چندی پیش سازمان بهزیستی کشور آیینی برای نکوداشت شهیندخت مولاوردی، معاون پیشین امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، برگزار کرد که در آن مراسم علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، در سخنانی، از نبود زنان در مناصب مدیریتی تحت عنوان شکاف بحران یاد کرد و نسبت به آن هشدار داد.
به گزارش جماران، شرق نوشت: در حقیقت او به صورت مستقیم به موضوع شکاف جنسیتی موجود در کشور پرداخته و نسبت به آن نکاتی را مطرح و از آن با عنوان نوعی بحران یاد کرده بود. در ابتدای چینش ترکیب دولت جدید روحانی امیدهای بسیاری برای استفاده از ظرفیت زنان برای مناصب مدیریتی؛ از وزارت تا استانداری و فرمانداری وجود داشت، اما کمی که گذشت، این شرایط محقق نشد و این امیدها به نومیدی ختم شدند. در این شرایط صحبت صریح یکی از وزرای همین دولت در رابطه با شکاف جنسیتی و همچنین لزوم استفاده از زنان در سمتهای مدیریتی در آن جلسه عمومی باعث شد به سراغ خودش برویم و در همین رابطه نظرش را به صورت شفافتر بپرسیم؛ اینکه منظورش از شکاف بحران چیست و در زمینه نادیدهگرفتن ظرفیت زنان در سمتهای مدیریتی چه فکر میکند و چه پیشنهادهایی دارد.
آقای ربیعی! شما در بزرگداشت خانم مولاوردی از موضوعی با عنوان شکاف بحران صحبت کردید. درباره این مسئله بیشتر توضیح میدهید که منظور از این شکاف و بحران و ترکیب آنها مشخصا اشاره به چه موضوعی بود؟
پیش از این گفتهام وقتی تحولات اجتماعی از سیاستها پیشی میگیرند، دچار «شکاف بحران» میشویم. بههمیندلیل باید سالها سیاستهای مربوط به جنسیت را با جدیت دنبال کنیم. با وجود پیشرفتهای محسوسی که در زمینه تحصیلات و مشارکتهای اجتماعی زنان در کشور حاصل شده است، این بخش مهم از جامعه هنوز نتوانستهاند سهم شایستهای از پستهای مدیریتی را به خود اختصاص دهند. متأسفانه در ایران از این پتانسیل بهخوبی بهره گرفته نشده و زنان نهتنها از برخی مشاغل کنار گذاشته شدند که در بهدستآوردن برخی حقوق دیگر نیز دچار چالشهایی هستند. حالا بانوان کشورمان در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حرفی برای گفتن دارند. آنها حتی در ورزش، با وجود امکانات کمتر نسبت به مردان، توانستند مدالهای درخشانی به دست آورند، اما باز هم مورد بیمهری قرار گرفتند. مسئله نگاه درست به ظرفیتهای زنان فقط مربوط به ایران نیست. در کشورهای توسعهیافته نیز شاهد آن هستیم که زنان دستمزد کمتری نسبت به مردان دریافت میکنند. این در حالی است که پابهپای آنها فعالیت و البته حتی در سطوحی بالاتر از آنها نیز کار میکنند، ولی ماجرا این است که از ابتدای تاریخ شاید به دلیل حس معصومانهای که در وجود زنان نهفته است و لطافت این جنس و بردباری آنان است که در حقشان اجحاف میشود. بخش عمدهای از پیروزی در جنگها را مدیون زنان هستیم. هماکنون که من با شما صحبت میکنم، ماه محرم است، مگر در همان واقعه بزرگ عاشورا حضور حضرت زینب(س) را به آن زیبایی در روایات نمیبینیم؟ مگر در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام نفرمودند این پیروزی جز با حضور زنان میسر نمیشد؟ حالا باید بپذیریم که به دلیل برخی مسائلی که وجود دارد، ما مدیران خانم را آنطور که باید ندیدیم، در پارهای از موارد، تواناییهایشان را انکار کردیم و مسبب ایجاد این شکاف هستیم که به آن اشاره کردید؛ مسئلهای که متأسفانه حتی در میان عموم مردم نیز رواج داشته است. برخی بخشهای جامعه هنوز نپذیرفتهاند یک پزشک خوب، یک معلم خوب، یک مهندس خوب و یک وزیر خوب میتواند خانم باشد و این مایه نگرانی جدی است. من البته معتقدم نمیشود این بحران را یکشبه حل کرد. مسئلهای که عمری به اندازه تاریخ دارد، در کشور ما نیز حلش زمانبر خواهد بود. یکشبه نمیشود جهان را برابریخواه کرد، ولی ما در کشورمان میبینیم که به زنان وقتی بها داده میشود، آنها رشد عظیمی میکنند، اصلا از مردها جلو میزنند. نمونهشان میشود خانم دباغ، خانم زهرا شجاعی، خانم مولاوردی و خانم ابتکار. اینها را باید ببینیم، دربارهشان صحبت کنیم، فرهنگسازی کنیم و باور کنیم تا این شکاف بحران حل شود.
در صحبت خودتان گفتهاید باید سیاستهای مربوط به جنسیت را با جدیت دنبال کنیم. ارتباط این موارد با موضوع شکاف بحران که طرح کردید چیست؟
سیاستهای مربوط به جنسیت در ابتدای امر باید بهخوبی تجزیه و تحلیل شوند، زنان ما بسیار کارآزموده هستند و در همه این سالها توانستهاند خود را در مهمترین موقعیتها اثبات کنند. آنها در مناطق جنگی در خط مقدم حضور داشتهاند و توانستهاند بیشترین حمایت را در عرصههای مختلف و برهههای حساس از کشور داشته باشند، طوری که اگر حضور زنان در نهضت انقلابی ملت ایران نبود، به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمیشد؛ یا اصلا پیروز نمیشد یا مشکلات بزرگی در سر راه آن پدید میآمد. بنابراین، حضور زنان مشکلگشا بود. در جنگ هم همینطور بود، در مسائل دیگر از اول انقلاب تا به حال هم همینگونه بوده است.
در زمینه این شکاف بحران اساسا چه باید کرد و چه میشود کرد. تحلیل خودتان را، هم بهعنوان یک کارشناس، جدای از مسئولیتی که دارید و هم بهعنوان وزیری در جمهوریاسلامی که مسئولیت دارید ارائه بدهید.
باید جلو وجود این شکاف را گرفت. من فکر میکنم با معرفی بانوان توانمند، رسانهایکردن فعالیتهای شاخص خانمها و با شکستن تابوهای جنسیتی میشود این فضا را تغییر داد. البته خود خانمها نیز باید در این زمینه کمک کنند. مسئله نباید به انتخابات محدود شود و در هر دوره انتخابات خانمهای ما یادشان بیفتد باید در این زمینه تلاش کنند. البته میدانیم فعالان این حوزه سالهاست که تلاشی جدی برای احقاق حق خود دارند؛ اما این مسئله نیازمند مداومبودن، سرسختبودن و اهلمذاکرهبودن است. ما در شرایطی زندگی میکنیم که مشکلات و چارچوبهای مشخصی دارد. درک این شرایط میتواند مسئله را حل کند. به درک شرایط کمک کنیم و البته بدانیم دولت نیز کاملا به مسائل و حقوق خانمها واقف است؛ اما ترجیح میدهد در فضایی آرام این ماجرا را پیش ببرد که بحثها به حاشیه کشیده نشود. ما منکر فعالیتهای زنان نیستیم، در میان سرپرستان خانوار خانمهای باغیرتی را هر روز مشاهده میکنیم که با چه مشقتی فرزندانشان را بزرگ میکنند. باید ادبیات ما در حوزه زنان تغییر کند. زنان سرپرست خانوار را بیسرپرست نگوییم، آنها یک خانواده را اداره میکنند. به زنان در سمتهای مدیریتی اعتماد کنیم؛ این اعتماد میتواند سنگبنای حضور آنان در مقامهای بالاتر باشد.
درحالحاضر میانگینی از حضور زنان در وزارتخانه خودتان دارید؟
ما در مدیران میانی خود از حضور خانمهای متبحری بهره جستهایم. مشاوران خانم در وزارتخانه ما فعالیتی جدی دارند. اصلا در این زمینه فکر میکنم حضور زنان در کنار مردان میتواند به ایجاد تعادل و موازنه در محل کار کمک کند. حضور نیروی زنانه در کنار نیروی مردانه است که فضا را به راه درست هدایت میکند. بالاخره تدبیر حضرت باریتعالی را نباید در پدیدآوردن انسان در یک جفت فراموش کرد و باید از آن درس گرفت. در جهان همه آفریدهها جفت هستند؛ نمیشود این نظم بینظیر را انکار کرد.
آیا میشود به صورت قطعی گفت ایران از نظر بهکارگیری زنان در امور مدیریتی در بحران قرار دارد؟
پیشتر هم عرض کردم، در همه جای جهان به فراخور شرایط، کموبیش این بحران وجود دارد. باز فکر میکنم با وجود محدودیتهای موجود، شرایط زنان حداقل در پستهای دولتی ایران، بد نیست. شما نمیتوانید خانمی را پیدا کنید که بر فرض رئیس یک بانک باشد و بگوید از آقایی با همان پست پول کمتری میگیرد. این مسئله درباره معلمها هم مصداق دارد؛ اما متأسفانه در محیطهای کارگری ما شاهد این مسئله هستیم. متأسفانه با کارگاههای فراوانی روبهرو هستیم که از زنان برای کار استفاده میکنند؛ چون معتقدند آنها پول کمتری میگیرند و اگر بیمه نشوند هم اعتراض نمیکنند. در هر صورت من فکر میکنم نمیشود این واقعیتها را انکار کرد. انکار این اتفاقات باعث میشود بحران بیشتری را در این مسئله داشته باشیم. من فکر میکنم حل این مسئله زمانبر است؛ اما ما صبوریم و این ماجرا را با همراهی آحاد جامعه بهویژه خود زنان، حل میکنیم.