روزنامه رسالت نوشت: آن روی سکه حاکمیت یکپارچه، به این زیبایی نیست. قدرت‌یابی و تأییدات پی‌درپیِ درون‌گروهیِ یک نحله و جریان فکری نسبت به اشخاص و تصمیم‌ها گاهی موجد و مقوّم یک جهل مرکبی می‌شود که بیرون آمدن از آن تقریبا غیرممکن است؛ چراکه دیگر گمان به ارتکاب اشتباه هم نمی‌دهند. به‌علاوه قدرت گرفتن بی‌حدومرز یک جریان در هر کشوری با هر ایدئولوژی و شکل حکومتی آسیب‌زاست.

به گزارش جماران؛ روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان «آن روی سکه حاکمیت یکپارچه» به قلم مسعود پیرهادی این گونه آورده است:

خروجی انتخابات مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، حاکمیت یکپارچه‌ای شکل داد که در بادی امر، جریان رقیب هم امیدوار به جراحی‌ها و تغییراتی شد که می‌دانست در زمان آنان میسر و ممکن نبود. بسیاری از منازعات و چالش‌های درون قدرت، به‌واسطه قرابت فکری سران قوا و بخش مهمی از بدنه مدیریتی حل‌وفصل شده و می‌شود. تخریب‌ها، طعنه‌ها و سازهای مخالف از گوشه و کنار حاکمیت، کمتر به‌گوش می‌رسد و عموما دستگاه‌ها در ظاهر و باطن، یار و مددکار یکدیگرند؛ اما ماجرا روی دیگری هم دارد. آن روی سکه حاکمیت یکپارچه، به این زیبایی نیست. قدرت‌یابی و تأییدات پی‌درپیِ درون‌گروهیِ یک نحله و جریان فکری نسبت به اشخاص و تصمیم‌ها گاهی موجد و مقوّم یک جهل مرکبی می‌شود که بیرون آمدن از آن تقریبا غیرممکن است؛ چراکه دیگر گمان به ارتکاب اشتباه هم نمی‌دهند. به‌علاوه قدرت گرفتن بی‌حدومرز یک جریان در هر کشوری با هر ایدئولوژی و شکل حکومتی آسیب‌زاست. بخش مهمی از بالندگی، سلامت و اصلا حیات یک جامعه به تضارب و تعاطی آرا و افکار بستگی دارد. نمی‌شود توقع داشت یک جریان چه در حوزه اندیشه، چه در حوزه سیاست، چه در حوزه اقتصاد و چه در هر حوزه‌ای، چندین سال، بایکوت و گوشه‌نشین شود و آن جمعیتِ متصل به آن حوزه‌ها چیزی به‌نام «امید» را در خود حفظ و تقویت کنند. مردم؛ یعنی «تمام مردم» در جمهوری اسلامیِ تعریف‌شده از سوی حضرت امام رحمهالله‌علیه و قوام‌یافته از سوی مقام معظم رهبری، رکن رکین‌اند. پیوسته باید کلام خدا، سیره و سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام، حضرت امام و خلف صالح او را مرور کنیم تا راه را گم نکنیم.

«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ‌لَهُمْ و َشَاوِرْ‌هُمْ فِی الْاَمْرِ‌؛ پس آن‌ها را ببخش و برای آن‌ها آمرزش طلب کن! و در کارها، با آنان مشورت کن!» نکته حائز اهمیت اینجاست که دستور به مشورت با کسانی داده‌شده که به‌گونه‌ای در برابر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ موضع داشتند که خداوند می‌فرماید آن‌ها را ببخش و برایشان طلب بخشش کن و با آنان در مورد مسائل جامعه مشورت کرده و از تجربیات آن‌ها استفاده کن.

احتمالا گوشه‌ای از حکمت انتخاب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و تفاوت‌های بنیادین آن افراد نیز همین باشد. کشورداری با تکیه صرف به یک گروه از مردم، هیچ منطق و افق روشنی ندارد. اگر بخواهیم پرچم اسلام بلند باشد باید مردم را همراه کنیم. حضور حاضر، معجزه می‌کند و غیبت مردم در صحنه، ما را عاجز!

یک صحبتی امام عظیم‌الشأن ما دارد که اگر ایشان نمی‌فرمود بعید می‌دانم کسی جسارت بیان آن را می داشت: «بیدار باشید! توجه کنید! این‌ها با توطئه‌هایشان می‌خواهند کار را انجام بدهند، نمی‌توانند با دخالت نظامی کار بکنند، این‌ها می‌خواهند با شیطنت‌هایشان کار خودشان را انجام بدهند. آن‌وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آن‌ها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست‌خورده. حالا می‌گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقی‌شان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملّا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن‌یک عده از علما را کنار می‌گذاشت، منتها به‌واسطه آن‌ها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می‌شوند، این تمام ملت را می‌خواهد کنار بگذارد. یعنی نه اینکه این می‌خواهد مجتهد را داخل کند، این می‌خواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد … و این شیطنت‌هایی که الآن دارند می‌کنند، به طوری‌که به من گفته‌اند برای مأیوس کردن بعضی از جوان‌های ماست.» ایشان به‌عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید حتی این حق و امتیاز را صرفا برای مجتهدین قائل نیستند و این نگاه را باعث کنار زدن مردم، قاتل امید جوانان و توطئه‌ای برای از بین رفتن خود مجتهدین می‌دانند. اگر قدرت بما هو قدرت می‌خواهیم، اگر اسلام می‌خواهیم و اگر ایران قوی می‌خواهیم باید بدانیم که مردم را باید راضی و همراه کرد. امام رحمهالله علیه می‌فرماید: «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. کاری نکنید که مردم از شما بترسند کاری بکنید که مردم با شما صحبت کنند.»، «جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می‌خواهد. این مردم‌اند که این جمهوری را به اینجا رساندند و این مردم‌اند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر.»، «کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه را پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما خیلی راضی است، ملت از شما راضی است.»، «ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت، باید عبرت بگیریم. اگر پایگاه داشت این مرد (محمدرضا شاه) بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این قدرت به هم نمی‌خورد، هرگز با او مخالفت نمی‌شد. لکن مع‌الأسف همه قدرتش را روی‌هم گذاشت بر ضد مردم به‌طوری‌که اگر می‌رفت به زیارت حضرت رضا (ع)، هر که می‌شنید می‌گفت دارد حقه بازی می‌کند.» مقام معظم رهبری نیز درباره جایگاه مردم این‌طور می‌فرمایند: «در جمهوری اسلامی، نظام ارباب‌ورعیتی معنا ندارد؛ بلکه همه مردم، خود صاحبان حکومت‌اند. همان چیزی که در روایات تعبیر می‌کنند به «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه» یعنی مسئولیت، مخصوص یک فرد و یک جمع نیست. بار بر دوش همه است؛ گاهی بیشتر و سنگین‌تر، و گاهی کمتر و سبک‌تر؛ «کلّکم راع». نظام اسلامی این‌گونه است. افتخار مردم این است که «آن‌جایی که حکومت، غالب و فاتح و آقا و قدَرقدرت و صاحب‌اختیار است، گذشت. دوره‌ای آمده که اگر آقایی هست، خود مردم‌اند.»

پیروزی کارگزاران نظام آنجاست که اولا سعی کنند تعداد بیشتری از مردم را همراه خود کنند و ثانیا این مردم را عاقل و صاحب اهلیت و صلاحیت ببینند؛ همان‌طور که هستند. این نگاه فارغ از اینکه صحیح است؛ به‌سود خود حکمرانان است. آن ها اگر خود را منتخب و مسئول عقلا و خردمندان بدانند، به‌نوعی خود را هم تکریم کرده‌اند و اگر به‌اشتباه مردم را ناتوان از شناخت مصالح خویش قلمداد کنند به خود نیز توهین کرده اند.

ما اگر به‌حق درباره تجزیه‌طلبی نسبت به خاک ایران، حساسیم؛ برای ایران قوی باید درباره تجزیه‌طلبی نسبت به دل مردم ایران نیز حساس باشیم و مانع این اتفاق دردناک شویم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.