نیویورک تایمز در تفسیری نوشت: پیروزی 'مکرون' در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ تجدید حیات اروپاست.
به گزارش جماران 'راجر کوهن' دیدگاه نویس روزنامه نیویورک تایمز در این مطلب به تفسیر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پرداخته است و می نویسد:
' امانوئل مکرون ' روز یکشنبه در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پیروز گشت و رئیس جمهور فرانسه شد.
ماکرون 30 ساله جوان ترین رئیس جمهور فرانسه است و رقیب خود' مارین لو پن' ملی گرای بیگانه ستیز را که از 'دونالد ترامپ' بسیار الهام گرفته است را شکست داد .
این پیروزی موید همه اینها هست اما؛ واقعیت بزرگتری که این پیروزی آن را اشعار می دارد؛ سرنوشت اتحادیه اروپاست.
نکته مهم این است که ماکرون با شهامت و غیورانه محکم به پای دفاع از اتحادیه اروپا و تاکید بر حفظ جایگاه آن در جهان ایستاد و موکدا اظهار کرد که باید اصول و ارزشهای این اتحادیه تقویت شود.
با توجه به تصمیم گیری ناراحت کننده انگلیس در سال گذشته برای خروج از اتحادیه اروپا و همچنین بغض جاهلانه و غم انگیزی که ترامپ به اروپا دارد، انتخابات فرانسه از اهمیت بسزایی برخوردار بود .
ماکرون در تمامی تبلیغات انتخاباتی اش برای آنکه نشان دهد رویکردش گشایش است سرود 'اهل مارسی' که حامل پیام بومی پرستی بود را سر نداد بلکه قطعه سرود شادی 'بتهوون' را می خواند .
این انتخابات دست رد به سینه تفکرات ملی گرایانه و نژادپرستانه لو پن زد و تفکر میانه روی و نزاکت و اخلاق به برتری رسید.
'ولادیمیر پوتین' رئیس جمهور روسیه از حامیان لو پن بود. پوتین می خواست وحدت اروپا را بشکند و خط اتصال اروپا به امریکا را قطع کند .
فدرالیزه کردن اروپا رکن بنیادین ثبات و پیشرفت و کامیابی اروپا در دوران پس از جنگ جهانی دوم بوده است. این اصل بهترین فرصت را پیش روی سیاست مداران جهت عمل کردن به وعده هایشان در مورد جوانان می نهد.
ماکرون در سخنرانی اش بعد از پیروزی در حالیکه مقابل پرچم های فرانسه و اتحادیه اروپا ایستاده بود گفت:'این سرنوشت مشترک همه اروپایی هاست'.
هر تفکر دیگری غیر از این یعنی فراموش کردن تاریخ.
'آنگلا مرکل' صدر اعظم آلمان از زبان سخنگویش بلافاصله پیروزی ماکرون را تبریک گفت و آن را 'پیروزی یک اروپای قوی و متحد' برشمرد.
اما به هر حال اتحادیه اروپا نباید چشمانش را به روی حقایق ببندد.
اتحادیه اروپا معجزه ای است که تا به حال هیچ معجزه ای به اندازه او اینقدر خود را بدبخت جلوه نداده است .
این روند باید اصلاح شود. اروپای مغرور به خود گیرایی اش را از دست داده است. مکرون هم این واقعیت را قبول دارد. او اعلام کرده است:' من می خواهم دوباره زنجیرهای اتصال میان شهروندان با اروپا را ببافم' .
مکرون برای این کار نیاز به شفافیت بیشتر؛ پاسخگویی و خلاقیت دارد. مکرون یک سال پیش از ناکجا قدم به عالم سیاست گذارد و رهبری یک جنبش سیاسی را برعهده گرفت . قول های انتخاباتی او، وعده های ساده ای و یک سری داستانهای ساختگی نبود.
او خود را مدافع پناهجویان , مدافع واحد پول مشترک 'یورو' و آماده تفهیم این باور به فرانسویان نشان داد که آنها نمی توانند به مدرنیته و موفقیت و کامیابی پشت کنند.
او با یک منطق عقلایی به رویارویی با رقیب انتخاباتی اش ' لو پن' رفت و در نظرسنجی ها هم بر او پیشی گرفت. امتیاز او بعد از دور اول انتخابات 20 درصد بود و دو هفته قبل این امتیاز به 30 درصد رسید و در انتخابات هم 65 درصد آراء را بدست آورد و رقیب او لو پن 35 درصد.
در عصری که دروغگویی و دروغ بافی و جعل اخبار 'ترامپ' بازار انتخابات سیاسی را غرق خود کرده است ؛ حال نامزدی ظاهر می شود و ثابت می کند که هنوز هم در عالم سیاست عقل و منطق و خردگرایی و انسجام متاعی است که در این بازار خریدار دارد.
اینک مرحله سخت کار شروع می شود.
این حقیقت غیرقابل انکار است که برای اولین بار در فرانسه تفکر راست افراطی؛ بالای یک سوم آراء را بدست آورد .
این آراء بالا؛ پاسخی است به مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور اعم از بیکاری؛ شکست برنامه های یکپارچه سازی مهاجران و رکود اقتصادی .
مکرون گفته است که بخوبی از خشم و دلواپسی و تردیدهای مردم خبر دارد و لازم است این نارضایتی مردم مورد رسیدگی قرار گیرد و مرتفع شود. وی بیان کرده است که این مهم را با احیاء کلمه 'ممکن بودن' در فرانسه به پیش خواهد برد.
اگر در فرانسه تغییراتی صورت نپذیرد, مطمئنا لو پن فضای کافی برای جلب هوادار بدست خواهد آورد. واضح است که تغییر در فرانسه کار چندان ساده ای نیست.
فرانسه کشوری است که بشدت به حقوق اکتسابی که به صورت فراگیر در دولت رفاه جامعیت پیدا کرده وابسته است. بسیاری از این سیاستها آزموده شده و بسیاری هم شکست خورده است .
بدون حمایت قوی پارلمان ؛ ماکرون امکان نخواهد داشت یک چنین سیاست هایی را دنبال کند.
انتخابات پارلمان ماه آینده برگزار می شود . جنبش 'پیش به جلو' En Marche! او باید خیلی سریع خود را برای پیروز شدن در این انتخابات سازماندهی کند. این حزب حالا با پیروزی مکرون در انتخابات ریاست جمهوری انرژی زیادی کسب کرده است . احزاب سنتی جنبش ' جمهوری پنجم' شق دیگر سوسیالیست های چپ میانه و جمهوریخواهان راست میانه هم از یکدیگر جدا شده اند.
شاید این رخداد بی سابقه در تاریخ سیاست اخیر اروپا و مواضع مکرون به عنوان یک میانه روی مستقل به او آزادی عمل بی نظیری ببخشد تا فرانسوی ها را متقاعد کند که آنها هم می توانند مانند آلمانی ها؛ هلندی ها؛ سوئدی ها و دانمارکی اصل و اساس دولت رفاه خود را حفظ کنند و همزمان یک بازار کار قابل انعطاف تری بسازند که برای جوانان امید بخش باشد.
فرانسه با 25 درصد جوان بیکار؛ دیگر چیزی برای گفتن ندارد و از موضوعیت افتاده است .
اگر فرانسه دوباره رشد کند اروپا هم پا به پای او رشد خواهد کرد. این تحول یعنی یک تودهانی بزرگ به مکتب استبداد ملی گرایی با تمامی پیروانش شامل : لوپن با دروغ بافی هایش در مورد بازسازی سیاسی ؛ 'نیگل فاراج' دلقک بیگانه ستیز در انگلیس و دوست ترامپ ؛ پوتین در مسکو؛ ' رجب طیب اردوغان' در ترکیه و دست آخر هم ترامپ در آمریکا که بی مسئولیتی اش در موضوع متحدان اروپایی
آمریکا ؛ حقیقتا دلهره آور است.
پیروزی مکرون یعنی پیروزی بسیاری از چیزها.
مکرون نشان داد که فرانسه کشوری نیست که در آن نژادپرستی و میهن پرستی ضد اروپایی عرصه ای برای ابراز وجود و پیروزی انتخاباتی داشته باشد. مکرون ایده اروپا را یک بار دیگر مطرح کرد و این امکان را قوت بخشید که فرانسه و آلمان با هم سوگند یاد کنند که ایده آلیسم (آرمانگرایی) اروپا را زنده خواهند کرد. او 'انگلندرهای' کوچولو را که به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا رای دادند و مذاکره ای سخت پیرامون آن خروج را غیرقابل اجتناب ساختند ؛ حسابی گوشمالی داد.
در راس همه ؛ فرهنگ مکرون و صراحت و صداقتش به لطف هوش و نجابتش؛ یک مانع بزرگ که بسیار هم لازم بود را بر سر راه بی شعوری و حماقت و بی ادبی ؛ جهل و نادانی و جمود فکری که از 'خانه بیضی شکل' ترامپ به بیرون تراوش کرده است و این خطر را دارد که کار رهبری جهان را به فساد بکشاند، علم کرد.