رئیس پیشین مرکز اسلامی هامبورگ با بیان این که قرآن «فرقه شدگی» را بزرگترین تهدید دین می‌داند، ادامه داد: هر نوع تفسیری از دین که منجر به عدم شمول دین و اختصاص دین به بخشهای خاصی از انسانها باشد، فرقه شدن دین است. فرقه شدگی یک جزء از دین را بر کلیت آن غلبه می‌دهد و دین را از تعادل و توازن خارج می‌کند.

به گزارش جماران؛ استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که جریان شناسی بنی امیه یک موضوع بسیار مهم از منظر اسلام و اهل بیت و همچنین شرایط امروز جامعه ماست، اظهار کرد: زمین بازی فقه و کلام ما در بستر قدرت و نگرش اموی شکل گرفته و ما روش فقهی و کلامی اهل بیت را بعضا در خدمت مسائل اموی قرار داده‌ایم.

آیت‌الله سید عباس حسینی قائم مقامی در نشست «از حکومت علوی تا حاکمیت اموی» که به همت انجمن اندیشه و قلم و با همکاری پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد، با اشاره به حدود نود سال حکومت بنی امیه و هزار و چهارصدمین سالگرد آغاز حکومت بنی امیه گفت: خوارج بزرگترین فتنه دوران حکومت امیر مومنان بودند. اما امام پس از پیروزی بر آنها می‌فرمایند: خوارج را بعد از من نکشید، چرا که تفاوت است بین کسی که دنبال حق است و اشتباه می‌رود و کسی که به دنبال باطل است و آن را درک می‌کند و می‌افزایند: فکر نکنید فتنه اصلی نهروان و خوارج است، فتنه اکبر بنی امیه است.

وی با یادآوری اشارات قرآن به فتنه بنی امیه افزود: سوره اسرا به شجره ملعونه‌ای اشاره کرده که در تفاسیر اهل بیت، به رویای پیامبر تطبیق یافته که میمون‌ها از منبر ایشان بالا می‌رفتند و به پیش‌بینی موضوع از سی سال قبل توسط پیامبر اشاره دارد. در تفاسیر سوره قدر هم اشاره‌ای به هزار ماه حکومت بنی امیه شده است. این موضوع وقتی اهمیت می‌یابد که می‌بینیم پیامبر و امیر مومنان، انحراف امویان را خطرناکتر از موارد قبل و بعد آن، یعنی دوران خلفا و بنی عباس می‌دانند.

قائم مقامی با طرح این سوال که چه چیزی در بنی امیه است که این قدر خطر آن اهمیت می‌یابد و با دیگر انحرافات متفاوت است؟، توضیح داد: از امام حسین(ع) درباره آیه ۱۹ سوره حج و دو دشمنی که درباره خدا با هم نزاع می‌کنند، سوال کردند و ایشان می‌فرمایند: مقصود ما و بنی امیه هستیم که تا قیامت با یکدیگر در مورد خدا نزاع داریم. پس اگر ما ریشه‌های جدال بنی امیه و اهل بیت را متوجه شویم، این اختلاف را می‌توانیم تشخیص دهیم. چرا که برخی انحرافات، قبل از بنی امیه هم سابقه داشت و غصب خلافت و امامت، خشونت دینی، ظلم و بی‌عدالتی را بنی امیه تاسیس نکردند.

رئیس پیشین مرکز اسلامی هامبورگ با بیان این که قرآن «فرقه شدگی» را بزرگترین تهدید دین می‌داند، ادامه داد: هر نوع تفسیری از دین که منجر به عدم شمول دین و اختصاص دین به بخشهای خاصی از انسانها باشد، فرقه شدن دین است. فرقه شدگی یک جزء از دین را بر کلیت آن غلبه می‌دهد و دین را از تعادل و توازن خارج می‌کند.

به اعتقاد این پژوهشگر دینی، اگر عنصر سیاست و قدرت، از جایگاه خود به عنوان یک جزء خارج شود و بر کل اجزای دین غلبه کند، فرقه‌شدگی رخ می‌دهد و بنی امیه این کار را کردند، یعنی با محوریت بخشیدن به قدرت، در راستای تبدیل دین به فرقه حرکت کردند. بنابراین علت بزرگتر بودن فتنه بنی امیه نسبت به سایر فتنه‌ها این است که خطرناک‌ترین عنصر یعنی قدرت، محور فرقه می‌شود و به تعبیر امیر مومنان، برگشتن ظرف دین و خالی شدن آن از محتواست، یعنی پوسته و ظاهر می‌ماند اما بدون محتوا و این خطرناکترین نوع انحراف است.

آیت‌الله قائم مقامی ریشه این انحراف را معرفت‌شناسانه دانست و افزود: این انحراف موجب می‌شود قدرت غایت دین ‌شود، به گونه‌ای که اخلاق، عبادات و سایر اجزای دین در خدمت آن قرار می‌گیرند و بر آنها، نوعی سلطه معرفت شناسی پیدا می‌کند، فقه تولید می‌کند، عرفان و عبادت تولید می‌کند و همه اجزای دین را مطابق میل قدرت بازتولید می‌کنند و به این شکل، از عمیق‌ترین لایه‎های انسان تا اجتماعی و بیرونی‌ترین لایه‌ها اثر می‌گذارد.

او ادامه داد: آسیبی که دین از قدرت می‌خورد با هیچ خطر دیگری قابل مقایسه نیست و از سوی دیگر قدرت هم با هیچ ابزار دیگری به اندازه دین نمی‌تواند به این میزان بر انسانها نفوذ کند.

مدرس علوم اسلامی شعر قرائت‌شده توسط یزید در مجلس شام با این مضمون که بنی‌هاشم به وسیله دین با حکومت بازی کردند، را نه علیه دین، که نشانگر نگاه یزید به دین دانست که طبق آن، هدف اصلی دین، کسب قدرت و حکومت است.

به باور قائم مقامی، با غلبه معرفت شناسی قدرت در دین، دین جدید ظاهر می‌شود و همین است که در روایات داریم امام زمان، دین به ظاهر جدیدی می‌آورد، یعنی بازگشت ایشان به سیره پیامبر و اهل بیت با برداشت متداول روز از دین کاملا متفاوت است و دینی جدید به نظر می‌رسد.

«یک ویژگی قدرت، میل به بسط و تمامیت و مطلق شدن است و به همین علت، قدرت مطلق شر و به تعبیر قرآن شرک است، چون هر مطلق دیگری غیر از خدا، شرک است و اگر قدرت، مطلق شود، همه چیز را در خدمت خود درمی‌آورد و حتی دین را شرک آلود می‌کند.»

این استاد فقه با یادآوری دیدگاه آیت‌الله بروجردی که فقه شیعه را حاشیه بر فقه اهل سنت می‌داند، ادامه داد: البته روش اجتهادی فقه شیعه مختص اهل بیت است. اما مسائل فقه شیعه، همان مسائل فقه اهل سنت است که در بستر قدرت متولد شده، چرا که اساس این فقه در دوران اموی شکل گرفته است و کلام ما هم متاثر از همین آسیب معرفت شناسی است. در واقع زمین بازی فقه و کلام ما در بستر قدرت و نگرش اموی شکل گرفته و ما بعضا روش فقهی و کلامی اهل بیت را در خدمت مسائل اموی قرار داده ایم.

قائم مقامی یکی از پیامدهای این نگاه در طرح مسایل فقهی را تقسیم حقوق به حق‌الله و حق‌الناس در ادبیات دینی جامعه دانست و گفت: این در حالی است که حق‌الله به معنای اصیل خود قابل شناختن و ادا کردن نیست و در مقام افعال نیز حق‌الله همان حق الخلق است و در نگاه مترقی اسلام به جهان که بالاتر از نگاه ابزاری غرب است، همه موجودات اعم از زنده و بی جان، به جهت وجود خود حقی دارند که باید پاس داشته شود.

وی ادامه داد: در احکام نیز شاهد همین تفاوت نگاه فقهی با زمینه اهل سنت و نگاه اهل بیت هستیم، مثلا اسلام حجاب را مانند نماز و روزه واجب کرده، اما این وجوب، اختیاری و ارادی است، یعنی فرد باایمان آن را لازمه دینداری می‌داند و به آن پایبند است، نه وجوب بیرونی و اجباری، به همین دلیل هیچ فقیهی حکم به اجبار مسلمین برای نماز خواندن نداده است.

قائم مقامی در پایان گفت: حجاب هم به عنوان یک حکم شرعی و فقهی بر مومنان واجب است، اما نمی‌توان فردی را با حکم دینی مجبور به رعایت حجاب کرد. البته حجاب اجباری می‌تواند به عنوان یک قانون، مانند سایر قوانین عرفی و متکی به خواست اکثریت جامعه، تصویب واجرا شود اما نمی‌توان این اجبار را حکمی شرعی و دینی دانست.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
7 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.