انصاریان با بیان اینکه شناخت قرآن بر همه انسان ها واجب است، گفت: به واقع اگر اهل حرکت باشیم و قرآن را نشناسیم، نمی توانیم به حرکت خود ادامه دهیم؛ قرآن مجید یک جملهٔ بسیار زیبایی دارد و می فرماید: «ان هو الا ذکر للعالمین»، این کتاب، هشیاردهندهٔ به جهانیان، مایهٔ بیداری جهانیان و مایهٔ فهم معارف برای جهانیان است و این حرف‌ها همه در این ذکر آمده است: «ان هو الا ذکر للعالمین، اما لمن شاء منکم ان یستقیم».

به گزارش جماران، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانی های مشهد، به سه نوع ایمان در تعبیر امام صادق(ع) اشاره و اظهار کرد: یک ایمان در مردم “ایمانِ ناقص” است؛ ایمانی است که به همهٔ اعضا و جوارح انسان پخش نیست و نور آن ایمان در حدی نیست که چشم، گوش، زبان، دست و پا، شکم و عضو جنسی را فرا بگیرد؛ انبار قلب از ایمان پُر نیست و این انبار نمی‌تواند همهٔ اعضا و جوارح را تغذیه کند؛ یک تعبیری پیغمبر اکرم(ص) از این نوع ایمان‌ها دارند که می‌فرمایند: ایمان ضعیف، ایمانی نیست که صاحب آن را با همهٔ وجود به‌سوی پروردگار مهربان عالم حرکت دهد؛ دارندهٔ این ایمان از عمل و اخلاق کم می‌آورد و ناتوان، ضعیف و بی‌قدرت است.

او به مرتبهٔ دیگری از ایمان اشاره و اظهار کرد: امام صادق(ع) می‌فرمایند: یک نوع دیگر ایمان، “ایمان کامل” است و خزانهٔ قلب از این ایمان پر است و خیلی خوب می‌تواند اعضا و جوارح انسان را تغذیه کند، زنده نگه دارد و با عبادت و اطاعت خدا، همهٔ اعضا و جوارح را هماهنگ کند. صاحب آن از عمل و اخلاق کم نمی‌آورد و انسانی است که همهٔ وجودش مطیع خدا و دستورات پروردگار است و از حقِ عبادت کم نمی‌گذارد.

استاد اخلاق حوزه، ایمان زائد را مرتبه ای دیگر از ایمان عنوان کرد و گفت: حضرت به یک مورد ایمان که “ایمان زائد و اضافه” است، اشاره می کنند که ایمان فوقِ ایمانِ کامل است؛ به عبارت دیگر مؤمن زائد یعنی مؤمنی که فراوانی ایمانش از ایمان کامل فراتر است و کیفیتش قابل محاسبه نیست.

او ادامه داد: امام صادق(ع) از قرآن مجید، افراد دارندهٔ ایمان زائد را نمونه می‌آورند؛ در سورهٔ کهف خداوند می‌فرماید: «انهم» آن چندنفر که عددشان هم دقیقاً معلوم نیست چرا که بعد از ۳۱۳ سال، وقتی که بیدار شدند و یکی از آنها به شهر رفت و جریان تغییرات کامل را نگاه کرد، برگشت و به دوستانش گفت که منطقهٔ ما همه‌چیزش عوض شده و یک تعدادی هم سر خرید و فروش، من را شناختند و دنبال من آمدند، بیرون غار هستند و می‌خواهند بیایند که شما را زیارت کنند. از پروردگار خواستند که آنها را دوباره پیش خود ببرد و همگی افتادند، درِ غار هم بسته شد و کسی خبر ندارد، چند نفر بودند. «فتیه»، پروردگار از آنها به جوانمردان تعبیر کرده، با اینکه روایات ما می‌گویند که اینها جوان سِنّی نبودند و عاقله ‌مرد بودند و تقریباً سنّ قابل توجهی داشتند؛ ولی کاری که کردند، یعنی آمدند از بت و بت‌خانه و بت‌کده و فرهنگ مملکت، از زن و بچه و مال و خانه و درآمد برای خدا چشم پوشیدند، خدا به آنها «جوانمردان» فرمود البته هرکسی که در راه خدا از هر مبنا، فرهنگ و عمل غلطی و از شهوت نامشروعی چشم بپوشد، یقیناً جوانمرد است؛ چون کار بسیار سختی را انجام داده و این گذشتْ، گذشت ساده‌ و معمولی نیست.

انصاریان نمونه ای از جوانمردی در تاریخ امت اسلامی را بیان و تصریح کرد: یک چهرهٔ بسیار معروف از گروه جوانمردانِ امت اسلامی، حربن‌یزید ریاحی است که از خودش، فرزندش، حقوق بالای دولتی، خانهٔ کوفه و صندلی که داشت، گذشت؛ اگر به اقدامی که حرّ انجام داد، دقت کنیم، می‌بینیم که از صدمیلیون، یک‌نفر هم این چنین از خود گذشت نمی‌کند؛ کسانی که برای جنگ با حق آمده بودند، در کتاب ها حداقل سی‌هزار نفر و حداکثر هفتاد هزار نفر بودند و در حقیقت سی‌هزار نفر یا هفتادهزار نفر برای کشتن ۷۲ آمده بودند.

او ادامه داد: از روز دوم محرم که امام را در سرزمین کربلا پیاده کردند تا چهار بعدازظهر عاشورا که امام شهید شده، هشت روز، خودِ ابی‌عبدالله، یارانش و اهل‌بیتش، بهترین، بالاترین و زیباترین پندها، موعظه‌ها، خطاب‌ها و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را برای آن هفتادهزار نفر داشتند، اما تنها سه نفر در این هشت شبانه‌روز تحت تأثیر فرمایشات این بزرگواران قرار گرفتند و از همه چیز گذشت کردند. یکی از این سه نفر، حربن‌یزید ریاحی بود که از همه‌ چیز خویش گذشت کرد. حدود نیم‌ساعت مانده به شهادت ابی‌عبدالله هم، دوتا برادر به ‌نام ابوالحتوف‌بن‌حرث انصاری و سعدبن‌حرث انصاری از حق و حقوقشان گذشت کردند و شهید شدند و امام شهادتشان را قبول کرد، از اسب پیاده شد و بالای سرشان آمد و دعایشان کرد؛ آنها در ۱۰ دقیقه از طبقه هفتم جهنم حرکت کردند و به طبقه هشتم بهشت -فردوس اعلی- رسیدند.

این استاد حوزه با بیان اینکه ما در این دنیا حرکت و گذشتمان بسیار کم است، گفت: اما کسانی که گذشت کردند، فقط خدا سرعت سِیرشان را می‌داند و خدا می‌داند که آنها با این گذشت به چه مقاماتی رسیدند. احدی از جن و انس و فرشته نمی داند که یازده ‌رکعت نماز شب -که بهترین وقت آن یک‌ساعت مانده به نماز صبح هست، چقدر پاداش دارد. پروردگار می‌فرماید: «لا تعلم نفس ما اخفی علیهم من قره اعین»، آن پاداش دلشادکننده‌ای که برای اینها قرار داده شده، احدی در این عالم از آن خبر ندارد و پنهانِ پنهان است.

او درباره اینکه کسانی که صدا و طلب یاری امام حسین(ع) را شنیدند، چه پاداشی دارند؟ گفت: در پایان زیارت وارث، دو زیارت داریم، زیارت حضرت علی‌بن‌الحسین، علی‌اکبر و اصحاب؛ از بین این اصحاب، این سه‌نفر واقعاً یک چهره‌های خاصی هستند و درباره آنها می خوانیم «السلام علیکم یا اولیاء الله و احباءه»، «السلام علیکم یا اصفیاء الله»، «یا اصفیاء الله و اوداءه». خداوند نام آنها را در قرآن «فتیه؛ جوانمردان» گذاشته؛ نه مردان، بلکه بالاتر از مردان. امام صادق(ع) به ابوعَمر فرمودند: این ایمان فراوان‌تر از ایمان کامل و ایمان زائد است، «إنهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی»، اول آنها یک‌قدم به‌طرف من برداشتند؛ از کفر به توحید، از دقیانوس به حضرت رب‌العالمین، از مملکت آباد به‌طرف غار، از مردم به‌طرف خلوت الهیه، از پول و زن و بچه و داماد و عروس به‌طرف قُرب پروردگار. این قدم را آنها برداشتند و قدم بعدی را من به‌طرف آنها آمدم، «و زدناهم هدی» و من خودم بر ایمان آنها اضافه کردم. به این صورت که پروردگار مهربان عالم، یک نگاه ویژهٔ خاص به قلب آنها کرده و این انبار محدود قلب برای ایمان کامل درهایش باز شده و با ایمان زائدِ دائمِ ابد پیوند خورده است.

 

او افزود: اگر کسی بخواهد فکرش، رأیش، آرائش، نظرش، چشمش، گوشش، زبانش، شکمش، اعضائش، درونش و برونش مستقیم بار بیاید، قرآن برایش سودمند است؛ اگر کسی علاقه نداشته باشد که مستقیم بار بیاید و با حقایق و اخلاق و مسائل قرآن سر و کاری ندارد، قرآن چه فایده ای برای او دارد!؟ حال قرآن را در سفره عقد فرزندش یا در طاقچه خانه اش هم نگاه دارد، وقتی به آن عمل نمی کند، نگهداری آن سودی ندارد؛ در چنین جامعه ای که عمل به قرآن نیست، نباید کسی بگوید قرآن به این کاملی چرا وضع امت اسلام این چنین نا به سامان است.

این استاد حوزه اظهار کرد: عده ای به جای اینکه سؤال را به‌ طرف مردم بیاورند، سؤال را طرف قرآن می‌برند که اگر قرآن، کتاب کامل و اثرگذاری بود، چرا امت اسلامی اینگونه است؟! قرآن مجید که کتاب کامل و اثرگذار هست، «ان هو الا ذکر للعالمین»، یک نسخهٔ الهی است، کسی که دوای این نسخه را نخورد و حسود، بخیل، متکبر، بی‌دین، مال مردم‌خور، غارتگر و ظالم بماند، به قرآن چه ربطی دارد! عده ای از خود من هم پرسیده‌اند که اسلام اگر دین کاملی است، چرا وضع مردم اینگونه است، در کشور ما این ‌همه آدم فاسد و گنهکار و اختلاس چی و غاصب و دزد و جیب‌بُر و آدمکُش وجود دارد، اما چرا عرب‌ها، آفریقایی‌ها و  مصری‌ها زندگی بهتر از ما دارند؛ پس تقصیر اسلام است که مردم این‌گونه هستند!

انصاریان به تبلور قرآن در همه زمینه های زندگی انسان تأکید کرد و گفت: باید انصاف داشته باشیم، نابسامانی‌های ما گردن قرآن است؟ یا گردنِ جداییِ ما از قرآن است؟ اگر کسی بخواهد، مؤمن یعنی ارزنده‌ترین انسان باشد، امام هشتم در روایتی که از خدا نقل می‌کند، می فرماید: مؤمن  اهل سعادت و نجات است و وقتی می‌میرد، به قبل از خود اِشراف دارد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.