ناگفته پیداست چپاول درسایه قدرت، امری است که مایه سرمشق گیری اراذل و اوباش خواهد شد و دیگر هرگز جامعه سر سلامت بر زمین نخواهد نهاد.
به گزارش جماران، آنچه میخوانید سخنرانی آیتالله محقق داماد در مرکز نشر علوم اسلامی است که به مناسبت میلاد حضرت زهرا(ع) ایراد شده است:
1ـ جریان فدک واقعهای است که با قطع نظر از حواشی آن، حسب مدارک معتبر اصل وقوع جریان مسلم است. مزرعهای در160کیلومتری مدینه که در ید کارگران و زارعان زهرای اطهر(ع) بود. پس از رحلت رسولالله(ص) به دستور خلیفه اول تصرف شد و از دست ایشان خلع ید صورت گرفت.1
2ـ فاطمه اطهر(ع) شخصا برای احقاق حق به مسجد که محل اجتماعات شهر مدینه بود، رفت و رسما رئیس وقت قدرت را به دادخواهی طلبید. او هم حاضر شد و مطالب بسیار مهمی از سوی زهرای اطهر(ع) مطرح شد و سرانجام برای حقانیت مدعای خویش اقامه دلیل فرمود.2
3ـ این قضیه هرچند از جهات مختلف قابل تأمل است، ولی از همه بالاتر اصل قضیه میباشد که با سؤال بسیار واضحی روبروست: راز اهتمام و دغدغه خاطر و پیگیری سرسختانه زهرای اطهر(ع) و همسرش علی(ع) نسبت به موضوع مزبور چه بوده است؟ چرا زهرای اطهر بهرغم رنجوری، افسردگی و سوگواری در غم جانکاه رحلت رسولالله(ص) به چنین اقدامی مبادرت میکند؟ فاصله زمانی رفتن ایشان به مسجد و ایراد خطابه دفاعیه با زمان وفات آن حضرت بسیار کوتاه است و بنابراین نشاندهنده شرائط جسمانی بسیار سخت و غیر طبیعی ایشان است. این اقدام در چنین شرائط جسمانی، جز برای مقصد و هدفی بسیار ارزشمند توجیه دیگری ندارد.
4ـ سادهانگاری است که انگیزههای مادی یعنی صرفا بازپسگرفتن مالی از اموال دنیا را هدف و مقصود این اقدام دانست؛ چرا که هیچکس زندگانی زاهدانه علی و زهرا(ع) را نمیتواند منکر شود. حضرت مولا(ع) در نامه به عثمان بن حنیف اشارهای به زهد خود میکند و میفرماید: «الا و انّ امامکم قد اکتفا من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه... فوالله ماکنزت من دیاکم تبرا، و لا ادخرت من غنائمکم وفرا و لا اعددت لبالی ثوبی طمرا و لا حزت من ارضها شبرا و لا اخذت منه الا کقوت اتان دبره ولهی فی عینی او هی و اهون من عفصه مقره:3 آگاه باشیدکه امام شما از دنیایش به دو پیراهن کهنه و به دو قرص نان اکتفا کرده است... به خدا سوگند که من نه شمش طلائی از دنیای شما اندوختهام و نه ازغنیمتهای آن ثروتی فراورده ساختهام و نه برای این پیراهن کهنهام تنپوش دیگری فراهم کردهام...»
وانگهی حسب نقل منابع معتبر، مزرعه فدک که به صلح اهل خیبر نصف نخیل آن تقدیم رسولالله(ص) شده بود4، با نزول آیه شریفه «و آت ذاالقربی حقه» آن حضرت به زهرای اطهر(ع) بخشیده بودند و به نظر میرسد که در زمان رسول خدا(ع) مدتها در ید فاطمه بوده و منافع آن به ایشان واصل میشده؛ ولی هرگز در زندگی زاهدانه خانه علی(ع) تغییری دیده نشده است. آنان به گزارش ابنعباس در قضیه نزول سوره «هل اتی»5 در پاسخ درخواست مسکین و یتیم و اسیر، نان مورد نیاز خودرا به آنان دادند. علامه طباطبائی جمله «عَلی حبّه» را چنین تفسیر کردهاند: «المراد بحبه توقان النفس الیه لشده الحاجه، و یؤید هذا المعنى قوله تعالى: لن تنالوا البرّ حتّى تُنفقوا ممّا تُحبّون» (آل عمران، 92): و منظور از «حب طعام» اشتیاق و اشتهاى زیاد به طعام است، به خاطر شدت احتیاج به آن، مؤید این معنا آیه شریفه «لن تنالوا البرّ...»6 است.
چگونه میتوان برای کسی که صاحب مزرعه فدک با درآمد خرمای بسیار قابل توجه است، برای نان شب چنین محتاج باشد؟ جز اینکه این خانواده هرگز نگاهشان به مال دنیا نبوده و جز انفاق و ایثار هدف دیگری ندارند. به قول سعدی:
قرار در کف آزادگان نگیرد مال
نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال
این خانواده «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزادند»؛ بنابراین اگر در این شرائط حساس برای مال دنیا با رئیس قدرت مستقیما درگیر میشوند، مقصد و مقصودی دیگر دارند و نه جلب مال و ثروتاندوزی. امیرالمؤمنین(ع) در همان نامه خطاب به عثمان بن حنیف مینویسد: «بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء. فشحت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین. و ما اصنع بفدک و غیر فدک و النفس مظانها فی غد جدث7: آری، ما را از هرچه زیر این آسمان است، تنها فدکی بود که برخی بر آن هم بخل ورزیدند و بدان چشم دوختند و برخی دیگرسخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند. مرا با فدک و غیر فدک چه کار در حالی که فردا جایگاه این تن، خانه گور است؟!»
دغدغه اهل بیت
5 ـ به نظر میرسد که آنچه دغدغه زهرای اطهر و همسرش علی(ع) را تشکیل میداده، امور زیر میتواند باشد:
الف) احترام به اصل مالکیت از رئوس برنامههای اسلامی است. پشتوانه مالکیت در زندگی اجتماعی مردم پس از تشکیل مدینه، حمایت قدرت مرکزی است و نه قدرتهای شخصی مالکان، که در زمان قبل از تشکیل مدینه چنان بوده است. قبل از تشکیل مدینه تنها حدود توان و قدرت اشخاص بود که میتوانستند از اموال و اعراض خود حمایت و محافظت کنند؛ لذا «غارت» و به دست آوردن ثروت از این رهگذر، گویی امری طبیعی و شاید در روزگاری قانونی و مشروع بوده است. قوم مقتدرتر که میتوانست، با فرستادن نیروهای خود به قوم ضعیفتر، اموال آنها را به غنیمت تصاحب میکرد، پیران آنان را میکشت و کودکان و زنان آنان برده میساخت؛ اما از ویژگیهای تشکیل مدینه آن بود که مالکیت اشخاص نه تنها تحت محافظت مالکان، که تحت حمایت قدرت مرکزی اسلام قرار میگرفت. تجاوز، سرقت و غصب و تصرف عدوانی گناه و جرم شناخته میشود و قدرت مرکزی مرتکب را مجازات میکرد و مال را به مال باخته برمیگرداند.
اینک دغدغه زهرای اطهر(ع) این است که زمانی که هنوز صدای پدر بزرگوارش به گوش میرسد که با تشکیل مدنیت مدینه در خطبه حجهالوداع فرموده است: «فإنّ دماءکُم و أموالکُم علیکُم حرامٌ... ألا و من کانت عندهُ أمانه فلیُؤدّها الى من ائتمنهُ علیها فانّهُ لا یحلُّ دمُ امرئ مُسلم و لا مالُهُ الّا بطیبه نفسه8: خونهایتان و اموال هر یکتان بر دیگری حرام است... آگاه باشید هر کس امانتی از دیگری نزدش موجود است، باید برگرداند؛ زیرا حلال نیست. خون دیگری و نیز مال انسان مسلمان بدون اذن و رضایت خاطرش بر دیگری حلال نیست.» و این کتاب خداست که فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم: اى مؤمنان! دارایىهاى یکدیگر را میان خود به نادرستى و ناحق مخورید مگر داد و ستدى با رضاى خودتان باشد.» (بقره، 188).
زهرای اطهر(ع) میدید که اگر این جریان در این مقطع زمانی نهادینه شود که حاکمیت به جای حمایت از مالکیت، در سایه زور و قدرت، اموال مردم را مصادره کند و به دیگر سخن غارتگری جدید و از نوع نوین آن را آغاز کند، این جریان برگشت و رجعتی است به دوران جاهلیت، یعنی تزلزل و انهدام اصل مالکیت شخصی است؛ زیرا ناگفته پیداست چپاول درسایه قدرت، امری است که مایه سرمشق گیری اراذل و اوباش خواهد شد و دیگر هرگز جامعه سر سلامت بر زمین نخواهد نهاد. به قول سعدی:
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
بنابراین دغدغه این زوج شریف و کریم، دفاع از ارزشهای اصیل اسلامی بوده است و نه حرص مال و زراندوزی.
ب) افزون بر مطالب بند الف، نگرانی و دغدغه زهرای اطهر(ع) و همسرش آن بود که غصب صریح اموال مردم را با پوشش دفاع از عدالت و اوامر و احکام الهی تقدسش بخشند. این فاجعهای است که فقط از حکومت دینی ساخته است. هرچند که تحت لوای عدالت ظلم و جنایت بسیار شده، ولی رنگ دینی و تقدس نداشته است. اما وقتی به دست جانشین رسولالله(ص) صورت گیرد، با صبغه و لعاب تقدس و دفاع از حقالناس و حق الله صورت میگیرد. پس دغدغه این خانواده فریاد علیه ظلم با شعار عدالت، آنهم با رنگ و لعاب دینی بوده است.
ج) افزون بر همه آنکه واقعهای که با تصرف فدک رخ میداد، یک غصب عادی نبود که مالباختهای معمولی داشته باشد. مالی بود که رسول خدا(ص) آن را به دخترش داده و مالباخته این جریان، دختر رسول خداست که سالیان دراز از زبان پیامبراکرم(ص) در فضیلت اومطالب بسیار شنیده بودند وهمه مردم او را میشناختند. زهرای اطهر(ع) میدید که اگر امروز که روزهای اولیه تشکیل حکومت اسلامی است، به وی ستم شود و او از کنار قضیه بگذرد و دفاعی نکند، مردم معمولی و ضعیفانی که کسی آنان را نمیشناسد، هرگز به دفاع از حق خویش مبادرت نخواهند کرد زیرا امید حمایت نخواهند داشت. این مولی علی است (ع) که خودش نقل میکند: «انّی سمعتُ رسُول الله صلى الله علیه و آله یقُولُ فی غیر موطن: لن تُقدّس أُمّه لا یُؤخذُ للضّعیف فیها حقهُ من القویّ غیر مُتتعتع»9. او بارها این جمله را از رسول خدا(ص) شنیده است که فرمود: جامعه وقتی مقدس است که افراد ضعیف و ناتوان بتوانند در مقابل اقویا و قدرتمندان، آزادانه و با زبان صریح و بدون لکنت حق خودرا مطالبه کنند. همگان از پیامبر(ص) شنیده بودند که همواره آرزو داشت که پیروانش جامعهای تشکیل دهند که همه آحادش همانند اعضای حلف الفضول10 پایبند، ملتزم و متعهد به دفاع از حق مظلومان باشند و نه آنکه رأس قدرت به نام حق و عدالت حقوق مشروع شهروندان را پایمال نماید و برای آنان راه دفاع نباشد.
و سرانجام آنکه زهرای اطهر(ع) یک زن است. احیای حقوق زنان و برابری آنان در حقوق شهروندی از رهاوردها و ارمغانهای تعلیمات پدر اوست. زن تا دیروز در جامعه جاهلی از حقوق برابر برخوردار نبود؛ ولی با تعلیمات قرآن مجید، مسلمین و مسلمات، مؤمنین و مؤمنات، قانتین و قانتات، صادقین و صادقات، صابرین و صابرات، خاشعین و خاشعات، متصدقین و متصدقات، صائمین و صائمات (رک: احزاب، 35) در کنار هم قرارگرفتند و از حقوق برابر برخوردار شدند. حق دادخواهی در رأس حقوق شهروندی است، اگر او به دنبال حق خویش نرود و مطالبه ننماید، ممکن است برخی زنان چنین پندارند که چون زهرا(ع) زن بود او محکوم به تسلیم و عدم دادخواهی است. لذا هرچند برای او ممکن بود که شوهرش را به وکالت به دادخواهی روانه کند، ولی شخصا اقدام کرد که زنان در تاریخ بدانند، دادخواهی شرف و عزت است ونه ذلت.
تأکید بر این نکته نیز ضروری است که آری، گذشت از حق نیز ارزش اخلاقی دارد؛ ولی گذشت در موقعیت توانائی و قدرت معنا دارد و همانطور که گفته شد، آن زمان که علی(ع) میگوید «و ما اصنع بفدک و غیر فدک: مرا با فدک و امثال آن چه کار!» زمانی است که قدرت در دست علی(ع) است و به یقین میتواند برای باز پس گرفتن مزرعه فدک اقدام کند. از جمله «شحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین» (برخی بر آن هم بخل ورزیدند و بدان چشم دوختند و برخی دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند)، برمی آید که سالها پس از جریان غصب فدک، لحظاتی پیش آمده که سران قدرت آماده مسترد کردن آن بودهاند، ولی ایشان نپذیرفتهاند. به هر حال به یقین در زمان خلافت خودشان این امر کاملا امری میسور بود، ولی ایشان اقدام نفرمودند. این گذشت و بزرگواری است؛ ولی وقتی به ستم اموال ایشان را غصب کردهاند و کرده خود را به ناحق توجیه شرعی میکردند، دادخواهی نکردن، مهر تأیید زدن بر ظلم و نهادینه کردن آن است.
انگیزه غصب
د) علاوه بر دفاع از حق شخصی، جلسه محاکمه رئیس قدرت رسانه فرصت خوبی بود که زهرای مرضیه(ع) بتواند از این رسانه برای طرح مسائل سیاسی استفاده کند و اقدامات انجام شده را به نقد بکشد. حال این سؤال ممکن است برای خواننده گرامی مطرح شود که: انگیزه آنان برای این غائله که بهای زیادی بابتش پرداخت کردند، چه بود؟
پاسخ روشن است: زیرا اولا قدرتها با برخوردخشن با بزرگان و نخبگان اجتماعی، گوئی احساس اقتدار میکنند و توده جامعه را مرعوب میسازند. به دیگر سخن اینگونه قدرتها تنها راه موفقیت خود یعنی سلطه برای مردم را به اصطلاح زبان عربی «نصر بالرُعب» میدانند و برای این منظور باید در امور مختلف خودی نشان دهند. ثانیا دختر پیامبر(ص) و شوهرش و فرزندانشان(ع) در قلوب مردم جای داشتند، در حالی که دستشان از مال دنیا خالی بود و تنها با دادن قرص نان افطاری خودشان به مسکین و یتیم و اسیر میتوانستند، ایثار، مهر، محبت و انساندوستی خودشان را بروز دهند، حال اگر مالی به دستشان آید، چه خواهد کرد؟
سخن را با چند بیت از دعبل خزاعی به پایان میبرم. وقتی آمد نزد حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) قصیده خود را خواند تا بدینجا رسید:
اری فیئهم فی غیرهم متقسما
و ایدیهم من فیئهم صفرات
«میبینم اموال آنان (اهل بیت) به تاراج رفته و در بین افراد بیگانه و نااهل تقسیم شده و دست آنان از غنائم و ارثشان خالی است!» حضرت گریستند و فرمودند: «بله، راست گفتی ای دعبل!» دعبل خواندن شعر خود را ادامه داد تا رسید به این بیت:
اذا وتروا مدوا الی واتریهم
اکفا عن الاوتار منقبضات 11
این خانواده وقتی مورد ظلم قرار میگیرند و خون عزیزانشان ریخته میشود، با بزرگواری کامل و با دستان بسته به سوی خونخواهان میروند (گویی به آنان اجازه اقدامات شدید داده نشده است). فرمود: «بلی، والله منقبضات، آری، به خدا سوگند! که دستان ما بسته است!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینویسها:
1- کلینی /کافی/ج1ص543-مفید /المقنعه /ص289.
2- شهیدی ، سید جعفر ، زندگانی فاطمه زهرا(ع)1367،ص121-122؛ عالم زاده ، مقاله «ابویکر» دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
3- نهج الیلاغه ،با تحقیق صبحی صالح ، ص573
4- همان پاورقی
5- المیزان ، ج20ص126 به نقل از الدر المنثور، ج6ص229
6- هرگز به خیر و خوبى نمىرسید مگر وقتى که از آنچه دوست مىدارید انفاق کنید. سوره آل عمران، آیه 92.
7- نهج البلاغه ، همانجا
8- کلینی، الکافی ،ج7ص275-اسلامیه
9- نهج البلاغه، نامه مولی(ع) به ملک اشتر.
10- حلف الفضول به معنای پیمان جوانمردان، اشاره به عهد و پیمانی دارد که قبل از بعثت،حضرت پیامبر (ص) به همراه عدهای از جوانان مکه در خانه عبدالله بن جدعان اجتماع کردند و سوگند یاد کردند تا از ستمدیدگان و افراد غریبهای را که و ارد شهر میشوند و مورد ستم زورمندان و اقع میشوند یاری کنند.( طبقات ابن سعد، ج 1، ص 128، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 10.)