در حالی که دولت های اروپایی تمایلی ندارند خود را بر سر تلاش های واشنگتن برای منزوی کردن کشورهایی مانند کوبا و سودان به دردسر بیندازند، اما مسئله ایران فرق می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «داگ باندو» دستیار ویژه سابق «رونالد ریگان» رئیس جمهور اسبق آمریکا در نشریه «امریکن کانسروتیو» نوشت: واشنگتن با صحبت هایی از استثنا بودن آمریکا پر شده است. سیاست گذاران تاکید می کنند آمریکا ماموریت منحصر به فردی در جهان دارد: بیان کردن آرزوهای همه بشریت. این غرور به اساسی برای سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است، به ویژه وقتی به موضوع تحریم های اقتصادی مربوط می شود.
طرفداران تحریم به طور معمول از مزایای فرضی سیاست های خود تعریف و تمجید می کنند، بدون آنکه شواهد چندانی برای این استدلالشان ارائه دهند. بررسی ها نشان داده است که بیشترین احتمال موفقیت تحریم ها زمانی است که به صورت بین المللی به اجرا گذاشته شود و بر روی تعداد محدودی از محصولات اعمال شود، و هدفش نیز دستیابی به اهدافی معتدل باشد. حتی در آن صورت، دولت ها به ندرت منافع بنیادی خود را در واکنش به فشار اقتصادی قربانی می کنند. آنها در عوض واکنشی را نشان می دهند که واشنگتن نیز در شرایط مشابه نشان خواهد داد: مقاومت هر چه شدیدتر.
سرخوردگی از شکست، مقامات آمریکایی را تشویق کرده تا بر شدت فشارها بیافزایند. بنابراین واشنگتن حال به صورت معمول شهروندان و شرکت های کشورهای دیگر را مجازات می کند. سال گذشته وزارت خزانه داری آمریکا نزدیک به 1000 فرد و سازمان را به «فهرست اتباع خاص تعیین شده» افزود. سیاست گذاران آمریکایی هم اکنون از نقش غالب آمریکا در نظام مالی جهانی به عنوان سلاح حتی علیه کشورهای دوست استفاده و آنها را از دسترسی به بازار این کشور محروم می کنند. طرف های ثالث برای معامله با طرف های حاضر در فهرست تحریم های آمریکا با جریمه های چند میلیارد دلاری مواجه می شوند.
حتی کشورهای بزرگ و ثروتمند نیز در برابر فشار آمریکا آسیب پذیرند. بنابراین، تهدیدات آمریکا عموما برای منزوی کردن هر کشور کوچکی کافی است. مثلا، دولت سودان سال ها مجبور بود در معاملات خارجی به صورت نقد عمل کند و ارز را با هواپیما برای سفارتخانه خود به آمریکا انتقال دهد. اقدام دولت ترامپ برای احیاء تحریم های ایران درها را به روی خروج شرکت ها از تهران گشود.
اما حتی چنین مجازات های سختی نیز به ندرت به تغییر دولت های هدف می انجامد. کمونیسم همچنان بر کوبا حکمفرماست. دولت سودان همچنان استبدادی است. کمتر کسی از کارشناسان امور کره شمالی احتمال می دهد پیونگ یانگ تسلیحات هسته ای خود را کنار بگذارد. «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه تحت فشارهای اقتصادی کمر خم نکرده است. در عوض، کشورهای خارجی به دنبال راه های غیراقتصادی برای تلافی جویی علیه منافع آمریکا هستند.
فشار اقتصادی بین المللی شاید در سوق دادن میانمار، ایران، لیبی، و کره شمالی به سوی مذاکرات با غرب نقش داشت. با این حال تحریم ها با مشوق های مثبت ترکیب شده بودند. و حتی در چنین حالتی، موفقیت ها همچنان محدود بود. میانمار هنوز سرکوبگر است و با روهینگیا، بیرحمانه رفتار می کند. تهران با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) موافقت کرد، دولت ترامپ با خروج از آن پیشرفت هرچه بیشتر را نامحتمل کرده است. سقوط «معمر قذافی» در لیبی هر دولتی را از دادن امتیازات جدی در آینده منصرف خواهد کرد. کره شمالی احتمالا زرادخانه هسته ای خود را برای سالیان متمادی، و چه بسا دهه ها، حفظ خواهد کرد.
تحریم ها کارآیی ندارند و حتی به صورت بالقوه تاثیرات اقتصادی فراگیری دارند. محدود کردن صادرات نفتی ایران قیمت های انرژی را در جهان افزایش می دهد. تعیین جریمه های نامتناسب برای فروش فناوری به مسکو بر شرکت های اروپایی تاثیر می گذارد. حتی بازارهای کوچک تر هم مهم هستند. «پیتر هارنل» کارشناس تحریم ها هشدار داد :«تعرفه هایی که ترامپ 9 اوت بر محصولات ترکیه وضع کرد و به فروش گسترده سهام انجامید، نه تنها بر آنکارا تاثیر گذاشت، بلکه موجب شد سهام بانک های بزرگ اروپایی که با ترکیه تجارت می کنند سقوط کند و نگرانی ها درباره سرایت آن به دیگر بازارهای نوظهور افزایش یابد.» استفاده بی پروای آمریکا از تحریم های اقتصادی موجب شده اقتصاد جهانی از جایگاه بازار لیبرال دور شود.
به علاوه، مجازات های اقتصادی تقریبا همیشه به کسانی که کمترین قدرت، نفوذ و پول را دارند، آسیب می زند.مهم تر از همه این است که تحریم های آمریکا عامل مرگ نیم میلیون کودک عراقی شد. شاید درباره این رقم اغراق شده باشد، اما وقتی از «مادلین آلبرایت» نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل در این باره سوال شد او آن را رد نکرد و در عوض پاسخ داد که «ما فکر می کنیم این هزینه ارزشش را داشت» - پاسخی سنگدلانه که در سراسر جهان عرب طنین انداز شد.
در سال های اخیر آمریکا بر «تحریم های هوشمند» متمرکز شده، که عموما بر رهبران و حامیان نظام ها اعمال شده است. اما بعید است محروم کردن کیم جونگ اون از سفر تفریحی و سپرده گذاری در بانک های غرب او را وادار به خلع سلاح بکند. واشنگتن و بروکسل «الیگارش های» اقتصادی مرتبط با پوتین را هدف قرار داده اند، و هرچند این تحریم ها بی شک مشکلاتی برای تحریم شدگان ایجاد می کنند، اما توانایی آنها برای تاثیرگذاری بر تحولات محدود و بعید است که آنها بخواهند آزادی و زندگی خود را به مخاطره بیندازند.
شاید بزرگترین مشکل با مجازات های اقتصادی این است که غرور و تکبر طبیعی واشنگتن را افزایش می دهد زیرا برای تحمیل اراده آمریکا بر دیگر کشورهای جهان ابزار ساده ای به نظر می رسد. تشدید تنش ساده، و ظاهرا بی درد است - دست کم برای واشنگتن. وقتی تحریم ها از لحاظ اخلاقی توجیه می شوند - که تقریبا همیشه این کار صورت می گیرد - سیاستگذاران می توانند اعمال فشار، حتی بر دولت های دوست، را اقدامی منطقی جلوه دهند.
این غرور و تکبر هدایتگر سیاست غلط دولت ترامپ علیه ایران بوده است. ترامپ پس از دیدار سال گذشته از ریاض - که نخستین سفر خارجی وی در دوره ریاست جمهوری اش بود - چنین به نظر می رسید که از سعودی ها دستور می گیرد. او از توافق هسته ای ایران، توافقی که امکان سختگیرانه ترین بازرسی های هسته ای را فراهم ساخت، خارج شد. واشنگتن اصرار داشت که علیه هر کشوری، دوست یا دشمن، که به تجارت با ایران ادامه دهد، از قدرت کامل آمریکا استفاده خواهد کرد. واشنگتن پس از تلاش برای جلوگیری از اینکه اروپایی ها یک سیاست خارجی مستقل در پیش بگیرند، تلاش کرد آنها را به پشتیبانی از خط مشی غیرمسئولانه خود مجبور کند. آمریکا حال خودداری اروپایی ها از این کار را به گردن مقامات دولت باراک اوباما رئیس جمهور پیشین، مانند جان کری می اندازند، نه تکبر غیرمسئولانه دولت.
واشنگتن با مقاومتی غیرمعمول مواجه شده است. قدرت اقتصادی آمریکا این کشور را در برابر دولت های دیگر در موقعیت بهتری قرار داده است، اما رضایت آنها نیز برای آمریکا نقش حیاتی دارد. و مقاومت ممکن است افزایش یابد. برای مثال چین و هند ظاهرا قصد دارند دست کم برخی معاملات تجاری خود را با ایران ادامه دهند و آمریکا را به چالش بکشند.
به طور چشمگیرتری، اروپایی ها در حال بررسی استراتژی هایی هستند، از جمله استفاده از بانک سرمایه گذاری اروپا و یا بانک های مرکزی خود برای پرداختن به تراکنش های مالی با ایران. این کار واشنگتن را تحریک خواهد کرد علیه آنها جنگ اقتصادی به راه بیندازد. آنها شرکت های اروپایی را از همراهی با تحریم های آمریکا منع خواهند کرد. وزارت دارایی آلمان گزارش داد این مذاکرات ادامه دارد.
درست همان گونه که سیاست غلط آمریکا در برابر روسیه موجب شد این کشور و چین به یکدیگر نزدیک تر شوند، و این تاثیر استراتژی معروف «ریچارد نیکسون» را معکوس کرد، تحریم های شدید آمریکا اکنون اروپایی ها را به سوی چین و روسیه می کشد.
و در حالی که دولت های اروپایی تمایلی ندارند خود را بر سر تلاش های واشنگتن برای منزوی کردن کشورهایی مانند کوبا و سودان به دردسر بیندازند، اما مسئله ایران فرق می کند. آمریکا از یک توافق بین المللی خارج شد، منافع اروپایی ها را نادیده گرفت، تجارت رو به رونق را مختل کرد، بیش از پیش خاورمیانه را بی ثبات کرد، و خواستار تسلیم تحقیرآمیز آنها شد. اروپایی ها که در گذشته تسلیم می شدند، اکنون خشمگین تر شده اند و تمایلی ندارند زیر بار اقدام دولت ترامپ بروند.
«جک لو» وزیر خزانه داری دولت باراک اوباما هشدار داد «گسترش بیش از حد تحریم ها» ممکن است موجب تضعیف دلار و تشویق شرکت های خارجی به استفاده از سامانه های جایگزین در برابر نظام مالی آمریکا شود.
به راستی غرور و تکبر رو به گسترش واشنگتن ممکن است در نهایت به توانایی آمریکا برای تحمیل اراده اش بر کشورهای دیگر پایان دهد، که این کار تبعات اقتصادی و سیاسی عظیمی برای آمریکا در پی خواهد داشت.