرای زیر 18 سال خود از زندانهای اسرائیل در ازای توافق توقف چند روزه جنگ را می کشند. الجزیره در گزارشی میدانی در این باره نوشته است:
بیت عمر، کرانه باختری اشغالی – فدا ابو ماریا در اطراف خانه ساده خود در بیت عمر در شمال الخلیل مشغول مهیا کردن شرایط برای بازگشت فرزندش است. نگران، امیدوار و البته ترسیده است. بعد از اینکه تخت پسرش را مرتب می کند، به تا کردن لباس های تازه شسته شده پسرش می پردازد و به نظر می رسد که با هر بار تا کردن، زیر لب دعایی را زمزمه می کند.
ممکن است پسرش به زودی به خانه بازگردد و او میخواهد آماده باشد. گویا در این روزهای سخت فلسطین به این خوش بینی و امید نیاز دارد. نام او در لیست 300 نفری بود که ممکن است در مبادله آتی بین حماس و اسرائیل آزاد شوند. 50 اسیر که توسط حماس به غزه برده شده بودند، آزاد خواهند شد تا با 150 زندانی زن و کودک فلسطینی در زندانهای اسرائیل مبادله شوند - این بدان معناست که احتمال اینکه فداء به زودی پسر خود را ببیند 50 – 50 است.
او دائماً نگران فرزندش است زیرا وقتی پسرش در 8 آگوست، چهار ماه پس از تولد 18 سالگی اش توسط نیروهای اسرائیلی دستگیر شد، تنها 30 درصد از یکی از دستانش استفاده می کرد. او نوامبر گذشته از ناحیه آرنج مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و تحت درمان های مختلفی قرار گرفته بود تا دوباره از دستش استفاده کند. اما درمان او با حضور در سیستم زندان اسرائیل متوقف شد. مانند بسیاری از پسران جوان فلسطینی، متأسفانه این اولین باری نبود که او دستگیر میشد، او چهار بار قبل از آن دستگیر شده بود. او در ابتدای بازداشت مورد ضرب و شتم نگهبانان زندان قرار گرفت که منجر به جراحت سر وی شد و به مدت 14 روز در سلول انفرادی نگه داشته شد.
پدرش می گوید: «بازداشت او با ضرب و شتم زیادی همراه بود. به خاطر آسیب دیدگی دستش و اینکه فرصتی برای انجام عمل جراحی که قرار بود انجام دهد، وجود نداشت خیلی برای سلامتی او می ترسیدم. قرار بود مفصل مچ او را عوض کنند، اما این اتفاق نیفتاد. از 16 مهر می شنویم که اوضاع برای زندانیان در زندان های اشغالی بدتر شده است، همه آنها مورد تعرض قرار گرفته اند و از ابتدایی ترین حقوق مانند غذا، پوشاک و مواردی از این دست محروم شده اند.»
مادرش به الجزیره می گوید: پدرش ، یوسف به سختی میتواند هیجان و نگرانی خود را حفظ کند. او رسانه های عبری را دنبال می کند و صبح زود مرا از خواب بیدار کرد تا به من بگوید نام پسر ما هم در لیست است.
یوسف می گوید : «من قبلاً دستگیر شده بودم و با توجه به 30 باری که دستگیر شدم، آزادی پسرم را طوری می بینم که انگار قرار است دوباره متولد شود. زندانیان در زندان های اشغالی مورد آزار و اذیت بسیاری قرار می گیرند. ما از مردم غزه به ویژه شهدا و مجروحان بسیار سپاسگزاریم. همه اینها اولاً به لطف خدا و به لطف مقاومت دلاورانه ای است که پسران ما را از تاریکی به روشنایی می آورد.»
خانه فدا بسیار ساده است اما تر و تمیز. فدا از این کار به آن کار می پرد و گاهی روی یکی از تخت های داخل اتاق می نشیند تا اخبار را ببیند. او می گوید: « من خوشحالم. احساسات من مانند هر مادر فلسطینی است وقتی می شنود که پسرش ممکن است آزاد شود: سرشار از شادی، اما تلخ است، زیرا شادی کوچک ما به قیمت خون مردم غزه تمام می شود. من سپاسگزارم، خیلی ممنونم.»
او در ادامه می گوید: « من داشتم آشپزی می کردم تا غذای مورد علاقه او را درست کنم، کدو سبز پر شده در سس ماست و دسرهایی که او دوست دارد، کیک های شکلاتی خانگی. او دستپخت من را به هر کیک دیگری ترجیح می دهد زیرا من یک شیرینی پز خانگی هستم.»
با خودم می گویم : «وقتی که بازگردد با خوشحالی هر روز صبحانه برای او دسر درست می کنم، هر چقدر که او بخواهد. اتاقش را درست کردم و لباس های جدیدش را شستم. همه به من زنگ می زنند، خانواده و دوستان. همه هیجانزده هستند و میخواهند بیایند در شادی ما شریک شوند و از او استقبال کنند.»
یوسف تا جایی که می توانست در کارهای داخل خانه کمک کرد و سپس به تزئین داخل و خارج خانه پرداخت. تنها چیزی که باقی مانده گذراندن این ساعات سخت تا انتشار خبر آزادی قطعی پسرشان است.