اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در رابطه با اصرار برخی اصولگرایان بر کاندیداتوری رییسی و قالیباف در انتخابات 1400 گفت: اگر کسی روی این دو نفر یا یک نفرشان اصرار داشت اختیار پای خودش است چرا ما حقوق عامه را نگه نمیداریم؟ به هر حال مردم یک حقی دارند مبنی براینکه نظر بدهند و کار کنند.
به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی بر این باور است که این گزاره نادرست است بدین معنا که اگر حضور اصلاح طلبان کمرنگ شود آراء خاکستری به نفع اصولگرایان میآید.
مشارکت حداقلی مردم در انتخابات مجلس ۹۸ و در نتیجه روی کارآمدن مجلس یکدست اصولگرا، همواره این سوال را پیش روی جریانات سیاسی قرار داد که چگونه میتوانند مردم را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به پای صندوق رأی بکشانند و از سوی دیگر رئیسجمهوری با مشارکت حداکثری روی کار آید تا به گفته بسیاری وجهه جمهوریت نظام آسیب نبیند. اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه بر این باور است که این گزاره نادرست است بدین معنا که «اگر حضور اصلاح طلبان کمرنگ شود آراء خاکستری به نفع اصولگرایان میآید.»
بادامچیان به پیشینه رأی مردم در انتخاباتهای گذشته و رأی ندادن آنها به اطلاعاتیها و نظامیان نیز اشاره کرده و تاکید دارد که مردم به نظامی ها و اطلاعاتی ها رأی نمی دهند. او شورای وحدت را قوی تر از شورای ائتلاف می داند و معتقد است باید کارگردانان دو سازوکار را با هم مقایسه کرد.
مشروح مصاحبه با اسدالله بادامچیان سیاستمدار اصولگرا را بخوانید؛
**********
*آقای بادامچیان! اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ با دو سازوکار وارد شدهاند، حزب متبوع شما یعنی حزب موتلفه تصمیم قطعی برای همراهی با کدام سازوکار دارد.
حزب موتلفه همواره با جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و گروههای ارزشگرا کار کرده و در حال حاضر هم در شورای وحدت عضو است و با دیگر گروههای اصولگرا همراهی میکند بنده به عنوان عضو هیئت عالی شورای وحدت حضور دارم اما اینکه نسبت به دیگران احترام قائل هستیم. ما با هیچ کس برخورد قهرآمیزی نداریم.
شورای ائتلاف باید با شورای وحدت همراه شود نه بالعکس!
*اخیرا آقای حدادعادل به عنوان رئیس شورای ائتلاف از شورای وحدتیها خواسته در کنار شورای ائتلاف بایستند، در مقابل شورای وحدت با محوریت جامعه روحانیت مبارز نیز همین خواسته را پیگیری میکند، این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعی است که شورای ائتلاف باید با شورای وحدت همراه شود چراکه شورای وحدت شامل ۴۰ حزب ارزشگرا است بنابراین وقتی مجموعهای با این تعداد از احزاب تشکیل شده و از یک سو جامعه روحانیت مبارز نیز حضور دارد و از سوی دیگر هم مورد حمایت روحانیت سراسر کشور است، سبقه روحانی بودن برای ملت ما که ملت مذهبی، یک ویژگی مهم است به هر حال روحانیت مبارز در تهران ۱۰ منطقه است. ۹ منطقه از ۱۰ منطقه عضو شورای مرکزی هستند مساجد، هیئت های مذهبی و مردم متدین مذهبی از پایگاههای ما هستند.
۴۰ درصد مردم بنا به وظیفه دینیشان رأی میدهند
در واقع اینکه شورای ائتلاف مبنای شرعی شورای وحدت را در نظر نگیرد نمیتواند به پیشبرد امور کمک کند. از این رو امیدواریم شورای ائتلاف هم به جمع شورای وحدت بیاید و همراه شوند. دلیلی هم برای نپیوستن آنها به شورای وحدت وجود ندارد اگر مبنا شاخصها است روحانیت در میان آن شاخصها حضور داشته باشد برای مردم، اطمینان بیشتری ایجاد میکند اگر بحث معرفی نامزدها است هر چه که روحانیت فعال تر باشد بهتر است. در واقع حداقل این است که در جامعه ما به تفاوت، ۴۰ درصد مردم ما بنا به وظیفه دینیشان رأی میدهند به بیانی دیگر این آمار، حداقل است.
باید دید کارگردانان شورای ائتلاف چه کسانی هستند
*منظورتان این است پایگاه مردمی شورای وحدت، بسیار قوی تر از شورای ائتلاف است؟
علاوه بر پایگاه مردم، شورای وحدت در سایر مسائل نیز قوی تر از شورای ائتلاف است. ابتدا باید دید که کارگردانان شورای ائتلاف چه کسانی هستند. حال هر چند نفر هستند محترم و بزرگوارند. در مقابل کارگردانان شورای وحدت، آیت الله موحدی کرمانی یک شخصیت روحانی باتقوای به تمام معنا که مورد احترام همه مراجع است، آقای ابوترابی، آقای موسی پور، آقای پورمحمدی و آقای تقوی و در نهایت آقای مصباحی مقدم، شخصیتهای کمی نیستند. میتوان بین این دو شورا مقایسه کرد. روشن است که شورای ائتلاف به سمت این آقایان برود و با آنها همراه شود.
حزب موتلفه چند کاندیدا دارد نه یک نفر!
*چندی پیش گفته بودید که به احتمال زیاد، حزب موتلفه کاندیدای مستقل خواهید داشت، آیا ممکن است کاندیدای جوانی از طرف موتلفه معرفی شود یا اصرار بر همان نسل اول موتلفهایها است؟
یقینا یک نفر کاندیدا نیست بلکه مسلما حزب موتلفه چند نفر واجد شرایط برای ریاست جمهوری داشته باشد که طبعا هم داریم. این افراد دارای تجارب گوناگون و سوابق بسیار ارزشمند و در عین حال از جوانان قوی هستند. ما باید در این باره در شورای مرکزی نظر بدهیم و طبعا وقتی اینها مطرح میشوند مثل بقیه کسانی که آمدند و خودشان را مطرح کردند. مشکلی ندارد از نظر بنده بسیار خوب است که به عنوان مثال بگویند برای انتخابات ریاست جمهوری ۵۰ نفر در کشور میتوانند در حد ریاست جمهوری مطرح باشند حالا ممکن است ۱۰ ، ۲۰ نفر از آنها واجد شرایط باشند و بقیه هم به نوعی علاقه مند هستند.
شورای نگهبان شایستهترین کاندیدا را تعیین میکند
نگاه آخر هم متعلق به شورای نگهبان است از این رو ما چرا باید با یکدیگر دچار اختلاف شویم که چه کسی به درد میخورد و یا به درد نمیخورد. چه اصولگرا باشد و چه اصلاحطلب. موتلفهای باشد یا غیرموتلفهای. در واقع شورای نگهبان میگوید که چند نفر واجد شرایط هستند و از بین آنها کدام یک افضل و ارجح است و به بیانی دیگر شایسته ترین برای ریاست جمهوری کدام است؟
بر کاندیداتوری نسل اول موتلفه تاکید داریم اما .....
اینکه بر نسل اولی موتلفه تاکید داریم را رد نمیکنم بنده بر این باورم که چه دلیلی دارد که نسل اولی باشد، نسل دومی باشد، نسل سومی باشد. به نسل چهارمی ما اجازه نمیدهند چراکه نوشتند ۲۵ سال به بالا باشد. بنابراین با اعتقاد عمیق میگویم که اگر أسامه بن زید ۱۹ ساله داشته باشیم آن را معرفی میکنیم. مگر وقتی انقلاب شد بنده چند سال سن داشتم ۲۰ ساله بودم در آن زمان بخشی عمدهای از کارها را انجام میدادم. شهید بخارایی ۱۹ ساله بود. جوان ۱۹ ساله که در دادگاه، با آن عظمت حضور داشت مثلا آقای عراقی ۳۰ و اندی بود یا آقای امانی ۳۶ سال داشت. آقای عراقی توانست انقلاب را آن گونه اداره کند توانست در جریان ۱۵ خرداد حضور فعال داشته باشد و بعد از آن توانسته در جریان کاپیتولاسیون، جلوی آمریکاییها را گرفت، به اعدام محکوم شد و یک درجه تخفیف به او دادند و به حبس ابد تبدیل شد. در زندان برجسته ترین شخصیت محوری بود.
بازرگان که مسلط نبود، موتلفه کشور را اداره می کرد
بنابراین باید به دنبال کسی گشت که بتواند در حد ریاست جمهوری باشد. اگر موتلفه اسلامی واقعا حزبی است که ۶۰ سال سابقه دارد در انقلاب بوده کوتاه نیامده، نه در زندان و نه در مبارزه سست شده است نه در پرونده، نکته منفی وجود دارد. در سال ۵۶ و ۵۷، کارگردان کمیته استقبال از حضرت امام به همراه جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بوده است. از ۲۳ بهمن ۵۷ تا ۲۹ بهمن ۵۷، چه کسی کشور را اداره میکرد؟ بازرگان که مسلط نبود. بنابراین حزب موتلفه حضور داشت. بهترین رئیس جمهور چه کسی بود؟ مرحوم رجایی عضو موثر موتلفه بود بهترین نخست وزیر چه کسی بود؟ غیر از رجایی و باهنر. بهترین دادستان و رئیس زندان لاجوردی بود.
بنده در زمانی که در قوه قضاییه خدمت میکردم خانم هایی در زندان قصر در هواخوری، کتاب در دستشان دارند گفتند آقای لاجوردی واجب کرده که هر زندانی میآید حتما باید سواد بیاموزد. از این رو زنان آلوده هم میآمدند باید سواد میآموختند راه تحصیل هم برای آنها باز بود. دوم اینکه به آنها کار یاد میداد تا به کاری مشغول شوند و درآمدی داشته باشند. دیگر اینکه بخشی از این کار را به خانواده میسپارد و در نهایت بخشی از درآمدها را برای آنها پس انداز میکرد. همچنین گفته بود که هر کسی از زندانیان یک جزء قرآن حفظ کند به آن مرخصی میداد اگر قرآن را حفظ میکرد آن را آزاد میکرد.
بنابراین موتلفه چنین افرادی را داشت بنابراین نمیخواهند مطرح کنند. بهترین امدادگر برای محرومین و مستضعفین، عسگراولادی است. بازرگان ثروتمند و متدین مانند آقای حاج اسدالله عسگراولادی و اعتمادیان از اعضای موتلفه بودند. در بقیه امور نیز هم بدین گونه است بنده ۱۰ سال رئیس امور سیاسی رئیس قوه قضائیه و مشاور امور اجتماعی بودم بنابراین در قدرت حضور داشتم کارمند هم نشدم. بنابراین با لیاقت اداره کردیم یک حزب را اداره میکنیم.
چهرههای نظامی باید با اذن رهبری وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند
* آقای بادامچیان! برای انتخابات ۱۴۰۰، آیا یک رئیس جمهور جوان یا نظامی میتواند برگ برنده اصولگراها باشد؟
اگر چهره نظامی شاغل است بدون اذن فرماندهی کل قوا نمیتواند وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود و یا مسئولی دیگری بپذیرد. بنابراین اگر کسی با لباس نظامی خدمت میکند و در عین حال میخواهد به دنبال کار سیاسی یعنی ریاست جمهوری بیاید باید اذن فرماندهی کل قوا را داشته باشد.
مخالف ورود نظامیها به انتخابات ریاست جمهوری نیستم اما.....
*شما با ورود نظامیها به بحث ریاست جمهوری مخالفاید یا ..
بنده مخالف نیستم اگر مقام معظم رهبری اجازه بدهند نظامیان روی چشم ما هم جای دارند. از نظر ورود چهره نظامی به انتخابات ریاست جمهوری باید گفت که مردم ما در این سالها نشان دادند که به دو گروه رأی نمیدهند آن هم برای ریاست جمهوری؛ یکی نظامیان، دیگری اطلاعاتی. چراکه میترسند کار پادگانی یا امنیتی شود. از این رو شاهدیم که افراد محترمی از جمله شخصیتی چون آیت الله ری شهری که شخصیت کمی هم نیست نامزد انتخابات شدند اما مردم به آن رأی ندادند به بیانی دیگر آراء او از آراء باطله عقب تر بود.
مردم به نظامیان و اطلاعاتیها رأی نمیدهند
بنابراین سابقه رأی مردم و روحیه آنها مشخص است مبنی براینکه به نظامیان و اطلاعاتیها رأی نمیدهند. نظامیان از فرماندهی کل قوا باید اجازه بگیرند. بازنشستگان نظامی اختیار دارد گرچه آنها هم اگر بازنشسته ارشد نظامی یا امنیتی هستند باید با اطلاع کار کنند اما در عین حال منعی برای آنها وجود ندارد.
اولویت با کاندیدای جوان است اما.....
*چهره جوان یا چهره جدید چطور؟
اولویت با کاندیدای جوان است اما اگر برای کشور لازم است که در موقعیت بسیار خاص فعلی، چهره ای بیاید که دیگران آن را قبول دارند بحث دیگری است. بنابراین ایرادی ندارد که شخص غیرجوان رئیس جمهور شود و دولتش را ترکیبی از جوانان و تجربه آموخته بچیند.
برای جذب آرا نباید دعوا سیاسی راه انداخت
*برنامه شما برای جذب آرای خاکستری چیست؟ آیا فکر میکنید در صورت حضور کمرنگ اصلاحطلبان، آراء خاکستری به نفع جریان اصولگرا، ممکن است به صحنه بیاید؟
این اظهارات نادرست است که اگر حضور اصلاح طلبان کمرنگ شود آراء خاکستری به نفع اصولگرایان میآید. مگر در انتخابات ریاست جمهوری رجایی، اصلاح طلبان حضور داشتند؟ مگر در انتخابات دوره مقام معظم رهبری، اصلاح طلبی بود؟ مگر در انتخابات های بعدی خاتمی و میرحسین موسوی، چند نفر بودند؟ همه که نبودند. در انتخابات آقای احمدی نژاد، مگر این آقایان نبودند؟ در انتخابات دور دوم احمدی نژاد، مگر موسوی نیامد و همه روی آن تفاهم نکردند؟ اینکه ما تصور کنیم جذب آراء به این معناست که ما یک دعوا و اختلافی سیاسی راه بیندازیم، این گونه نیست. وقتی این اختلافات رخ میدهد و ملت فکر می کند که یک فردی مانند فتنه ۸۸ میخواهد بیاید یقینا بیشتر به اصولگرایان رأی میدهد. به همین علت این بحث، مبنا نیست.
اگر کسی روی رئیسی و قالیباف اصرار دارد اختیار با خودش است!
*درباره کاندیداهایی که در جریان اصولگرایی مطرح هستند حال چه اصراری است که اصولگرایان به سمت روسای دو قوه مقننه و قضاییه بروند و به نوعی روی آن ها سرمایه گذاری کنند؟
اگر کسی روی این دو نفر یا یک نفرشان اصرار داشت اختیار پای خودش است چرا ما حقوق عامه را نگه نمیداریم؟ به هر حال مردم یک حقی دارند مبنی براینکه نظر بدهند و کار کنند. منتهی در نهایت اینکه مجموعهای میخواهند بنشینند بررسی کنند و بگویند مصلحت نظام و منافع کلی نظام چیست بحث دیگری است.