دهههای متمادی پس از پایان عصر استعمار و استقلال یافتن کشورهای آفریقایی، فرانسه هنوز با اعمال نفوذ و حتی دخالت نظامی مستقیم تلاش میکرد تا نقش خود را به عنوان «ژاندارم آفریقا» حفظ کند. با این وجود، مجموعهای از کودتاها در آفریقا نشان داد که فرانسویها باید با کاهش قابل توجه نفوذ خود در این منطقه کنار آمده و حضور بازیگران دیگر به ویژه روسیه را به رسمیت بشناسند.
محمدحسین لطفالهی - زمانی که رئیس جمهور گابن هفته گذشته در کودتایی نظامی از قدرت کنار زده و بازداشت شد، فرانسه این اقدام را محکوم کرد اما پاریس در حالی که با توجه به حضور گسترده نیروهای نظامیاش در این کشور میتوانست نقش موثرتری ایفا کند، ترجیح داد بر خلاف گذشته از دخالت مستقیم در امور داخلی این کشور بپرهیزد. برای بسیاری، این مسأله نشانهای از پایان یک عصر بود.
دهههای متمادی پس از پایان عصر استعمار و استقلال یافتن کشورهای آفریقایی، فرانسه هنوز با اعمال نفوذ و حتی دخالت نظامی مستقیم تلاش میکرد تا نقش خود را به عنوان «ژاندارم آفریقا» حفظ کند. با این وجود، مجموعهای از کودتاها در آفریقا نشان داد که فرانسویها باید با کاهش قابل توجه نفوذ خود در این منطقه کنار آمده و حضور بازیگران دیگر به ویژه روسیه را به رسمیت بشناسند.
پیتر فام، سفیر پیشین ایالات متحده در کشورهای آفریقایی در تحلیلی پیرامون این موضوع مینویسد: «در روزهای اوج نفوذ فرانسه در منطقه یا کودتایی در کشورهای تحت نفوذ پاریس اتفاق نمیافتاد یا اگر کودتایی به نتیجه میرسید، با دخالت فرانسویها خیلی زود ورق بازمیگشت و افراد دیگری که طرفدار روابط خوب با فرانسه بودند، قدرت را در اختیار میگرفتند.» به باور او، «پاسخ بسیار آرام فرانسه به کودتا در گابن که حتی بسیار آرامتر از پاسخ پاریس به کودتای نیجر در ماه جولای بود، به خوبی تغییر وضعیت در آفریقا را نشان میدهد.»
به نوشته خبرگزاری آسوشیتدپرس، تنها در طول سه سال گذشته چهار کشوری که در گذشته مستعمره فرانسه بودهاند کودتا را تجربه کردهاند. برخی از این کشورها نظیر گابن، رابطه بسیار خوبی با پاریس داشتند. علی بونگو اوندیمبا، رئیس جمهور گابن که اخیرا در انتخاباتی پرحرف و حدیث به پیروزی رسیده بود و میخواست سومین دوره ریاست جمهوری خود را آغاز کند، در ماه ژوئن به پاریس رفته و با امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه دیدار کرده بود. این کشور غنی از نفت، برای بیش از 50 سال زیر نظر خانواده بونگو اداره میشد.
موج جدید کودتاها در آفریقا که اغلب ضدفرانسوی هستند شرایط را به کلی تغییر دادهاند. روسیه به طور غیرمستقیم و از طریق گروه شبه نظامی واگنر توانسته با گسترش نفوذ نظامی خود در منطقه خود را به عنوان جایگزین قدرت نظامی فرانسه در آفریقا مطرح ساخته و چین نیز با سرمایهگذاری گسترده و اعطای وامهای کلانی که کشورها اغلب توان بازپرداخت آن را ندارند جای فرانسه را در حوزه سیاسی و اقتصادی پر کرده است.
مکرون سال گذشته دستور خروج نظامیان فرانسوی از مالی را که از سال 2020 زیر نظر شورای نظامی اداره میشد، صادر کرد. اخیرا اتفاق مشابهی نیز در بورکینافاسو رخ داد. در هر دو این کشورها، رهبران نظامی خواستار خروج فرانسویها بودند و پاریس نیز که مایل به پرداخت هزینههای سیاسی و نظامی بیشتر برای باقی ماندن در منطقه نبود تصمیم گرفت این درخواست را اجابت کند.
چرا آفریقا کودتاخیز است؟
گمانهزنیهای زیادی در خصوص نقشآفرینی روسیه در کودتاهای اخیری که در آفریقا انجام شده مطرح میشود اما نگاهی دقیقتر به آنچه در کشورهای مذکور رخ داده ثابت میکند واقعیت چیز دیگری است. به نوشته واشنگتنپست، مجموعا 7 کودتا در آفریقا طی زمانی کمی بیش از دو سال گذشته به وقوع پیوسته است. علاوه بر نیجر و گابن که پیشتر به آنها اشاره شد، کشورهای مالی، بورکینا فاسو و گینه نیز در این مدت شاهد کودتا بودند. رهبران سودان در 2021 مجبور به کنارهگیری از قدرت شدند و طی اتفاقی مشابه یک ژنرال ارتش در چاد جایگزین رئیس جمهور قانونی شد. چالشهای مشترکی که در همه این کشورها وجود داشت را میتوان مشکلات اقتصادی شدید، ضعف دولت مرکزی و خشونت افراطی حکومت در قبال ناراضیان دانست. کودتا نیز طبعا نمیتواند درمان این دردها باشد چرا که ضمن تشدید مشکلات اقتصادی در این کشورها پس از کودتا، تعداد قربانیان و کشتهشدگان خشونت هم به طرز قابل توجهی بیشتر شده است.
نقش روسیه چه بود؟
در این میان هرچند انگشت اتهام به سوی روسیه نشانه رفته است اما حتی سیاستمداران غربی نیز اذعان دارند که مسأله چیز دیگری است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در روزهای اولیه وقوع کودتا در نیجر در گفتوگویی با بیبیسی در این باره گفت: «من فکر نمیکنم روسیه یا گروه واگنر در پس ماجرایی باشند که در نیجر اتفاق افتاده و ادامه دارد.» در ماه آگوست، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا نیز در نشستی خبری اعلام کرد که «هیچ نشانهای مبنی بر دخالت روسیه در ساقط کردن دولت قانونی در نیجر وجود ندارد.»
مسکو در این میان با استفاده از فرصت کوشیده است تا نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. روزنامه گاردین در گزارشی تحقیقی که در ماه آگوست منتشر شد نوشته است که روسیه تلاش کرده تا از طریق شبکههای اجتماعی روی موج کودتا سوار شود و با انتشار محتواهایی علیه نفوذ فرانسه و تبلیغ اقدامات گروه واگنر در مقابله با گروههای افراطی و جداییطلب، جای پای خود را در این کشورهای آفریقایی بیش از گذشته باز کند. انتشار این محتواها در دوره پس از وقوع کودتا اوج گرفته و تا پیش از آن حجم محتواها پیرامون کشورهایی که هدف کودتا بودهاند بسیار اندک بود.
ضمن اینکه کودتاها در آفریقا علاوه بر اینکه باعث میشود نفوذ روسیه و البته چین در این قاره با نفوذ کشورهای غربی جایگزین شود، بلکه در مناقشات جهانی نیز به روسیه کمک خواهد کرد. برای نمونه، در شرایطی که حمله نظامی روسیه به اوکراین و به تبع آن تحریمهای غرب علیه روسیه باعث شده بود صادرات نفت و گاز به کشورهای اروپایی به یک باره با کاهشی جدی مواجه شود و این کشورها در فصول سرد سال با مشکلاتی جدی دست و پنجه نرم کنند، حالا با کودتا در نیجر و کاهش احتمالی صادرات اورانیوم به اروپا که یکی از منابع مهم تأمین انرژی در این قاره به شمار میرود کشورهای اروپایی با چالشی جدید روبهرو شدهاند. نیجر تا پیش از این تأمینکننده نزدیک به 15 درصد از نیاز فرانسه به اورانیوم بود. مجموعه کشورهای اتحادیه اروپا نیز 5 درصد از نیاز خود به اورانیوم را از طریق واردات از نیجر تأمین میکردند.
ایالات متحده چه سیاستی را اتخاذ میکند؟
از نظر آمریکاییها هرچند وقوع کودتا در کشورهای آفریقایی میتواند منافع غرب را تهدید کند اما آنها تصمیم گرفتهاند برای حفظ نیروهای خود در منطقه و همچنین برقرار ماندن امکان تداوم عملیاتهای ضدتروریستی از تقابل مستقیم با دولتهای برخاسته از کودتا خودداری کرده و به اقداماتی نه چندان اثرگذار نظیر قطع کمکهای مالی و نظامی بسنده کنند.
از سوی دیگر، اولویت داشتن تحولات در شرق آسیا و همچنین اوکراین برای آمریکا باعث میشود واشنگتن مایل نباشد بیش از حد مشخصی درگیر تحولات منطقه آفریقا شود.