در ادامه این مطلب آمده است:کنکور کی حذف می شود؟این سوالی است که معمولا از من به دلیل مسئولیتم می پرسند و من تا می آیم توضیح بدهم حوصله شنونده همراهی نمی کند و گاهی هم از سوالشان پشیمان می شوند که اینچه کاری بود و اینچه قدر توضیح می دهد!
یادم هست مجله گل آقا که در دهه شصت توسط خود مرحوم کیومرث صابری فومنی منتشر می شد و همه بزرگان شعر و ادب طنز ایران با او همکاری می کردند ترجیع بندی را از استاد ابوالقاسم حالت که آن سال ها برای گل آقا شعر طنز می گفت چاپکرده بود که مصرع تکراری بندها این بود که:
لیک کی ارزاق ارزان می شود؟
مثلا یک بند آن این بود:
گفت دولت با هزاران امتنان
می کند تقدیر از کار زنان
گفتمش دارد زن من امتنان
لیک کی ارزاق ارزان می شود؟
حالا واقعا کنکور کی حذف می شود؟
پاسخ کوتاه این سوال این است که تا برای ده هزار صندلی رشته های پزشکی، دندان پزشکی و دارو سازی هفتصد هزار نفر رقابت می کنند کنکور هیچ گاه حذف نمی شود.
یعنی گزینش یکنفر از میان هفتاد نفر جز از طریق یک آزمون غربال گر سخت امکان پذیر نیست.
اما پاسخ تفصیلی:
واقعیت این است که از پنجاه سال پیش اندیشه حذف کنکور در ایران مطرح بوده و سازمان سنجش آموزش کشور هم برای اعتبار بخشی به نمرات مدرسه ای و استفاده از آنها در نظام پذیرش دانشجو تاسیس شد و این نشان می دهد که تصور همه بر این بوده که روزی بتوانند مانند ثبت نام در مدرسه بدون شرط و شروط در دانشگاه هم ثبت نام کنند و ادامه تحصیل بدهند غافل از این که دیگر در مدرسه همنمی توان بی دغدغه ثبت نام کرد و کلی پول و شرط و شروط و مصاحبه و بگیر و ببند در میان است تا بتوانی در مدرسه دلخواهت جایی برای درس خواندن پیدا کنی.
اما حداقل از ده دوازده سال پیش مجلس ایران برای این که بتواند کاری بکند کارستان رفت زیر یک خم کنکور تا آن را پس از ورود در دهه نود ضربه فنی کند و خود دست قهرمانی بلند کند و رای خود را برای دوره بعد تضمین کند اما آنچه اتفاق افتاد این بود که غول کنکور قانون حذف کنکور را از پا در آورد و نعره پیروزی کشید.
قانون حذف کنکور حذف شد
در سال 92 مجلس قدری واقعی تر اندیشید و به قطع دست و پا و شاید گوش و بینی این غول رضایت داد و قانونی تصویب کرد به نام قانون سنجش و پذیرش دانشجو.
هدف این قانون حذف کنکور نبود اما محدود کردن کنکور بود حتی المقدور و تاجایی که امکان داشت
این قانون می گوید
برای رشته های کممتقاضی که تعداد داوطلبان کمتر از ظرفیت یا برابر با ظرفیت رشته محل های دانشگاهی است کنکور برگزار نشود و پذیرش دانشجو در این رشته محل ها بر مبنای سوابق تحصیلی یعنی نمرات امتحان های نهایی باشد.
قانون گفته است که ظرف مدت پنج سال حداقل 85 درصد رشته محل های دانشگاهی از طریق سوابق تحصیلی دانشجو بپذیرند.
علی القاعده باید قبل از برگزاری کنکور این رشته محل ها مشخص بشوند و داوطلبان بروند اسم بنویسند. در بسیاری از این رشته محل ها که متقاضی کمتر یا مساوی با ظرفیت رشته محل هاست که اصلا سابقه تحصیلی همنیاز نیست و آن دانشگاهها آدم چوبی را هم برای تحصیل می پذیرند!.
در تعداد اندکی هم که مثلا تا حد دو برابر ظرفیت داوطلب هست با ملاحظه کارنامه امتحانات نهایی می توان دانشجوی مورد نظر را پذیرش کرد.
سازمان سنجش آموزش کشور با تجاربی که در طی این چند سال به دست آورده است باید قبل از برگزاری کنکور این رشته محل ها را به اطلاع برساند تا از حجم سنگین کنکوری ها بکاهد .
با این وصف اگر 85 درصد رشته محل ها از کنکور آزاد بشود و فرض کنیم که بدون کنکور درصد بالایی از متقاضیان راهشان را می گیرند و از در خانه کنکور می روند می ماند درصد کمی که آنها در کنکور شرکت می کنند برای تصاحب آن 15 درصد.
با فرض این که توزیع نرمالی از داوطلبان بر روی رشته محل های دانشگاهی وجود داشته باشد هر آدمی با یکحساب سر انگشتی می گوید خوب همان درصد باقیمانده را هم به مرور با سابقه تحصیلی پذیرش کنند و کلک کنکور کلهم اجمعین کنده بشود
اما داستان به این سادگی نیست.
قانون برای پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی سه راه را پیش بینی کرده است و انتخاب هر یک از این سه روش را به متقاضیان واگذاشته است.
یک.
متقاضی می گوید برای من بر مبنای سوابق تحصیلی انتخاب رشته کنید من می خواهم پزشکی دانشگاه تهران بخوانم. می گویند نمرات امتحان نهایی تو در دروس مختلف چه نمراتی است؟
می گوید در تمام دروس نمره ام بیست است. می گویند تو نمی توانی در دانشگاه تهران پزشکی بخوانی چون ظرفیت این رشته در اینمحل پنجاه نفر است و حداقل پانصد متقاضی با معدل بیست داریم. پس علاوه بر سوابق تحصیلی نمره دیگری هم لازم است تا امکان مقایسه را فراهم کند.
دو.
قانون راه دومی را هم پیش پای متقاضی گذاشته است و آن تلفیق سوابق تحصیلی و نمره آزمون عمومی کنکور است.
در اینجا امکان رقابت بیشتر است اما همچنان در پزشکی تهران که پنجاه صندلی دارد مثلا دویست متقاضی داریم که همنمرات امتحان نهایی و معدل آنها بیست است و هم نمره آزمون عمومی کنکور را کامل دریافت کرده اند و بنابراین هنوز هم امکان گزینش دانشجو برای پزشکی دانشگاه تهران وجود ندارد.
سه .
روش سومی که این قانون پیش پای متقاضیان نهاده تلفیق سوابق تحصیلی، نمره آزمون عمومی کنکور و نمره آزمون اختصاصی کنکور است و چون در آزمون اختصاصی امکان اخذ نمره کامل از آزمون برای تعداد اندکی از نخبه ترین نخبگان وجود دارد پس این آزمون امکان گزینش دانشجوی رشته پزشکی را در دانشگاه تهران فراهممی کند.
پس قانون راه پذیرش دانشجو برای همه رشته ها اعم از کم متقاضی و پر متقاضی را فراهمکرده است
این قانون در سال 95 اصلاح شد زیرا سوابق تحصیلی را نمرات همه دروس سه سال آخر متوسطه تعریف کرده بود و در اصلاحیه سابقه تحصیلی را به نمرات تعدادی از دروس تقلیل داد. تعدادی از دروس سه سال آخر دوره متوسطه یا تعدادی از دروس پایه های دهم یازدهم و دوازدهم.
ممکن است این تعداد دروس در یکی از پایه ها یعنی پایه دوازدهم تفسیر شود اما این تفسیر بی اشکال نیست زیرا اگر قانون گذار می خواست که تنها دروس پایه دوازدهم نهایی باشد نمی گفت تعدادی از دروس سه سال آخر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی. بنابر این بر مبنای این قانون باید تلفیقی از دروس سه پایه به عنوان سابقه تحصیلی لحاظ شود. پس اگر شورای عالی آموزش و پرورش بخواهد این قانون را اجرایی کند باید دروسی را در سه پایه نهایی نماید.
این دروس اگر بخواهد تاثیری در پذیرش دانشجو داشته باشد باید مرتبط با رشته تحصیلی مشمول زیر گروه مربوطه در کنکور باشد و مثلا در رشته ریاضی درسی مانند جغرافیا نه در سوالات آزمون عمومی کنکور و نه در آزمون اختصاصی کنکور این رشته نقشی ندارد بنابر این لحاظ کردن آن به عنوان سابقه تحصیلی بی مورد و لغو و بیهوده است. اگر دروس سه پایه دروسی باشد که محتوای برخی از آنها پیش نیاز برخی دیگر باشد هم لحاظ درس پیش نیاز به عنوان سابقه تحصیلی کاری بیهوده است پس ملاحظه می شود که تعیین دروس مشمول سابقه تحصیلی کار آسانی نیست.
ممکن است کسی بگوید وقتی 85 درصد ظرفیت دانشگاهها از کنکور آزاد است آن پانزده درصد را به خود دانشگاه بسپارند و دانشگاهها خود با مصاحبه یا هر روش دیگری پذیرش کنند.
اگر بدانیم که در سال گذشته بیش از سه میلیون ظرفیت دانشگاهی و کمتر از یکمیلیون متقاضی ورود به دانشگاه داشته ایم و در عین حال بیش از ششصد هزار نفر برای ده هزار صندلی رقابت کرده اند متوجه خواهیم شد که باعدم تقارن وحشتناکی از نظر نسبت عرضه به تقاضا در جریان پذیرش دانشجو در دانشگاهها روبرو هستیم.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که چه اشکالی دارد که در رشته های کممتقاضی سوابق تحصیلی و در پر متقاضی ها کنکور مبنای پذیرش باشد و چرا می خواهیم نمره امتحان نهایی را با کنکور قاطی کنیم؟
برخی هم به اشتباه تصور می کنند که قانون سنجش و پذیرش دانشجو گفته است ظرف پنج سال باید تاثیر سوابق تحصیلی به 85 درصد برسد و کنکور پانزده درصد تاثیر داشته باشد . در حالی که قانون این را نمی گوید قانون می گوید ظرف پنج سال از سال 92، 85 درصد رشته محل های دانشگاهی از طریق فقط سابقه تحصیلی پذیرش کند و این اکنون تقریبا محقق شده است و در آن پانزده درصد هم سهم سابقه تحصیلی در کنار سهمکنکور با افزایش تعداد دروس مشمول امتحان نهایی افزایش پیدا کند. این بدفهمی از قانون هم بلای جان تحلیل خیلی ها شده است و تصور می کنند که بعد از 5 سال حداقل 85 درصد تاثیر مربوط به سوابق تحصیلی است و انتظار دارند بر مبنای تحلیل آنها مثلا دو سال بعد از آن هم کنکور به کلی حذف بشود.
از نظر من در پذیرش دانشجو در آن 15 درصد رشته محل ها که متقاضی زیاد است و رقابت شدید و نمرات امتحان نهایی داوطلبان به همنزدیک و برای بسیاری از متقاضیان نمره کامل است اصلا نیازی به تلفیق سوابق با نمره کنکور نیست این ها را باید کلا به کنکور واگذار کرد.
چون قانون این اجازه را نمی دهد و گفته حتما باید سوابق تحصیلی هم لحاظ بشود در سال های اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو از خویشتن خویش اجتهادی کرده و اصطلاح تاثیر مثبت سوابق تحصیلی را وارد نظام پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی کرده است. کاری که برخلاف قانون سنجش و پذیرش است این قانون در اصلاحیه خود آن هم تنها برای سال 85 اجازه اعمال سوابق تحصیلی با تاثیر مثبت را داده است و در سایر موارد باید تاثیر قطعی باشد زیرا تاثیر مثبت در واقع بی تاثیری است.
اگر برای رشته های پر متقاضی سوابق تحصیلی نقش تفکیک کننده ندارند چرا باید آنها را لحاظ کرد؟
وقتی حتی ده برابر ظرفیت رشته پزشکی دانشگاه تهران داوطلب دارای نمرات بیست و معدل بیست وجود دارد اصلا چرا باید برای پذیرش دانشجو در رشته پزشکی دانشگاه تهران سوابق تحصیلی مورد استفاده واقع شود؟
وقتی سوابق تحصیلی برای یک رشته محل دانشگاهی نقش تفکیک کننده نداشته باشد عملا سی درصد از قدرت رقابت داوطلبانی که سوابق یکسان دارند در کل رقابت ورود به دانشگاه می کاهد و این به ضرر داوطلبان نخبه ای است که برای بهترین رشته محل های دانشگاهی رقابت می کنند.
به نظر من باید مجلس شورای اسلامی در قانون سنجش و پذیرش دانشجو تجدید نظر کند و در پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی ملاک رقابت تنها همان نمرات آزمون های عمومی و اختصاصی کنکور باشد و در رشته های با متقاضی کمتر هم تنها سوابق تحصیلی ملاک باشد و پذیرش در این رشته محل ها قبل از برگزاری کنکور به انجام برسد تا از حجم شرکت در آزمون سراسری نیز کاسته شود و مادام که این قانون به همین شکل فعلی باشد اعمال سوابق تحصیلی به صورت تاثیر مثبت اگر چه مطلوب است اما بر خلاف قانون خواهد بود.
6045
یادم هست مجله گل آقا که در دهه شصت توسط خود مرحوم کیومرث صابری فومنی منتشر می شد و همه بزرگان شعر و ادب طنز ایران با او همکاری می کردند ترجیع بندی را از استاد ابوالقاسم حالت که آن سال ها برای گل آقا شعر طنز می گفت چاپکرده بود که مصرع تکراری بندها این بود که:
لیک کی ارزاق ارزان می شود؟
مثلا یک بند آن این بود:
گفت دولت با هزاران امتنان
می کند تقدیر از کار زنان
گفتمش دارد زن من امتنان
لیک کی ارزاق ارزان می شود؟
حالا واقعا کنکور کی حذف می شود؟
پاسخ کوتاه این سوال این است که تا برای ده هزار صندلی رشته های پزشکی، دندان پزشکی و دارو سازی هفتصد هزار نفر رقابت می کنند کنکور هیچ گاه حذف نمی شود.
یعنی گزینش یکنفر از میان هفتاد نفر جز از طریق یک آزمون غربال گر سخت امکان پذیر نیست.
اما پاسخ تفصیلی:
واقعیت این است که از پنجاه سال پیش اندیشه حذف کنکور در ایران مطرح بوده و سازمان سنجش آموزش کشور هم برای اعتبار بخشی به نمرات مدرسه ای و استفاده از آنها در نظام پذیرش دانشجو تاسیس شد و این نشان می دهد که تصور همه بر این بوده که روزی بتوانند مانند ثبت نام در مدرسه بدون شرط و شروط در دانشگاه هم ثبت نام کنند و ادامه تحصیل بدهند غافل از این که دیگر در مدرسه همنمی توان بی دغدغه ثبت نام کرد و کلی پول و شرط و شروط و مصاحبه و بگیر و ببند در میان است تا بتوانی در مدرسه دلخواهت جایی برای درس خواندن پیدا کنی.
اما حداقل از ده دوازده سال پیش مجلس ایران برای این که بتواند کاری بکند کارستان رفت زیر یک خم کنکور تا آن را پس از ورود در دهه نود ضربه فنی کند و خود دست قهرمانی بلند کند و رای خود را برای دوره بعد تضمین کند اما آنچه اتفاق افتاد این بود که غول کنکور قانون حذف کنکور را از پا در آورد و نعره پیروزی کشید.
قانون حذف کنکور حذف شد
در سال 92 مجلس قدری واقعی تر اندیشید و به قطع دست و پا و شاید گوش و بینی این غول رضایت داد و قانونی تصویب کرد به نام قانون سنجش و پذیرش دانشجو.
هدف این قانون حذف کنکور نبود اما محدود کردن کنکور بود حتی المقدور و تاجایی که امکان داشت
این قانون می گوید
برای رشته های کممتقاضی که تعداد داوطلبان کمتر از ظرفیت یا برابر با ظرفیت رشته محل های دانشگاهی است کنکور برگزار نشود و پذیرش دانشجو در این رشته محل ها بر مبنای سوابق تحصیلی یعنی نمرات امتحان های نهایی باشد.
قانون گفته است که ظرف مدت پنج سال حداقل 85 درصد رشته محل های دانشگاهی از طریق سوابق تحصیلی دانشجو بپذیرند.
علی القاعده باید قبل از برگزاری کنکور این رشته محل ها مشخص بشوند و داوطلبان بروند اسم بنویسند. در بسیاری از این رشته محل ها که متقاضی کمتر یا مساوی با ظرفیت رشته محل هاست که اصلا سابقه تحصیلی همنیاز نیست و آن دانشگاهها آدم چوبی را هم برای تحصیل می پذیرند!.
در تعداد اندکی هم که مثلا تا حد دو برابر ظرفیت داوطلب هست با ملاحظه کارنامه امتحانات نهایی می توان دانشجوی مورد نظر را پذیرش کرد.
سازمان سنجش آموزش کشور با تجاربی که در طی این چند سال به دست آورده است باید قبل از برگزاری کنکور این رشته محل ها را به اطلاع برساند تا از حجم سنگین کنکوری ها بکاهد .
با این وصف اگر 85 درصد رشته محل ها از کنکور آزاد بشود و فرض کنیم که بدون کنکور درصد بالایی از متقاضیان راهشان را می گیرند و از در خانه کنکور می روند می ماند درصد کمی که آنها در کنکور شرکت می کنند برای تصاحب آن 15 درصد.
با فرض این که توزیع نرمالی از داوطلبان بر روی رشته محل های دانشگاهی وجود داشته باشد هر آدمی با یکحساب سر انگشتی می گوید خوب همان درصد باقیمانده را هم به مرور با سابقه تحصیلی پذیرش کنند و کلک کنکور کلهم اجمعین کنده بشود
اما داستان به این سادگی نیست.
قانون برای پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی سه راه را پیش بینی کرده است و انتخاب هر یک از این سه روش را به متقاضیان واگذاشته است.
یک.
متقاضی می گوید برای من بر مبنای سوابق تحصیلی انتخاب رشته کنید من می خواهم پزشکی دانشگاه تهران بخوانم. می گویند نمرات امتحان نهایی تو در دروس مختلف چه نمراتی است؟
می گوید در تمام دروس نمره ام بیست است. می گویند تو نمی توانی در دانشگاه تهران پزشکی بخوانی چون ظرفیت این رشته در اینمحل پنجاه نفر است و حداقل پانصد متقاضی با معدل بیست داریم. پس علاوه بر سوابق تحصیلی نمره دیگری هم لازم است تا امکان مقایسه را فراهم کند.
دو.
قانون راه دومی را هم پیش پای متقاضی گذاشته است و آن تلفیق سوابق تحصیلی و نمره آزمون عمومی کنکور است.
در اینجا امکان رقابت بیشتر است اما همچنان در پزشکی تهران که پنجاه صندلی دارد مثلا دویست متقاضی داریم که همنمرات امتحان نهایی و معدل آنها بیست است و هم نمره آزمون عمومی کنکور را کامل دریافت کرده اند و بنابراین هنوز هم امکان گزینش دانشجو برای پزشکی دانشگاه تهران وجود ندارد.
سه .
روش سومی که این قانون پیش پای متقاضیان نهاده تلفیق سوابق تحصیلی، نمره آزمون عمومی کنکور و نمره آزمون اختصاصی کنکور است و چون در آزمون اختصاصی امکان اخذ نمره کامل از آزمون برای تعداد اندکی از نخبه ترین نخبگان وجود دارد پس این آزمون امکان گزینش دانشجوی رشته پزشکی را در دانشگاه تهران فراهممی کند.
پس قانون راه پذیرش دانشجو برای همه رشته ها اعم از کم متقاضی و پر متقاضی را فراهمکرده است
این قانون در سال 95 اصلاح شد زیرا سوابق تحصیلی را نمرات همه دروس سه سال آخر متوسطه تعریف کرده بود و در اصلاحیه سابقه تحصیلی را به نمرات تعدادی از دروس تقلیل داد. تعدادی از دروس سه سال آخر دوره متوسطه یا تعدادی از دروس پایه های دهم یازدهم و دوازدهم.
ممکن است این تعداد دروس در یکی از پایه ها یعنی پایه دوازدهم تفسیر شود اما این تفسیر بی اشکال نیست زیرا اگر قانون گذار می خواست که تنها دروس پایه دوازدهم نهایی باشد نمی گفت تعدادی از دروس سه سال آخر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی. بنابر این بر مبنای این قانون باید تلفیقی از دروس سه پایه به عنوان سابقه تحصیلی لحاظ شود. پس اگر شورای عالی آموزش و پرورش بخواهد این قانون را اجرایی کند باید دروسی را در سه پایه نهایی نماید.
این دروس اگر بخواهد تاثیری در پذیرش دانشجو داشته باشد باید مرتبط با رشته تحصیلی مشمول زیر گروه مربوطه در کنکور باشد و مثلا در رشته ریاضی درسی مانند جغرافیا نه در سوالات آزمون عمومی کنکور و نه در آزمون اختصاصی کنکور این رشته نقشی ندارد بنابر این لحاظ کردن آن به عنوان سابقه تحصیلی بی مورد و لغو و بیهوده است. اگر دروس سه پایه دروسی باشد که محتوای برخی از آنها پیش نیاز برخی دیگر باشد هم لحاظ درس پیش نیاز به عنوان سابقه تحصیلی کاری بیهوده است پس ملاحظه می شود که تعیین دروس مشمول سابقه تحصیلی کار آسانی نیست.
ممکن است کسی بگوید وقتی 85 درصد ظرفیت دانشگاهها از کنکور آزاد است آن پانزده درصد را به خود دانشگاه بسپارند و دانشگاهها خود با مصاحبه یا هر روش دیگری پذیرش کنند.
اگر بدانیم که در سال گذشته بیش از سه میلیون ظرفیت دانشگاهی و کمتر از یکمیلیون متقاضی ورود به دانشگاه داشته ایم و در عین حال بیش از ششصد هزار نفر برای ده هزار صندلی رقابت کرده اند متوجه خواهیم شد که باعدم تقارن وحشتناکی از نظر نسبت عرضه به تقاضا در جریان پذیرش دانشجو در دانشگاهها روبرو هستیم.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که چه اشکالی دارد که در رشته های کممتقاضی سوابق تحصیلی و در پر متقاضی ها کنکور مبنای پذیرش باشد و چرا می خواهیم نمره امتحان نهایی را با کنکور قاطی کنیم؟
برخی هم به اشتباه تصور می کنند که قانون سنجش و پذیرش دانشجو گفته است ظرف پنج سال باید تاثیر سوابق تحصیلی به 85 درصد برسد و کنکور پانزده درصد تاثیر داشته باشد . در حالی که قانون این را نمی گوید قانون می گوید ظرف پنج سال از سال 92، 85 درصد رشته محل های دانشگاهی از طریق فقط سابقه تحصیلی پذیرش کند و این اکنون تقریبا محقق شده است و در آن پانزده درصد هم سهم سابقه تحصیلی در کنار سهمکنکور با افزایش تعداد دروس مشمول امتحان نهایی افزایش پیدا کند. این بدفهمی از قانون هم بلای جان تحلیل خیلی ها شده است و تصور می کنند که بعد از 5 سال حداقل 85 درصد تاثیر مربوط به سوابق تحصیلی است و انتظار دارند بر مبنای تحلیل آنها مثلا دو سال بعد از آن هم کنکور به کلی حذف بشود.
از نظر من در پذیرش دانشجو در آن 15 درصد رشته محل ها که متقاضی زیاد است و رقابت شدید و نمرات امتحان نهایی داوطلبان به همنزدیک و برای بسیاری از متقاضیان نمره کامل است اصلا نیازی به تلفیق سوابق با نمره کنکور نیست این ها را باید کلا به کنکور واگذار کرد.
چون قانون این اجازه را نمی دهد و گفته حتما باید سوابق تحصیلی هم لحاظ بشود در سال های اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو از خویشتن خویش اجتهادی کرده و اصطلاح تاثیر مثبت سوابق تحصیلی را وارد نظام پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی کرده است. کاری که برخلاف قانون سنجش و پذیرش است این قانون در اصلاحیه خود آن هم تنها برای سال 85 اجازه اعمال سوابق تحصیلی با تاثیر مثبت را داده است و در سایر موارد باید تاثیر قطعی باشد زیرا تاثیر مثبت در واقع بی تاثیری است.
اگر برای رشته های پر متقاضی سوابق تحصیلی نقش تفکیک کننده ندارند چرا باید آنها را لحاظ کرد؟
وقتی حتی ده برابر ظرفیت رشته پزشکی دانشگاه تهران داوطلب دارای نمرات بیست و معدل بیست وجود دارد اصلا چرا باید برای پذیرش دانشجو در رشته پزشکی دانشگاه تهران سوابق تحصیلی مورد استفاده واقع شود؟
وقتی سوابق تحصیلی برای یک رشته محل دانشگاهی نقش تفکیک کننده نداشته باشد عملا سی درصد از قدرت رقابت داوطلبانی که سوابق یکسان دارند در کل رقابت ورود به دانشگاه می کاهد و این به ضرر داوطلبان نخبه ای است که برای بهترین رشته محل های دانشگاهی رقابت می کنند.
به نظر من باید مجلس شورای اسلامی در قانون سنجش و پذیرش دانشجو تجدید نظر کند و در پذیرش دانشجو در رشته محل های پر متقاضی ملاک رقابت تنها همان نمرات آزمون های عمومی و اختصاصی کنکور باشد و در رشته های با متقاضی کمتر هم تنها سوابق تحصیلی ملاک باشد و پذیرش در این رشته محل ها قبل از برگزاری کنکور به انجام برسد تا از حجم شرکت در آزمون سراسری نیز کاسته شود و مادام که این قانون به همین شکل فعلی باشد اعمال سوابق تحصیلی به صورت تاثیر مثبت اگر چه مطلوب است اما بر خلاف قانون خواهد بود.
6045
کپی شد