رئیس کنگره که دومین مقام مهم پس از معاون ریاستجمهوری است، نقشی کلیدی در دولت ملی دارد.
به گزارش جماران، به نقل از نیوزویک، «پل رایان»، رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا، چند روز پیش اعلام کرد که از سمت خود بازنشست خواهد شد.
اما کار رئیس کنگره آمریکا چیست؟
رئیس کنگره که دومین مقام مهم پس از معاون ریاستجمهوری است، نقشی کلیدی در دولت ملی دارد.
بیشتر مردم گمان میکنند که ریاست کنگره پستی حزبی است. چنین نیست! رئیس کنگره با رای اعضای مجلس انتخاب میشود، گرچه قدرت حزب اکثریت در مجلس تضمین میکند که یکی از اعضای خودشان بر مسند ریاست بنشیند.
رئیس مجلس نمایندگان سه وظیفه اساسی دارد: نخست آنکه او چشمگیرترین و مقتدرترین رئیس برای حزب اکثریت در کنگره است. رئیس مجلس دستور کار جلسات را تنظیم میکند و قانونهای تصویب شده را برای دیگر مقامهای واشنگتن و همچنین مردم تشریح میکند. وی مصوبات کمیته را زیر نظر میگیرد و با کمیته قانونگذاری کنگره همکاری میکند تا بحث اعضای مجلس نظاممند شود.
دوم آنکه رئیس کنگره مسئولیت نمایندگان را تعیین و قوانین مصوبه را هدایت میکند و مباحث کنگره را بهشکلی ساختار میدهد تا به سود اولویتهای قانونیشان باشد. وفاداری به قوانین و روندها لازمه فائق آمدن بر مشکلات اداره ساختاری قانونی چون کنگره آمریکاست.
سوم آنکه، رئیس کنگره بر همهچیز در مجلس نظارت دارد، از بدهکاریها و بستانکاریهای دولت گرفته تا فراهمسازیها.
در سالهای آغازین شکلگیری حکومت آمریکا، قدرت رئیس کنگره بهتدریج افزایش یافت. در سال ۱۹۱۰، «جو کانون»، رئیس وقت کنگره آمریکا، قدرت خود را چنان متمرکز کرده بود که بسیاری از اعضای حزب مطلوبش اعتراض کردند. پس از آن، قدرت به کمیتهها و رهبران ردهپایینتر حزب بازگردانده شد.
در دهه ۱۹۷۰، کیمتهها چنان کنترلی بر نتایج قانونگذاری داشتند که اصلاحات گستردهای به تصویب رسید، اصلاحاتی که قدرت را بار دیگر به رئیس کنگره بازگرداند.
از ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵، سه رئیس دموکرات کنگره -«توماس تیپ اونیل»، «جیم رایت» و «تام فولی»- به این پست مهم جانی دوباره بخشیدند. آنان ساختار ریاست حزب را گسترش دادند و شبکهای گستردهتر از وفاداری را میان اعضای حزب اکثریت ایجاد کردند و همزمان حمایت از اولویتهایشان را تقویت کردند.
امروزه، نقش رئیس کنگره متاثر از تغییراتی است که «نیوت گینگریچ»، سیاستمدار جمهوریخواه آمریکایی، به تصویب رساند. وی در ۱۹۹۴ ریاست مجلس را برعهده گرفت.
گینگریچ آشکارا هوادار پر و پا قرص این مقام بود. او اعلام کرد که، در مقایسه با رؤسای پیشین، «در اصل رهبر سیاسی جنبشی محلی است که هدفی ندارد جز شکل دادن دوباره به دولت فدرال و فرهنگ سیاسی ملت.»
از زمان تصدی گینگریچ، رؤسای کنگره اغلب بهخاطر تعصب کورکورانه و قدرت بیش از حدشان و اینکه منافع حزب اقلیت را سرکوب میکنند مورد انتقاد قرار گرفتهاند. اما امروزه طبیعت این مقام در واشنگتن هم همین است. پل رایان توانست حزب دوپارهشده جمهوریخواه را متحد کند تا قانون اصلاحات مالیاتی و دیگر سیاستگذاریهای مطلوب این حزب را تصویب کند و گرایش حزب قدرتمند اکثریت را ادامه دهد.