به گزارش جماران، هم صریح است و هم باهوش، از مدیران کارآمدی بوده که در ادوار مختلف همیشه به او اعتماد شده است . وزیر کابینه است و البته همچنان در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت می کند.
*آقای وزیر ! کار کردن با آقای روحانی سخت است؟ این تجربه تان نسبت به تجارب قبلی تان چطور است؟
سوال سختی می پرسید! ببینید! سهل و ممتنع است. اگر فضا و فرهنگ مشترک و اعتماد حاکم باشد راحت است. دخالت ایشان کم است. اینکه اصرار بر موضوعی بورزد کم است. تقریبا فشار بر مدیرانش نمیآورد. خوش فکر و مشورت پذیر است. اما اگر کسی در افق مشترک نباشد حتما برایش سخت است. با زاویه دید و عملی که اتفاق می افتد، طبعا برخوردها متفاوت است.
روحانی آدم منضبطی است
حداقل من خیلی تجربه سختی از کار با ایشان ندارم البته شاید بتوان گفت که در وزارت دادگستری به دلیل محدودیت فعالیت ما در این حوزه، منطقا نقطه اصطکاک کمی داریم ولی من خودم شرایط سختی احساس نمی کنم.
* می گویند که آقای روحانی اصلا برای وزرایش وقت نمی گذارد. آیا واقعا این طور است؟
آقای روحانی آدم منضبطی است و به جلسات و برنامه هایش خیلی توجه می کند. وقت زیادی برای جلسات کاری، جلسات تصمیم گیری و پاسخ به سوالات و نامه ها می گذارد. به نظرم بخش زیادی از مسائل در همان فضای کاری حل می شود. یعنی وقتی به طور منظم جلسات دولت و شورای عالی امنیت ملی، شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، شورای آب، شورای محیط زیست و آسیب های اجتماعی برگزار می شود، خیلی از وزرا و مسئولین عالی در همین جلسات کارهای خردشان را حل می کنند و در حاشیه جلسه هم چنانچه کار فوری داشته باشند، حل می کنند. وقتی دو جلسه چهارساعته در دولت داریم که همه وزرا و آقای رئیس جمهور عمدتا حضور دارند، هرکس هم که کاری داشته باشد در 5 دقیقه با ایشان در میان می گذارد.
چون مدیریت دولت با آقای جهانگیری است و دستور کارش منظم انجام می شود. بحثهای مهم را آقای رئیس جمهور وارد می شود و بحثهایی که از نظر ایشان از آن اهمیت برخوردار نیست را وارد نمی شود. وزراء از این فرصت استفاده می کنند و کارهایشان را حل می کنند و منتظر وقت گرفتن و رفتن در نوبت نمی مانند. چون هفته ای دو روز در دولت ایشان را می بینند و معمولا هر کدام از ما هر هفته یا دو هفته یکبار در یک جلسه مشترک با رئیس جمهور غیر از جلسه دولت هستیم و در آن جلسه باز چنانچه کاری داشته باشیم با آقای رئیس جمهور حل می کنیم. از این جهت خیلی نیازی به جلسه اختصاصی با آقای رئیس جمهور نیست. ضمن اینکه آقای رئیس جمهور هفته ای دو جلسه اقتصادی منظم دارد.
جلسات مشترک روحانی با وزرا خیلی زیاد است /نیاز به جلسه خصوصی نیست
*که باز هم وزراء هستند.
اعضای اصلی آن وزراء و چند مشاور هستند. رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزرای اقتصادی و چند مشاور هم هستند. پس درواقع وزرایی که درگیر کارند، دوباره آنجا هستند. پس ببینید! جلسات مشترک آقای رئیس جمهور با وزراء خیلی زیاد است و اصلا نیاز به جلسه خصوصی وجود ندارد. البته در مورد دیگران و افراد غیری که تقاضای وقت ملاقات با آقای رئیس جمهور دارند، از آنجا که وقت محدودی دارند طبعا کمی طولانی تر می شود.
من شنیده ام که خیلی ها همین را مطرح کرده اند که امکان ملاقاتمان با رئیس جمهور از این جهت کم است. که ظاهرا این چنین است، اتفاقا جواب دهی خیلی سریعی دارند و وقتی نامه می نویسیم، به سرعت جواب می گیریم. و در نامه ها معطل نمی شویم و سرعت بالاست. معلوم است که ایشان روی نامه ها وقت زیاد می گذارد ولذا تصمیمات سریع است. مثلا کارهای مهم مثل مصوبات مجلس تاکنون در دولت عقب نمانده است.تا تصمیمی گرفته می شود به سرعت ابلاغ می شود. یعنی راندمان کلی کار را که ببینید، قابل قبول است اما بعضی از کارها هم به سلایق بستگی دارد و جزء سلیقه های مدیریتی است.
*یکی از نکات قابل توجه و تامل این دولت میان جناحی بودن آن است. فضای دولت از این حیث به چه شکل است؟ آقای پورمحمدی از جامعه روحانیت مبارز است و برخی جزو مشارکت، کارگزاران، هستند. آیا این موضوع مشکلی ایجاد نمی کند ؟
اگر ما به اصول مشترکمان اتکاء کنیم، می شود نقطه قوت ولی اگر به اصول مشترک اتکاء نکنیم، حتما منشاء تنش، تشنج و کشمکش خواهد بود.
موضوعات جناحی در دولت مطرح نیست
*تاکنون چطور بوده است؟
جدی بخواهم بگویم اصلا موضوعات جناحی در دولت مطرح نیست. اما در مسائل کاری و حرفه ای ابراز نظر در دولت بسیار بسیار راحت است. یعنی هیچکس دغدغه ابراز نظر را نسبت به همدیگر ندارد.
*یعنی ملاحظه حزبی ندارید؟
اصلا ملاحظه وجود ندارد. جالب است کسانی که با یک تفکر سیاسی حزبی مشترک هستند، براحتی از هم انتقاد می کنند و طیفهای مختلف سیاسی هم همین فضای راحت انتقادی را دارند. درواقع هیچ با بدبینی و اینکه شاید گرایش سیاسی منشا این صحبتها هست، نیست. چراکه نقاط اتکاء، نقاط اصلی است. ما مبنایمان در دولت قانون است. خیلی به قانون متکی هستیم. درواقع نسبت به قوانینی هم که خودمان نقد داریم، در دولت صحبت جدی شده است.
تسلیم قانون هستیم، دنبال فرار و زیرآبی رفتن نمی رویم
قانون باید بین ما محترم و فصل الخطاب همه چیز باشد. ما دنبال فرار و زیرآبی رفتن نمی رویم بلکه تسلیم قانون هستیم. اگر معاون حقوقی بگوید که این تصمیم قانونی است، همه تسلیم هستیم . این خودش منشاء وفاق است. دوم اینکه نسبت به مواضع رهبری و سیاستهای کلی رهبری هیچ جای نقد و تردید و اختلافی نیست.
اگر در دولت اختلاف بوجود آید، رئیس جمهور فصل الخطاب است
جاهایی که به ندرت اختلاف پیش می آید، خود آقای رئیس جمهور فصل الخطاب است. یعنی اگر نظری بدهد، بنای دولت بر این است که در مواقع اختلاف، ایشان به عنوان داور و حَکَم و مدیر ارشد وارد شوند و نظرشان قبول شود. خودشان وارد می شود و طبعا دولت احترام می گذارد و همراهی می کند. ببینید! اینها به نظرم فصل مشترک است. مطلب دیگری که باز خیلی به ما کمک می کند، نگاه حرفه ای و اصرار در نگاه تخصصی در دولت است. وقتی بحث حرفه ای و تخصصی شود، دیگر اصلا مجال برای گرایش و سلیقه سیاسی باقی نمی گذارد. وقتی منطق اقتصادی و دودوتای اقتصادی این را بگوید، ما باید تسلیم شویم و حرفی نمی توانیم بزنیم. یا وقتی منطق سیاسی در سیاستهای رسمی و روابط خارجی و مسائل سیاسی داخلی که جزو قوانین جاری حاکم است مثل مسائل زیست محیطی، مقررات اداری از اصولی است که دولت خودش را ملتزم می داند و همین نگاه حرفه ای و تخصصی عملا مواضع سیاسی و سلایق سیاسی را تحت الشعاع خودش قرار می دهد که این کمکی در این همکاری جمعی است.
آقای رئیس جمهور تمایل غلیظ سیاسی ندارد
شاید یک عامل موثر دیگر، آقای رئیس جمهور است که به هیچ وجه گرایش سیاسی نداشته و ندارند. یعنی ایشان یک تمایل غلیظ سیاسی نداشتند و ما هم نمی بینیم .خودِ این عامل مهمی است برای اینکه فضای دولت، متعادل باشد و سایه سیاسی بر دولت نیفتد.
*آقای روحانی گویا در یک جلسه هیات دولت از نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری 96 خبر داده اند. آیا شما در آن جلسه بوده اید؟
بله.
*لطفا کمی توضیح دهید.
درواقع بحثهایی بود که برخی از آقایان تعقیب می کردند که آقای رئیس جمهور برای دور بعد می آیند یا نمی آیند.
*یعنی در جلسه وزراء مطرح کردند که می آیند یا نه؟
از قبل در فضای ذهنی برخی دوستان این نکته بود. در بیرون هم مطرح بود که آیا اصلا آقای روحانی تصمیم دارد بیاید یا نه ؟ این مسئله روی رفتار کارکنان و مدیران ارشد اعضای دولت تاثیر می گذاشت.
روحانی گفت با رهبری مشورت کرده و تصمیم دارم کاندیدا شوم
آقای رئیس جمهور عنوان کردند که بعضا از من سوال شده یا در ذهن دوستان هست که موضع من چیست؟ مطالعه کرده ام و با رهبری هم مشورت کرده ام و تصمیم گرفته ام که برنامه و خدمتم را ادامه دهم. از این جهت تردیدی نداشته باشید و کارتان را جدی انجام دهید.
رهبری درباره کاندیداتوری روحانی به او چه گفته بودند؟
*پس دیدار ایشان با آقا هم در این جلسه مطرح شد.
بله، ایشان گفتند که با آقا دیدار کردند و آقا فرموده اند همانچیزی که دفعه قبل به شما گفتم، این بار هم همان ها را به شما خواهم گفت . هرکس هم که رای بیاورد، من وظیفه خودم می دانم که حمایت کنم.
*شما هنوز در جلسات جامعه روحانیت شرکت می کنید؟
بله.
*بحث انتخابات همچنان داغ است؟
طبعا مطرح است بالاخره این ایام فصل انتخابات است.
*نامزدها را بررسی کرده اید؟
هنوز به بحث نامزدها نرسیده ایم. چون مشخص نیست چه کسی نامزد قطعی است تا روی آن بحث کنیم.
از اعضای جامعه روحانیت فعلا کسی کاندیدا نیست
*جامعه روحانیت از اعضای خودش روی کسی نظر ندارد؟
هنوز از اعضای خودش کسی کاندیدا نیست.
*البته آقای روحانی عضوی از جامعه روحانیت است.
غیر از آقای روحانی. آقای روحانی الان رئیس جمهور مستقر است و جایگاه خاص خودشان را دارند. چون هنوز در بحث کاندیداها به هیچ وجه وارد نشده ایم، طبعا روی آقای روحانی هم تابحال بحث نشده است. روی کاندیدای دیگر هم هنوز بحث نکرده ایم.
*از این جهت پرسیدم که آقای موحدی کرمانی گفته بودند اصلا بعید است ما وارد بحث حمایت از آقای روحانی شویم.
به هرحال برخی از اعضای جامعه، نظری نسبت به آقای روحانی ندارند. ولی برخی ترجیح شان با آقای روحانی است. ولی چون این مطلب به طور جدی و رسمی در جلسات جامعه مطرح نشده، الان چیزی قابل ابراز نیست.
*پس یعنی نمی توانید بگویید که نظر جامعه عدم حمایت از آقای روحانی است؟
این حرف را الان نمی توان زد. چون واقعا جامعه روی این بحث نکرده و نظری هم ابراز نکرده است.
*ممکن است اینطور حادث شود که جامعه روحانیت این مساله را به عنوان یک گزاره در نظر بگیرد که احتمالا از آقای روحانی حمایت کند؟
ببینید! در دنیای سیاست همه چیز احتمال دارد. چون به هر حال این یک تصمیم سیاسی است. بستگی به شرایط، موقعیت و رقبای سیاسی دارد. جامعه روحانیت هم یک مجموعه واقع گرای مصلحت اندیشِ خیرخواه است. طبیعی است هرچه به مصلحت کشور و مردم باشد را انجام می دهد. بنا این بوده که واقع بینانه عمل کند و تصمیم بگیرد.
*در مورد ائتلاف اصولگرایان شما چه نظری دارید ؟ آیا این سازوکاری که به وجود آمده توانسته اکثریت اصولگرایان را پوشش دهد
الان قضاوت نکنیم. باید جلو برویم و ببینیم به کجا می رسیم؟ ولی به هر حال هر جریان سیاسی به دنبال ایجاد وحدت و انسجام بین خودش است که موفقیت و پیروزی اش هم در انسجام و وحدت بین مجموعه افرادی است که به این مشی و مرام و رویکرد سیاسی این جریان وفادار و پایبند هستند.
جریان اصولگرا از سال 84 دچار آسیب جدی شد
متاسفانه از سال 1384و انتخاباتی که برگزار شد و ورود آنچنان آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و بحثهایی که آن دوره درگرفت و تا الان هم تداوم داشته، عملا جریان اصولگرایان با آسیبهای جدی روبه رو شد. خطوط انشقاق و افتراق تقریبا عمیق شد و تا الان هم کم و بیش با غلظت و رقت ادامه داشته و ما هنوز تحت تاثیر همان خطوط افتراق هستیم . هنوز هم حرکتهای آشکار و پنهان این خط افتراق را می بینیم که یک نقطه ضعف جدی در جریان اصولگرایی است. در حرکت های اخیر تلاش شده که این تفرق به نحوی کم شود. باید باز هم منتظر بمانیم و ببینیم دستاوردها تا چه حدی هست.
نامزدهای اصولگرا بیش از حد نیاز خواهند بود
* شما با تجاربی که دارید، فکر می کنید انتخابات سال 96 چند نامزد از جناح اصولگرا داشته باشد؟
بیش ازحد نیاز خواهند بود!
*مایلید در مورد آقای احمدی نژاد هم سوالی بپرسم؟
بفرمایید.
*مقام معظم رهبری به دلایلی که فرمودند، توصیه هایی به ایشان داشتند که بهتر است در انتخابات حضور نداشته باشند. اکنون آقای بقایی اعلام نامزدی کرده اند. تصوری که من از فرمایش حضرت آقا دارم این است که ایشان خدای ناکرده مشکل شخصی با آقای احمدی نژاد نداشتند بلکه با آن گفتمان و فضایی که ممکن بوده یک نفر ایجاد کند ملاحظاتی داشتند. الان هم که آقای بقایی آمده اند، آقای احمدی نژاد گفته اند بقایی خودِ من است و مشایی هم همینطور. حتی گفته شد که آقای احمدی نژاد معاون اول آقای بقایی خواهند شد! تحلیلتان از این مسئله با شناختی که از آقای احمدی نژاد دارید، چیست؟آقای احمدی نژاد درواقع چه هدفی دارد؟واقعا دوست دارد به قدرت برگردد؟ یا اینکه به گفته برخی می خواهد اصولگرایان برند احمدی نژاد را برندارند!
آقای احمدی نژاد همیشه برای خودش یک رسالت تاریخی قائل بوده و آن را دائما هم تکرار می کند. از هوش و قدرت بازیگری سیاسی هم برخوردار هست، نتیجه اش هم روشن است. در این میدان هم احساس وظیفه می کند و هم توانایی عملیات دارد، وارد صحنه می شود.
*تصورتان از نتیجه ای که حاصل می شود، چیست؟
اگر بخواهیم ملاحظات را کنار بگذاریم، شرایط خیلی عوض می شود. ما هنوز خیلی در فضای ملاحظه و سانسور از جهت عمل، رفتار و نگاه قرار داریم. ملاحظاتی انجام شده و می شود والا اگر این ملاحظات را انجام نمی دادیم، خیلی ها صلاحیت یا امکان حضور در این صحنه ها را ندارند و نداشتند. حالا خیلی مایل نیستم به این بحث بپردازم، چون کمکی به حل مشکل نمی کند و بگومگوهایی را ایجاد می کند و کشمکش های بی حاصل پدید می آورد. خیلی نمی خواهم در این رابطه توضیح بیشتر بدهم که میدان برای یکه تازی خیلی ها باز می شود. والا اگر کمی روی اصول و ضوابطمان بهتر حرکت کنیم و می کردیم، فکر می کنم صحنه با دغدغه و تاخت و تاز کمتری روبه رو بود.
*مهمترین اتفاق سال 95 به لحاظ سیاسی شاید درگذشت آقای هاشمی بود. برخی می گویند که نقش ایشان در سیاست ایران در این چند سال عاطفی بوده و قدرت سیاسی چندانی نداشتند. شما از قدیمی های انقلاب هستید. بفرمایید که آقای هاشمی در چند سال اخیر چقدر از لحاظ سیاسی نقش داشتند؟ آیا واقعا نقش عملی و کار بردی داشتند یا اینکه صرفا نقش شان عاطفی بود؟
واقعیت این است که مرحوم آیت الله هاشمی، نقش تاثیرگذار و برجسته ای داشتند. حالا این نقش در شرایطی کم و زیاد شده است. طبیعی است ایشان وقتی رئیس جمهور است، نقش بیشتری دارند تا زمانی که نیست. یا وقتی رئیس مجلس خبرگان است نقش بیشتری دارد تا زمانی که نیست. این نقش کم و زیاد شده ولی یک نقش واقعی، حقیقی، غیراعتباری که به پُست هایش ربط نداشته باشد را از ابتدا تاکنون داشته و آن نقش، نقش پررنگ و قابل توجهی است. ایشان جزو چهره ها و رهبران اصلی انقلاب از قبل از انقلاب تا زمان رحلتش بوده و 50 سال تاریخ معاصر را به نحوی تحت تاثیر نقش آفرینی های خودش در حوزه های مختلف قرار داده است. س
الهای اخیر هم نقش آفرین بوده ولی طبیعی است با تحولات و نوع مسئولیتها و شرایطی که بوده، متفاوت است. می خواهم بگویم که بخصوص در این چند سال اخیر، نقش ایشان پررنگ بوده است. علتش هم این است که همگرایی ای که ایشان با دولت داشته و دولت با ایشان داشته، طبیعی است که تاثیر ایشان را بالا برده بود ولو اینکه تاثیر توسط خود ایشان نبود. آقای رئیس جمهور، افق مشترکی با ایشان داشتند. خودِ این افق مشترک عملا بخشی از آن دیدگاه ها را عملی می کرده و جلو برده است. لذا نقش آقای هاشمی را زیاد و مداوم می دانم. البته حاشیه هایش هم معلوم بوده و برخی زوایا هم معلوم و روشن است و اینها را هم می دانیم و واضح است. ولی نقش بالای آقای هاشمی غیر قابل انکار است.
* با توجه به برداشتی که از جامعه ، مسائل اقتصادی و تجربه ای که از قبل دارید، فکر می کند میل عمومی مردم در اردیبهشت ماه به سمت تغییر خواهد بودیا تثبیت؟
رفتار سیاسی مردم ما در دوره های گذشته نشان داده که تمایل به تداوم و تثبیت بیشتر است. تجربه تاریخی چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر تقریبا این را نشان میدهد. ضمن اینکه انتظارات مردم از یک رئیس جمهور مستقر بیشتر نتیجه می دهد تا کسی که جدید سر کار بیاید و بخواهد تجربه جدیدی را نشان دهد. شاید هم انتقاد، اشکال، نارضایتی داشته باشند ولی خیلی وقتها اینطور است که برای تامین خواسته هایشان باز تیم مستقر را تواناتر ارزیابی می کنند و موفق تر و مسلط تر می بینند. چون فکر می کنند که اینها سوار کارند و با دغدغه ها بیشتر آشنا هستند و اگر بخواهند اصلاحی انجام دهند توانایی شان در اصلاح بیشتر است. ارزیابی من همان برداشت تاریخی است که در دوره های گذشته اتفاق افتاده.
*شما نکته ای دارید که بخواهید در پایان عنوان کنید ؟
رقابت های سیاسی اجتناب ناپذیر است. بگومگوها هم حتما اتفاق می افتد. ولی کاری کنیم که بعد با هم بتوانیم زندگی و کار کنیم. حاشیه ها و پیامدها برای ما آزاردهنده نباشد. از مرز انصاف عبور نکنیم. اخلاق و تقوا را ملاک همه حرفها و قضاوتها و برداشتها و اعمالمان قرار دهیم. آنچه هم که باید برای ما مهم باشد، کشور، ملت، فرهنگ، دین، تاریخ، نظام سیاسی، رهبری، عزت و رفاه مردم باید باشد. این اصل است. دولتها عوض می شوند، مدیران و مسئولان می روند و می آیند ولی نباید ما را از هدف اصلی و اولیه مان غافل کند و خدای ناکرده به آن آسیب برسد.
حالا طبیعی است که کاندیداها باید با سروصدا بیایند و طرفدارانشان تحرک داشته باشند تا یک شور و نشاط انتخاباتی ایجاد شود، اما در بدنه اجتماعی باید سعی کنیم یک طمانینه و منش آگاهانه، بابصیرت، یک خودآگاهی و نگاه قوی نسبت به آینده حاکم باشد. یعنی به مردم جوری آموزش دهیم و آنها را توجیه کنیم که به رفتار ما سیاسیون و فعالان سیاسی توجه کنند. منافع خودشان خارج از همهمه ها و سروصداهایی که ما راه می اندازیم، باشد. طبعا اینگونه بهتر می توانند تصمیم بگیرند