در تمام سالهای مناقشه دیپلماتیک هستهای ایران با غرب، یک نگرانی عمده از طریق رسانههای آمریکایی و اروپایی به جهان القا شده بود که ایران را به مثابه یک تهدید هستهای جدی برای جهان نشان میداد، این در حالی است که مطابق با واقعیتی که پس از برجام به نمایش درآمد، بخش عمدهای از رسانههای دموکرات آمریکا و همچنین رسانههای محافظهکار در اروپا پذیرفتند که یک خطای راهبردی در رفتار رسانهای با ایران صورت پذیرفته است.
به گزارش جماران؛ دکتر پیتر هندرسون (استاد علوم ارتباطات دانشگاه میسوری) معتقد است که ایرانیها توانستند از زیر ضرب جنگ رسانه مرتبط با مناقشه هستهای در یک دهه پیش رها شوند و ابتکار عمل را به دست بگیرند.
ابزارهای رسانهای در جهان امروز، هر یک در ذیل قدرتی خاص یا برای منفعتی اقتصادی، سیاسی و یا ایدئولوژیک مورد بهرهبرداری واقع میشوند و کلیشه جذاب: «رسانه باید مستقل باشد»، تنها به شعاری سیاسی برای منافع صنفی و انتخاباتی تقلیل یافته است. از همین روی، واکاوی ریشههای تنشهای رسانهای میان جریانات سیاسی و دولتها باید معطوف به بازشناسی نقاط مندرج در تعارض منافع آنها باشد. بنابر دلایل متعدد، تقویت دیپلماسی رسانهای میتواند به راهبردی برای خروج هوشمندانه از زیر ضرب رسانههای معارض منافع ملی ایران باشد. دستیابی به نقاط استراتژیک در ریشههای تنشهای رسانههای خارجی با یکدیگر و بهرهبرداری صحیح از این شکافها، بخشی از توصیههای دکتر «پیتر هندرسون» استاد علوم ارتباطات دانشگاه میسوری آمریکا به ایران برای مقابله با جنگ روانی خارجی است. مشروح گفتوگوی مولف کتاب مشهور «جنگ روانی: ساخت فراواقعیت برای نبرد نهایی» با ایلنا را از نظر میگذرانید.
جنگ رسانهای حاضر توسط رسانههای وابسته به دولتهای آمریکا، اسراییل، عربستان و امارات علیه ایران به چه دلایلی شکل گرفته و آیا دلایل غیرسیاسی برای این اتحاد ناهمگون جغرافیایی هم وجود دارد؟
رسانههای حاضر در آمریکا خصوصی هستند و هرچند به احزاب آمریکایی نزدیکیهایی دارند اما دولتی نیستند. رئیسجمهور ترامپ، از پشتوانه رسانهای در آمریکا برخوردار نیست و رسانههای آمریکایی در نقطه مقابل او عمل میکنند و تمام تصمیمهای او را به چالش میکشند.
با این حال او بهترین رهبر دنیا در بهرهبرداری شخصی از فضای مجازی است و توانسته در یک پیوستگی ناآشکار با توئیتر، ضربات بسیار زیادی را به اقتصادهای نوپا و در حال ظهور مختلفی بزند و ایران نیز تنها کشوری نیست که در چارچوب دیدگاههای رئیسجمهور ترامپ، دارای تعارض منافع در سیاستهای امنیتی با آمریکاست.
بخشی از دلیل اصلی ایرانهراسی رسانهای توسط ترامپ، نوک کوه یخی از پروژه فروش گسترده چندصد میلیارد دلاری تسلیحات پیشرفته به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.
آمریکا با القای حس ناامنی و تولید درگیریهای مصنوعی با ظاهری تاریخی و مذهبی، توانسته عربستان و امارات را هم در ذیل پروژه رسانهای ایرانهراسی و مخابره پیام مصنوعی و جعلی تولید ناامنی توسط ایران، تعریف کند.
اسرائیلیها اما سیاست رسانهای پیچیدهای در قبال ایران ندارند و سالهاست که تکنیک قدیمی تلاش برای ایجاد شکاف دولت و ملت را دنبال میکنند اما هنوز در میان مخاطبان مسلمان مشروعیت سیاسی و تاریخی ندارند و در واقع مشغول تداوم استراتژی رسانهای شکست خورده خود در قبال ایران هستند. به همین دلیل، ممکن است برخی از مخاطبان، یک اتحاد رسانهای را در ظاهر ببینند اما واقعیت این است که هرکدام از این کشورها رویکردهای رسانهای و سیاسی ـ امنیتی مجزایی در قبال ایران دارند.
پس از انعقاد تفاهم برجام، امکانات رسانهای بیشتری برای دیپلماسی رسانهای ایران در آمریکا فراهم شد. به نظر شما علت اصلی این چرخش رسانهها در اروپا و آمریکا چه بود؟
در تمام سالهای مناقشه دیپلماتیک هستهای ایران با غرب، یک نگرانی عمده از طریق رسانههای آمریکایی و اروپایی به جهان القا شده بود که ایران را به مثابه یک تهدید هستهای جدی برای جهان نشان میداد، این در حالی است که مطابق با واقعیتی که پس از برجام به نمایش درآمد، بخش عمدهای از رسانههای دموکرات آمریکا و همچنین رسانههای محافظهکار در اروپا پذیرفتند که یک خطای راهبردی در رفتار رسانهای با ایران صورت پذیرفته است و تلاش کردند تا برای جبران بحران اعتماد عمومی، این نقص را برطرف کنند و فرصتهای گفتگو و نگارش یادداشت در رسانهها را، در اختیار دیپلماتها و سیاستمداران ایرانی قرار دادند. ایرانیها هم با استفاده زیرکانه از این فرصت، سیستم دیپلماسی عمومی خودشان را نوسازی کردند و هزینه رفتار مشابه با دهه قبل از آن با ایران را، بسیار بالا بردند و یکی از دلایلی که مقابله ترامپ با برجام هم به درازا انجامید، همین رفتار سریع و زیرکانه ایرانیها بود.
در واقع باید بدانید که طرفداران ایران در رسانههای آمریکا، بسیار بیشتر از طرفداران ترامپ در همان رسانهها هستند.
جنگ روانی ایالات متحده علیه ایران، باعث شکلگیری فاجعه انسانی در روابط بینالملل شد به طوری که حتی شرکتهای فعال در حوزه تجهیزات پزشکی و دارو نیز با ایران همکاری نمیکنند، ایران چگونه میتواند این چالش غیرانسانی را پشت سر بگذارد؟
ایرانیها در تاریخ خود، چالشهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشتند و شاید بشود گفت که هیچ ملتی به اندازه ایران در طول تاریخ خود با چالشهایی با منشا اثر خارجی مواجه نشده است اما به نظر میرسد که ایرانیها همیشه با قدرت از این چالشها عبور میکنند اما باید با شناسایی منافع دقیق قدرتهای سیاسی و تضادهای میان احزاب در کشورهای مختلف، لابی رسانهای خود را تقویت کنند و برای خودشان متحدان رسانهای و سیاسی دائمی پیدا کنند تا فشارهای سیاسی بر ایران، برای دولتمردان خارجی و به ویژه برای سیاستمداران غربی، همچنان با هزینههای سیاسی و تبلیغاتی فراوانی مواجه شود، ماجرای هستهای نشان داد که چه کسانی دروغ میگویند!