اسامی از قبیل «امید لاکچری»، «وحید خزایی و...، نمونه افرادی هستند که دنبال کنندگان بسیاری در فضای مجازی دارند واکنش مردم برای آن ها بی اهمیت است چرا که به سپاه اینستاگرامی خود مفتخر هستند و نمی دانند که سیل دنبال کنندگان آن ها، اغلب قصد تمسخر دارند مردم برای رهایی لحظه ای از استرس روزانه، از هرچه جنبه طنز داشته باشد استقبال می کنند و دیدن کلیپ های این افراد به زنگ تفریح تبدیل شده است
به گزارش جماران بارها پیش آمده است که کلیپهایی با مضمون طنز و حاوی حرکات عجیب و غریب شخصی را برایمان فرستاده باشند یا خود دانلود کرده و خندیده، بعد برای بقیه ارسال کرده باشیم. فرقی ندارد در چه پست و مقام و با چه سطح تحصیلات و کدام طرز تفکر کار و زندگی میکنیم، این حرکت دستکم یکبار از همه ما سر زده و برخی نیز هر روز به انجام آن مبادرت میکنیم. افراد زیادی از راه چرخه وسیع ارسال این کلیپها بین مردم معروف شدهاند و این روزها اسامی و چهرههای آشنای زیادی وجود دارد که نه به واسطه هنر، دانش، عملکرد یا تفکر خاص که به واسطه چهرههای خاص ساختگی یا رفتارهای عجیب به شهرت رسیدهاند. اسامی از قبیل «امید لاکچری»، «وحید خزایی، پسر تلگرامی»، «طناز مهربان»، «آنجلینا جولی ایران» و...، نمونه افرادی از این دست هستند که اتفاقا این روزها دنبالکنندگان بسیاری در فضای مجازی دارند. بارها پیش آمده که کلیپ یکی از این افراد در صفحهای قرار داده شده و بعد زیر پست غوغا شده و مردم کامنت گذاشته اند که آدرس صفحه این شخص را به ما معرفی کنید. مردم به طرزغریبی مشتاق دنبال کردن این افراد و خندیدن به حرکاتشان هستند، این در حالی است که بسیاری از این افراد از تمسخر دنبالکنندگان خود خبر ندارند و در ذهن خود تا حد یک سلبریتی بالا رفته اند. کلیپ میگذارند و از رازهای زیباییشان میگویند. کلیپ میگذارند و از افرادی که درگیر آنها شده اند تشکر میکنند و کاری ندارند که مردم میخندند و کامنت میگذارند: «واقعا درگیرت شدن؟» در جواب آنها باز کلیپ میگذارند که برای هواداران واقعیشان فعالیت میکنند و هر کس دوستشان ندارد آنها را دنبال نکند. کار به جایی میرسد که حتی از سیبخوردن خود فیلم میگیرند و با سیل لایک مواجه میشوند و اگر چند روزی خبری از شان نباشد، از مخاطبان خود عذرخواهی می کنند. با دیدن کلیپ های این افراد واقعا هم نمیتوان از خنده خودداری کرد و طنز تلخ موضوع همینجاست.
اینکه دیدن رفتار این افراد برای ما جالب است و حتی اگر قصد نکوهش آنها را داشته باشیم، نکوهش ما در نهایت با خنده همراه است. پسر تلگرامی وقتی اول تمام کلیپ ها میگوید: «چطورین عشقا؟» ممکن است نداند که عشقها به او میخندند و روند خود را درحد یک سلبریتی ادامه داده و در مورد مسائل مهم نیز اظهار نظر میکند. اما عشق ها از خنده تمسخر خودداری نمیکنند. عشقها او را برای اینکه اسباب خنده ای داشته باشند تشویق میکنند.
دیوانگی، شهرت، پول!
این روزها بازار کلیپهای طنز چنان داغ شده که گاهی فکر میکنی این افراد کار و زندگی خود را تعطیل کرده اند و شب و صبح در حال فیلم گرفتن از خود هستند. این در حالی است که اتفاقا بسیاری از این افراد نه تنها کار و زندگی خود را تعطیل نکردهاند، بلکه از همین راه نان میخورند. دهانت از فرط حیرت باز می ماند وقتی میبینی که تبلیغ برندی خاص در صفحه یکی از این، آن ها قرار گرفته است. چطور ممکن است؟ با این حال سیل دنبالکنندگان آنها در صفحات مجازی، انگیزه صاحبان برند را برای سپردن تبلیغ خود به این صفحات تقویت میکند و به طور حتم تبلیغ آنها بارها و بارها دیده خواهد شد. برخی از این افراد هم به واسطه تمسخر بیش از حد حرکاتشان از تبلیغ جا مانده و به دیوانگی معروف شده اند. با این حال در زندگی خصوصیشان که سرک بکشی می بینی صاحبان مشاغل قابلقبولی هستند. برای مثال حیرت میکنی وقتی می فهمی که فلان شخص با فلان ادا و اطوار مغازه طلافروشی دارد. تصور اینکه او با متانت پشت دخل طلافروشی بایستد و مشتریان را برای قیمت و نوع و مدل انگشتر و گردنبند راهنمایی کند مشکل است. او را در هیبت دیگری دیدهای و پیدا نیست مشتریانی که او را میشناسند چه برخوردی خواهند داشت. با این حال آنچه مسلم است بازار کار او نیز به واسطه معروفیتش هرچند که با محبوبیت توام نباشد، داغ است. یا اینکه فلان خانم با فلان چهره و خندههای کودکانه، مربی بدنسازی است. تصور خندههای او در کنار تصور تمرین دادن جدی به عده ای که برای ثبت نام باشگاه پول پرداخته اند، در یک قاب نمیگنجد و با این حال به طور حتم اغلب مراجعان باشگاه دوست دارند که با او تمرین کنند. افرادی که داشتن یک صفحه، یک عکس، یک متن و یک لمس ساده در گوشی تلفن همراه، در کنار مقداری دیوانگی آنها را معروف کرده و از این شهرت پشیمان نیستند.
سپاه دنبالکنندگان!
در این بین اما عدهای بهواسطه آنچه هنر مینامند موفق به جذب مخاطب شدهاند. هنری که ذاتا در این افراد وجود دارد اما در ادامه به نوعی از ابتذال بیشتر نزدیک شده و حتی آثاری که منتشر کرده اند گاه اسباب خنده مردم بوده است. این افراد ابتدا مشهور شده و سپس به حرکات و گفتههای خاص روی آوردهاند، چنانچه این روزها بیش از هنری که دارند بهواسطه دیوانگیهایشان شناخته میشوند.
روزی تصمیم به خواندن میگیرند، روزی دیگر ورزشکار میشوند، روزی از دنیای هنر خداحافظی میکنند و هفته بعد اثر جدیدی منتشر میکنند و همه اینها به پشتوانه تعداد زیاد دنبالکنندگانی که در صفحات مجازی دارند، رخ میدهد. قدرتی که از پشتوانه هواداران تغذیه میشود و به اینجا میرسد که فکر میکنند اگر اراده کنند هواداران آنها سرنوشت انتخابات کشور را هم دگرگون خواهند کرد.
بحث اما به اینجا ختم نمیشود. خودشیفتگی حاصل از افزایش فالوئرها تا جایی در این افراد به توهم منجر می شود که خود را با اساتید هنر ایران مقایسه می کنند و با تاکید بر اینکه دوره این افراد تمام شده، در کنار ادعای تواضع عنوان میکنند که بهتر از او هستند. واکنش خشمآلود مردم برای آنها بیاهمیت است تا زمانی که به سپاه اینستاگرامی خود مفتخر هستند و با این حال نمیدانند که سیل هواداران آنها، همه نیز هوادار نیستند و برخی از دنبال کردن، تنها قصد تمسخر دارند.
این رفتارها، حکم زنگ تفریح مردم را دارد
«محمدرضا ایمانی» مردمشناس و کارشناس مسائل اجتماعی در گفتوگو با «قانون» با اشاره به اینکه فضای مجازی توانسته ابزاری آسان برای ابراز وجود و معرفی افراد باشد، اظهار کرد: «برخی در صفحات شخصی دست به انتشار حرکات یا حرفهای عجیب و غریبی از خود می زنند که اتفاقا مورد پسند جامعه قرار میگیرد و این روند از سوی افراد ادامه پیدا میکند». ایمانی با تاکید بر اینکه جامعه حتی با انگیزه تمسخر و خنده از این افراد استقبال کرده است، افزود: «دنبالکردن این افراد توسط مردم در فضای مجازی، دانلود فیلم ها و دست به دست چرخیدن آن، البته بیشتر به جو جامعه و شرایط سخت روانی و زندگی مردم برمیگردد که برای رهایی لحظهای از این حالتها، از هرآنچه جنبه طنز داشته باشد استقبال میکنند، به نوعی دیدن کلیپهای این افراد به زنگ تفریح مردم تبدیل شده است، در حالی که در نظر مردم افرادی با ظاهر آراسته، مبادی آداب و موقر همواره مورد تایید واقعی بوده اند». به گفته این مردم شناس زمانی که جامعه پذیرای نوعی از رفتار باشد آن رفتار فارغ از مثبت یا منفی بودن ادامه خواهد یافت و نمونه آن را در انتخابات و حضور مردم عادی که بهعنوان کاندیدا با رفتار و حرفهای خاص جلوی دوربینها حضور می یافتند شاهد بودیم. وی با تاکید بر اینکه هواداری مردم به مثابه تشویق برای این افراد قرار دارد و انگیزه آن ها را قوی تر میکند ادامه داد: « مردم در مجموع از آنچه متفاوت با روال عادی زندگی باشد استقبال میکنند.
شاید بهعنوان نمونه معروف و البته در ردیف اولین نمونههای این موضوع بتوان به کاندیدای خاصی اشاره کرد که سالها قبل با رفتاری خارج از قواعد اخلاقی و عرف نسبت به پرده دری و تحریک هیجان مردم، خود را مطرح کرد. مردم او را دیدند و استقبال کردند و بهاین وسیله توانست پست ریاستجمهوری را تصاحب کند.
متاسفانه این رفتارها باردیگر و از طریق مناظرات تکرار شد. این رفتارها اختلالگونه است و افراد جدای از اختلال شخصیتی دارای اختلال تربیتی هستند. با این حال جامعه با آنها برخورد نمی کند». این پژوهشگر اجتماعی افزود: «این حرکات در تمام اقشار جامعه کم یا زیاد به چشم میخورد. از افراد مرفه، تا افراد با طبقه اجتماعی متوسط یا ضعیف به واسطه سهولت در دسترسی به شبکههای مجازی بهعنوان یک رسانه میل به دیده شدن و تایید شدن دارند و این را در تمام طبقات اجتماعی میتوان دید».
مفهومی به نام «اقتصاد توجه»!
«سهیل رضایی» پژوهشگر روانشناسی و مدیر بنیاد فرهنگ زندگی نیز در گفتوگو با «قانون» از مفهومی به نام «اقتصاد توجه» نام برد و با اشاره به اینکه افراد با حرکات خاص سعی در برخورداری از این مفهوم دارند، گفت:«اقتصاد توجه بر میزان جلب توجه افراد و اینکه شخص چه میزان و به چه قیمت میتواند مورد توجه قرار گیرد دلالت دارد». رضایی با تاکید بر اینکه این مقوله ،موضوع تازهای نیست فقط این روزها ابزار آن تغییر کرده و مدرن شده است، ادامه داد: « همه مردم بدون استثنا از اقتصاد توجه بهره می برند و همین که صبح قبل از خروج از منزل به تناسب لباسهایی که قرار است به تن کنیم توجه میکنیم نمونه کوچک اقتصاد توجه است اما آنچه افراد را در این مورد متمایز میکند، این است که به چه قیمتی از این توجه برخوردار میشوند». به گفته وی در مورد افراد با سنین پایین نمیتوان از جلب توجه بهعنوان اختلال نام برد اما هر چه سن افزایش پیدا کند، تداوم این رفتار حالت بیمارگونه به خود می گیرد». وی از مطرحکردن نام اختلال پرهیز کرد و گفت: «اسمگذاری روی این افراد، رفتار تهاجمی است و باید از رفتار تهاجمی در خصوص آنها خودداری کرد.
رسانهها از ابتدا تنها در مورد خطرات فضای مجازی صحبت کرده اند اما هرگز در این رسانهها بحثی با عنوان فرصتشناسی فضای مجازی مطرح نشده است.
جامعه ما تنها به نفی آنچه اتفاقا استفاده مثبت بسیار دارد پرداخته و مردم از فرصت های فضای مجازی بیخبرند. چه بسا این افراد از طریق دیگر و با استفاده سودمند بتوانند خود را مطرح کرده و بخش بیمارگونه روانی خود را نیز راضی کنند».
به گفته این پژوهشگر اجتماعی تداوم این روند در افراد در درازمدت به خودشیفتگی جدی می انجامد و مردم چه با تمسخر، چه با کامنتهای عجیب و منفی و مثبت و چه با هواداری واقعی، توهم را در این افراد ن تقویت خواهند کرد».
آنچه مسلم است هیچ اندازه از نظرات کارشناسانه نیز قادر به مهار چنین جوی که در فضای مجازی ایجاد شده نخواهد بود. اگر روراست باشیم، خود نیز تمایلی به برچیده شدن این بساط نداریم و اگر مدتی خبری از این افراد نباشد از یکدیگر میپرسیم که فلان شخص کلیپ جدیدی منتشر نکرده؟ به هر حال در فضای پر استرس جامعه، چه چیز بهتر از چند دقیقه خنده از ته دل؟ همه ما مشوق پر وپا قرص بچههای معروف فضای مجازی هستیم، باور کنید.