«انتظار به حق آن است که صدا و سیما مشی بی‌طرفانه‌ای در پیش بگیرد اما اکنون نه تنها این رسانه بی‌طرفانه عمل نمی‌کند، بلکه در روابط میان جناح‌ها ورود کرده و در مواردی همچون انتخابات، به مثابه یک جناح سیاسی عمل می‌کند. در این صورت آنچه مغفول می‌ماند، ماهیت صدا و سیما به عنوان یک رسانه است.

به گزارش جماران، محمد‌ هاشمی، رئیس اسبق سازمان صدا و سیما در ستون «اول دفتر» روزنامه ایران نوشت: «بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی و تفسیری که امام راحل از این اصل داشتند، صدا و سیما باید نسبت به جریان‌های سیاسی و قوای سه گانه کشور بی طرف باشد اما اتفاقاً آنچه اکنون از صدا و سیما دیده نمی‌شود، همین بی‌طرفی است. در گذشته، مطابق این اصل، صدا و سیما زیر نظر مشترک قوای سه‌گانه اداره می‌شد که چگونگی این اداره نیازمند تفسیر بود. امام خمینی(ره) در تفسیر این اصل فرمودند که اداره صدا و سیما زیر نظر قوای سه‌گانه، به این معنا نیست که این رسانه از یک قوه بیشتر تجلیل کند یا از مطالب یک قوه علیه قوه یا قوای دیگر استفاده شود، بلکه صدا و سیما باید نسبت به قوا و جریان‌ها، بی‌طرف و مستقل باشد. علت تأکید بر بی‌طرفی این واقعیت است که صدا و سیما رسانه‌ای ملی و متعلق به عموم ملت ایران است و به قوه، قشر، جناح یا گروه خاصی تعلق ندارد. در این صورت، انتظار به حق آن است که صدا و سیما مشی بی‌طرفانه‌ای در پیش بگیرد اما اکنون نه تنها این رسانه بی‌طرفانه عمل نمی‌کند، بلکه در روابط میان جناح‌ها ورود کرده و در مواردی همچون انتخابات، به مثابه یک جناح سیاسی عمل می‌کند. در این صورت آنچه مغفول می‌ماند، ماهیت صدا و سیما به عنوان یک رسانه است؛ ساختاری که تنها وظیفه آن اطلاع‌رسانی است و داوری و تصمیم‌گیری به عهده مردم گذاشته می‌شود. اکنون در غیاب ماهیت حرفه‌ای صدا و سیما به مثابه یک رسانه، این سازمان تلاش می‌کند نظر مخاطبان را نسبت به یک جناح یا نامزد انتخاباتی، تغییر بدهد؛ نامزد یا جریانی را ترویج کند و در مقابل، جریان یا نامزدی را تخریب.

 

این سیاست مقابل رویکرد بی‌طرفی مورد انتظار قرار دارد اما به دشواری بتوان پذیرفت که چنین سیاستی از سوی یک گروهی خاص یا عوامل کارگزاری همچون تهیه‌کننده و مجری تدوین شده باشد، زیرا برنامه‌سازی در صدا و سیما، بر اساس سیاست‌گذاری و استراتژی کلی صورت می‌گیرد و تدوین این سیاست و استراتژی در حوزه اختیار رده‌های پایین این سازمان نیست. به همین دلیل است که رفت و آمد مدیران در این سازمان، در رویکرد آن نسبت به دولت‌ها یا جریان‌های سیاسی تغییری ایجاد نمی‌کند. چنان که با تغییرات مدیریتی صدا و سیما، رفتار آن نسبت به دولت یازدهم، همان است که از ابتدا بوده است، رفتاری بیگانه با اصل بی‌طرفی رسانه‌ای. بر اساس این واقعیت است که می‌توان دریافت چرا از صدا و سیمایی که بنا به تعریف باید ملی باشد، تنها صدای اصولگرایانه به گوش برسد. در این صورت، نه تنها اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در این رسانه جایی ندارند و دیدگاه‌های آنان بازتاب داده نمی‌شود، بلکه این رسانه به خود حق می‌داد که در قبال شخصیت‌های ملی چون مرحوم آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی نیز بی اخلاقی و بدرفتاری پیش بگیرد.

رویکرد این رسانه نسبت به دولت یازدهم نیز جناحی و مبتنی بر برجسته کردن نیمه خالی لیوان است. با وجود این که در دولت قبل نابسامانی‌های بسیاری در کشور وجود داشت، اما صدا و سیما نه تنها پرده‌پوشی می‌کرد، بلکه تلاش می‌کرد آن مشکلات را به گونه‌ای توجیه کند یا خوب جلوه دهد. در دولت فعلی با وجود اقدامات مثبت بسیار و دستاوردهای آشکار، اما صدا و سیما تلاش می‌کند نکات منفی را برجسته کند و از کنار نکات مثبت بگذرد. از مهم‌ترین موارد عبور از کنار دستاوردهای دولت، در مسأله برجام به وقوع پیوست که رفتار این رسانه در تریبون دادن به مخالفان برجام، حیرت ناظران را به دنبال داشت.

با وجود همه این واقعیت‌ها، پرسش امروز، نه چرایی بی‌طرف نبودن این رسانه، بلکه چرایی تداوم سیاست‌های غلط گذشته است. زیرا دو انتخابات ۹۲ و ۹۴ به روشنی آشکار کرد که نه تنها داوری مردم بر ارزیابی‌های صدا و سیما مبتنی نیست، بلکه تخریب‌های این رسانه نمی‌تواند در عزم آنان در گرایش به جریانی خاص خلل وارد کند اما این رسانه دو پیام مهم مردم را نشنید و نتیجه این شد که امروز صدا و سیما بخش زیادی از مخاطبان خود را از دست داده است که این معنایی جز از دست دادن اعتماد ملی ندارد. زیرا مردم، امروز به انواع رسانه‌ها دسترسی دارند و این دسترسی، در نهایت به یأس آنان از رسانه‌ای منجر می‌شود که بنا به تعریف باید ملی باشد.»

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.