ترامپ و ذهنیت آشفته او که سود را در جنگ میبیند و خامی ولیعهد جدید عربستان که عنقریب ردای سلطانی بر تن خواهد کرد، لزوم مدیریت مقتدرانه فضا و گسترش رایزنیهای بینالمللی را دوچندان میکند.
به گزارش جماران نعمت احمدی در سر مقاله روزنامه شرق نوشت: - ٢٥ ژوئن - طرح تحریمهای جدید علیه ایران، روسیه و کرهشمالی در کنگره آمریکا به تصویب رسید و سپس مورد تأیید قریب به اتفاق اعضای سنا هم قرار گرفت. اینکه تحریم سه کشور در یک طرح گنجانده شود، نشانه عزم نمایندگان کنگره بر اجرائیشدن طرح است. الف، روسیه: جو داخلی آمریکا علیه روسیه تشدید شده است. مردم آمریکا بر این باورند که روسیه در انتخابات ٢٠١٦ دخالت داشته است. سابقه تحریم روسیه برمیگردد به سال ٢٠١٤ و الحاق شبهجزیره کریمه در رفراندمی که هواداران روسیه در این منطقه آن را پیش بردند و اوکراین و اتحادیه اروپا با آن مخالف بودند. اما پوتین با موجسواری تاریخی و اینکه شبهجزیره کریمه در سال ١٩٥٦ در زمان خروشچف در تصمیمی داخلی به جمهوری اوکراین در تقسیمات داخلی افزوده شد، این بخش را جزء خاک اصلی روسیه دانست. آمریکا از سال ٢٠١٤ تحریمهای مشترکی را با اتحادیه اروپا علیه روسیه تصویب کرد اما تحریمهای جدید بهانه مردمپسندی در آمریکا دارد؛ دخالت روسیه در انتخابات سال ٢٠١٦! موضوعی که باعث شد هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان به تحریم روسیه بپیوندند.
ب، کرهشمالی: تحریم کرهشمالی هم مورد علاقه مردم آمریکا به دلیل ادامه برنامه موشکی و هستهای این کشور است.
ج، ایران: اما تحریم ایران آن هم در یک لایحه به همراه تحریم روسیه و کرهشمالی، جای بحث حقوقی جدی دارد. تحریم ایران به بهانه مقابله با آنچه تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه امنیت و ثبات کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، توسعه برنامه موشک بالستیک و نیز فعالیتهای مرتبط با تروریسم خوانده شده، طراحی و تصویب شده است. در گذشته نیروی قدس سپاه پاسداران
به وسیله آمریکا تحریم شد. در طرح حاضر، کل سپاه پاسداران به بهانه «اقدامات بیثباتساز و تروریستی در منطقه» تحریم شده است. چند روز پیش دولت ترامپ برای مدت سه ماه با تکیه بر گزارشهای آژانس انرژی اتمی، پایبندی ایران به اجرای برجام را امضا و تأیید کرد. این تضاد یعنی تأیید و تأکید آمریکا بر پایبندی ایران به اجرای برجام و تصویب طرح تحریم سپاه پاسداران ایران به بهانههای سهگانه بالا نشانهای است که احتمالا در ٩٠ روز آینده دولت ترامپ از امضای پایبندی ایران به اجرای برجام خودداری خواهد کرد و شرایط ویژهای بر روابط ایران و آمریکا و وضع پیشآمده در منطقه خاورمیانه حاکم خواهد شد. تصویب طرح تحریم سپاه پاسداران به عنوان نیروی نظامی کشور، میتواند پیشمقدمه خروج یکطرفه آمریکا از تعهد به اجرای برجام باشد. بعد از جنگ جهانی دوم یکی از حربههایی که دولت آمریکا نسبت به کشورهای مستقل اعمال و اجرا میکند، تحریم است و به همین اعتبار قوانین تحریم آمریکا بسیار گسترده است و شامل شهروندان و شرکتهای آمریکایی هم میشود که ارتباط تجاری و مالی با افراد، شرکتها و دولتهایی که مورد تحریم واقع شدهاند، دارند. علاوه بر آن قوانین مربوط به تحریم در آمریکا دامنه گستردهای دارد که علاوه بر شهروندان و شرکتهای آمریکایی به شهروندان و شرکتها و کشورهای ثالث هم گسترش مییابد. به دیگر سخن، به بهانه تصویب تحریم علیه ایران، آمریکا خود را محق میداند افراد حقیقی و حقوقی و شرکتها و دولتهایی غیر از آمریکا را شامل این تحریم بداند تا کشور تحریمشده در انزوای کامل قرار گیرد.
حال پرسش این است؛ در شرایط موجود و با توجه به امضای برجام به وسیله کشورهای مهم جهان معروف به گروه ١+٥ و نیز قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، آیا آمریکا بهتنهایی میتواند از قطعنامه شماره ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل که شش قطعنامه قبلی این شورا را ملغی کرد، خارج شود و اعتبار معاهدات بینالمللی را از بین ببرد؟ با رویکارآمدن دولت دکتر روحانی و شروع مذاکره با گروه ١+٥ که سرانجام بعد از ٢٠ ماه به معاهده برجام منتهی شد، اجماع جهانی علیه ایران از بین رفت. حالا با وضع تحریمهای جدید آمریکا، شکاف عمیقی بین اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل با آمریکا در پیش خواهد بود. به یقین اتحادیه اروپا خصوصا کشورهای مهم امضاکننده برجام، آلمان، فرانسه و نیز روسیه و چین دنبالهروی آمریکا نخواهند بود. شرایط دولت انگلیس با توجه به خروج از اتحادیه معلوم نیست هرچند دلیلی نداریم که انگلیس از اقدامات دولت ترامپ حمایت کند. دولت ترامپ و اعضای کنگره آمریکا میدانند که نمیتوانند شرایط را همانند قبل از امضای برجام برای ایران سخت کنند. شورای امنیت سازمان ملل، آژانس، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها در این شرایط همراه آمریکا نخواهند بود. پس چه دلیلی دارد که هم حزب دموکرات و هم حزب جمهوریخواه و هم کاخ سفید در اجماعی چنین قوی تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کردهاند؟ به نظر میرسد باید سفر ترامپ به منطقه خصوصا عربستان را دلیل این جدایی آمریکا از دیگر همپیمانان خود دانست. ترامپ در سفر خاورمیانهای خود علاوه بر قرارداد ١١٠میلیارددلاری نقدی، قرارداد ٣٣٠میلیارددلاری دیگری با عربستان منعقد کرد. در همین سفر معاملهای ٥/١٥میلیارددلاری با قطر انجام داد و کویت هم ٥/٣٣ میلیارد دلار اوراق مشارکت از آمریکا خریداری کرد. جو ضدایرانی حاکم بر عربستان با حضور محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد و تفویض عنقریب قدرت از ملک سلمان به پسرش محمد بن سلمان شرایطی را در منطقه به وجود آورده است که آمریکا ترجیح میدهد در جبهه ضدایرانی اعراب قرار گیرد و از منافع مالی آنی سود ببرد. نگاه سوداگرایانه ترامپ به دولتها و استقلال ذاتی ایران و عدمالنفعی که در بازار ایران نصیب این تاجرپیشه میشود، او را بر آن داشته که با وضع تحریمهای جدید خود را حامی اعراب معرفی کند و منافع زودرس و آنی آمریکا را فدای منافع درازمدت این کشور در منطقه کند. ایران هم به درستی از هرگونه تنش در منطقه دوری میکند تا نسخه تجاری ترامپ را خنثی کند. ترامپ و ذهنیت آشفته او که سود را در جنگ میبیند و خامی ولیعهد جدید عربستان که عنقریب ردای سلطانی بر تن خواهد کرد، لزوم مدیریت مقتدرانه فضا و گسترش رایزنیهای بینالمللی را دوچندان میکند.