به گزارش جماران؛ دکتر رسول جعفریان در روزنامه اطلاعات نوشت:
«سالیان درازی مطالب معمولا مفصل و خاطرهگونۀ مرحوم حجتالاسلام والمسلمین خسروشاهی در این صفحه از نظر خوانندگان گرامی میگذشت. مردی که بهرغم اسم و رسم و آوازهای که از پیش از انقلاب داشت، بسیار ساده و افتاده رفتار میکرد، خوشرو و صمیمی و بلکه خودمانی بود. ذهن پربارش انبانی بود از خاطرات علمی، فرهنگی و سیاسی با شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی و معمولا از علما و مبارزان جهان اسلام. از همان جوانی به اهمیت تاریخنگاری پی برده بود و از این روی در گردآوری اسناد و مدارک تاریخی سخت میکوشید. دلبستگی خاصی به سیدجمالالدین اسدآبادی داشت، به گونهای که دستارش را تقریبا شبیه عمامه سید میبست. با زحمات چندسالۀ او بود که آثار و اسناد سیدجمال در کشور و خارج از کشور (خاصه مصر) در چندین مجلد به دست آمد، چاپ شد و در دسترس عموم قرار گرفت. همچنین به شهید نواب صفوی، آیتالله کاشانی، سید قطب و امام موسی صدر تعلق خاطر داشت و کتابهایی در این باره نوشت.
مجموعه اسناد و عکسهایش با نامآوران معاصر، خود کتابی است مصور و دیدنی. در باره بسیاری از عالمان معاصر نوشت و شاید بتوان گفت تنها او بود که در موارد متعددی به تفصیل در مورد علمایی که به تازگی روی در نقاب خاک کشیده بودند، نوشت و عکسشان را چاپ کرد. در طول سالیان دراز طلبگی و اشتغال به شئونات مرسوم روحانیت، کتابها و جزوات فراوانی جمع کرده بود و در اقدامی تحسینبرانگیز حدود 50هزار جلد کتاب را وقف کتابخانهای در قم کرد. معمولا هر ماه و بسا که بیشتر، به مؤسسه اطلاعات میآمد و یا مطلبی میفرستاد و «ابورشاد» امضا میکرد. این اواخر که عصا به دست شده بود، گاه و بیگاه با کاپشن و کلاهی بر سر ظاهر میشد و یاد چریکها و بهویژه شهیدچمران را زنده میکرد. یادش گرامی و با اجداد طاهرینش همنشین باد
***
بدون تردید آقای سیدهادی خسروشاهی، یکی از پرکارترین نویسندگان مذهبی ـ سیاسی دهه ۴۰ و ۵۰ است که کتابهای فراوانی در زمینههای مختلف اسلامی و فرهنگی پیش از انقلاب منتشر کرده است. علاوه بر آن، وی از سالها قبل، با مطبوعات دینی مختلف همکاری داشته و مقالاتی در بیشتر آنها و تقریباً به طور مرتب در «مکتب اسلام» به چاپ رسانده است. در واقع ایشان از نخستین سالهای دوره جوانی تا انقلاب اسلامی، یکسره در فعالیتهای فرهنگی ـ سیاسی بوده و افزون بر ارتباط با فدائیان اسلام، تشکلهای مذهبی تهران و شهرستانها بهخصوص تبریز، در دوره اخیر به یکی از همکاران ثابت مجله مکتب اسلام، دارالتبلیغ اسلامی و سردبیری برخی از نشریات آن و نیز نگارش در عرصههای مختلف، از جمله: معرفی اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی، نگارش در نقد مکتبها و ادیان و موضوعات دیگر مشغول بوده است.
آقای خسروشاهی در سال ۱۳۱۷ در تبریز به دنیا آمد. پدرش آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی از علمای صاحب رساله در آذربایجان بود که آثاری در فقه و غدیر داشت. جد ایشان هم آیتالله سیداحمد خسروشاهی از علمای آذربایجان بود. اجداد وی تا چند نسل در سلک روحانیت و از چهرگان و عالمان حوزه نجف و خطه آذربایجان بودهاند. ایشان در سال ۱۳۳۲ در پانزده سالگی عازم قم شد و پس طی دروس سطح، در درس فقه و اصول و تفسیرِ حضرات آیات امام خمینی، شریعتمداری، علامه طباطبائی و ـ چند ماهی هم در محضر ـ آیتالله بروجردی حاضر گشت. وی از همان زمان با جریانهای انقلابی ـ اسلامی همکاری داشت و به خصوص با فدائیان اسلام و آیتالله کاشانی در ارتباط بود. وی به سال ۱۳۳۷ کتابچهای با عنوان «اسلام و دمکراسی» (تهران، سازمان مطبوعاتی گلستان «سالنامه گلستان») نوشت و ضمن آن، به برخی از نمونههای تاریخی مربوط به حکومت اسلامی و نیز شماری از قضاوتهایی که نویسندگان خارجی از وجود دمکراسی در اسلام کرده بودند، پرداخت. روی جلد آن نوشته شده بود: «اسلام و دمکراسی، سیستم حکومت دموکراسی در سایه ایدئولوژی و اصول تعلیماتی اسلام». در این کتاب شانزده صفحهای از تعبیر حکومت اسلامی و یک مورد هم تعبیر «حکومت جمهوری اسلامی» یاد شده بود.
آقای خسروشاهی در جریان رویدادهای نهضت اسلامی در سالهای ۴۱ ـ ۴۴ بسیار فعال بود و به همراه شماری از همفکران خود نشریه داخلی حوزه علمیه قم با عنوان «بعثت» را طی سالهای ۴۳ ـ ۴۴ منتشر کرد. این نشریه با همکاری اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدهادی خسروشاهی، علی حجتی کرمانی و سیدمحمود دعایی منتشر میشد.
نخستین فعالیتهای فکری ـ سیاسی وی در ارتباط با فدائیان اسلام و شخص آیتالله کاشانی بوده است که انعکاس آن در مقالات و اسنادی است که در شمارههای متعدد مجله تاریخ و فرهنگ معاصر که با مدیریت خود وی در یک دهه اخیر انتشار یافته، منعکس شده است. به لحاظ فکری، آقای خسروشاهی، به مانند بسیاری از دوستانش و البته در این جهت بیش از همه، هوادار و ترویجکنندۀ اندیشههای سید قطب (اعدام در ۱۳۸۶ق/۱۳۴۶) در ایران بوده و بسیاری از آثار وی و دیگر اخوانیها را به فارسی ترجمه و به چاپ رسانده است.
از دیگر حوزههای قلمی ایشان، پرداختن به مسائل دینی و اختلاف ادیان و تبلیغات مسیحیان و ردیهنویسی بر آنهاست که این قبیل آثار، به صورت تألیف و بیشتر ترجمه، در نوشتههای آقای خسروشاهی وجود دارد.
حوزه دیگر کارهای وی، پرداختن به نهضتها و جنبشهای آزادیبخش و مسأله فلسطین و حرکتهای اصلاحی در جهان اسلام است که در رأس آنها، همت وی به بازشناسی زندگی، اقدامات و فعالیتهای سید جمالالدین اسدآبادی معطوف بوده است. پرداختن به مسائل مسلمانان کشمیر، هند، الجزایر و غیره نیز از جمله موضوعاتی است که در نوشتههای ایشان به چشم میخورد. از سویی وی را باید در ردیف کسانی تلقی کرد که برای تحقق وحدت شیعه و سنی تلاش فراوانی داشته است.
آقای خسروشاهی سالها از ارکان دارالتبلیغ اسلامی بود و افزون بر مدیریت برخی از نشریات، مانند «نسل نو»، «پیام شادی» و مجله عربی «الهادی»، به نگارش مقالات و کتابهای متعددی مشغول بود که شماری از آنها توسط دارالتبلیغ منتشر شد. وی از مؤسسان حزب خلق مسلمان بود؛ اما به محض آغاز برخورد این حزب با انقلاب اسلامی، ضمن صدور اطلاعیهای همراه دیگر مؤسسان از آن جدا شد و برای مدت دو سال نماینده امام در وزارت ارشاد اسلامی بود. پس از آنهم برای پنج سال سفیر ایران در واتیکان بود. وی پیش از دارالتبلیغ، در شمار مؤسسان «مؤسسه در راه حق» نیز بود که در جای خود به آن اشاره کردیم.
جناب آقای خسروشاهی تا امروز از نگارش دست نکشید و افزون بر چاپ آثار پیشین خود با عنوان «مجموعه آثار»، کارهای تازه فراوانی نیز به انجام رسانده است.
آقای خسروشاهی یکی از معدود افراد یا حتی از این حیث، شخصیتی منحصربه فرد است که بیشترین روابط را با اسلامگرایان خارج از ایران در طول سالهای قبل از انقلاب داشته و با مراکز اسلامی مختلف مکاتبه داشته است. به علاوه، در داخل نیز جزو معدود افرادی بود که تقریباً با غالب شخصیتهای بنام فکری و سیاسی مخالف رژیم پهلوی آشنایی و رفت وآمد داشته و تقریباً در میان همه گروههای فکری شناخته شده بوده است. نشانه آن، همکاری گسترده ایشان با انواع و اقسام نشریاتی است که در طول سالیان در ایران به چاپ رسیده است.»