ارتش سوریه و هم پیمانانش به استراتژی دفاع برعکس روی آوردند که سه رکن مهم دارد یکی عقب نشینی نیروها به منظور جلوگیری از فرسایش آنها،دوم کشف نیروهای مهاجم برای از بین بردن آنها با آتش هواپیماها و سوم جایگزینی حلقه محاصره انسانی ثابت با حلقه محاصره آتشباری زمینی و هوایی است.
تصمیم دولت سوریه برای به دست گرفتن زمام امور و کنترل دوباره حلب نهایی و غیرقابل بازگشت است و آن چه گروه های مسلح آن را شکست محاصره تبلیغ می کنند چیزی جز ایجاد شکاف کوچک و محدود در حلقه محاصره نیست که آن هم زیرا آتش ارتش سوریه و هم پیمانانش است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «امین حطیط» کارشناس مسائل نظامی و افسر بازنشسته ارتش لبنان در یادداشتی در روزنامه الثوره سوریه نوشت:از همان لحظه ای که همه بحران سوریه در«حلب»متمرکز شد و آشکار شد که همه قدرت های بین المللی و منطقه ای به حلب روی آورند و در جنگ آن وارد شدند،کاملا روشن بود که «نبرد حلب» خشن ترین،مهم ترین ، خطرناک ترین و طولانی ترین نبرد در میان همه نبردهایی خواهد بود که در چارچوب جنگ متجاوزانه بین المللی جهانی علیه سوریه و محور مقاومت به راه افتاده است.
به دلیل این وضعیت و اهمیت این نبرد منطقی است که گفته شود تسلیم یک تیم یا شکست یک طرف امری ممکن نیست مگر پس از آن که این تیم یا طرف هر چه امکانات و توان دارد را از دست دهد و به حالتی از فروپاشی میدانی یا فروپاشی ذهنی فراگیر برسد که باعث شود نتواند در میدان به هر شکل ممکن بماند.
به همین دلیل قابل پیش بینی بود که پس از موفقیت ارتش عربی سوریه در تحمیل محاصره گروه های مسلح در حلب شرقی،رهبران بین المللی و منطقه ای از تسلیم شدن آنها و خروج شان به سلامت با بدن های خود از حلب از طریق گذرگاه های انسانی و استفاده از عفو ریاست جمهوری جلوگیری کنند؛ عفوی که به آنها اجازه می دهد در امنیت به زندگی معمولی خود زیر سایه دولت بازگردند.رهبران تجاوز علیه سوریه این گونه دیدند که هنوز زود است که به اردوگاه دفاع از سوریه با پیروزی اش در حلب تسلیم شوند و تصمیم گرفتند که فرصت ایجاد شده برای افراد مسلح را رد کنند و بر ماندن در میدان اصرار کنند.به همین دلیل پس از بررسی همه امکاناتی که در اختیار دارند این رهبران به ویژه ترکیه-عربستان-آمریکا به این نتیجه رسیدند که گشودن جبهه جنوب برای ایجاد توازن در میدان حلب بنابر دلایل زیاد تصوری غیرقابل اجرا است به همین دلیل باعث شد در طرح های خود بازنگری کرده و به حلب تحت شعار شکست محاصره به هر قیمت ممکن بازگردند.
نیروهای مدافع از حلب و مدافع حلقه محاصره طبیعت استراتژی که گروه های تروریستی مسلح در پیش گرفته اند را مورد تامل قرار دادند و کاملا روشن شد که نبرد تبدیل به یک نبرد فرسایشی طولانی مدت می شود که در نهایت باعث فروپاشی حلقه محاصره و وقوع تلفات سنگین در میان مدافعان و پس از آن انتقال به محاصره مناطق غربی سپس حمله به آنها می شود؛این خود بی تردید طرحی خطرناک و پرهزینه بود.به همین دلیل ارتش سوریه و هم پیمانانش به استراتژی دفاع برعکس روی آوردند که سه رکن مهم دارد یکی عقب نشینی نیروها به منظور جلوگیری از فرسایش آنها،دوم کشف نیروهای مهاجم برای از بین بردن آنها با آتش هواپیماها و سوم جایگزینی حلقه محاصره انسانی ثابت با حلقه محاصره آتشباری زمینی و هوایی است.
در نهایت و با وجود آن که ظاهر امر چنین به نظر می رسد که افراد مسلح توانستند که در حلقه محاصره نفوذ کنند و شکافی در آن ایجاد کنند و با مناطق شرقی مرتبط شوند اما وجود آنها در مربع «شیخ سعید-دانشکده ها-الراموسه-خان طومان»به معنای حضور نظامی عملی باثبات یا امن به شمار نمی رود بلکه ارتش این مربع را به مناطق هلاکت افراد مسلح تبدیل کرد؛و آمدن افراد مسلح به این مناطق به ظاهر این گونه به نظر می رسد که آنها دستاوردی به دست آوردند اما در واقع هدیه ای است که هرگز آنها از آن استفاده نمی کنند، همانطور که متجاوزان گمان می کنند.از سوی دیگر،این مربع در دست آنها باقی نمی ماند زیرا دولت سوریه تصمیم قاطعی درباره حل مساله و بازگشت اوضاع به حال سابق آن گرفته است.
تصمیم دولت سوریه برای به دست گرفتن زمام امور و کنترل دوباره حلب نهایی و غیرقابل بازگشت است.اگر مانور ارتش سوریه در میدان بر این اساس است که نیروهایش را از برخی مواضع عقب بکشد تا جان آنها حفظ شده و از افتادن در دامی که متجاوزان از طریق جنگ فرسایشی دردناک پهن کردند، دوری کند،باید گفت که آن چه میدان نبرد اکنون شاهد است از تحرک نیروها و نقل و انتقال شان گرفته تا اعزام نیروهای تقویتی و سازماندهی دوباره دستگاه مدافع و محاصره کننده همه حکایت از آن دارد که آن چه افراد مسلح به دست آوردند فقط ایجاد شکافی کوچک و محدود است که مقابله با آن نیز طولی نخواهد کشید.این را نیز باید همیشه به یاد داشتیم باشیم که جنگ شامل نبردهای جنگ و گریز است و کسی در نهایت پیروز می شود که اراده دارد و بر ادامه جنگ اصرار داشته باشد و این چیزی است که سوریه و محور مقاومت دارند اگر چنین نبود و این اراده نبود طی شش سال گذشته ایستادگی نمی کردند و زنجیره های تجاوز را یکی پس از دیگری نمی شکستند.