«محدودیت منابع آب ایران» را میتوان به درازای وجودی این سرزمین دانست. محدودیتی دائم که در تمام دوران زیست بشری در این اقلیم وجود داشته و ساکنان آن همواره به نحو مطلوبی این محدودیت بسیار مهم و حیاتی را مدیریت کرده و به زندگی خود در این جغرافیا ادامه دادهاند. اما «بحران آب ایران» به نیمقرن اخیر و به ویژه 20 سال گذشته برمیگردد.
به گزارش جماران، دکتر سروش کیانی در هفته نامه تجارت فردا نوشت:
«محدودیت منابع آب ایران» را میتوان به درازای وجودی این سرزمین دانست. محدودیتی دائم که در تمام دوران زیست بشری در این اقلیم وجود داشته و ساکنان آن همواره به نحو مطلوبی این محدودیت بسیار مهم و حیاتی را مدیریت کرده و به زندگی خود در این جغرافیا ادامه دادهاند. اما «بحران آب ایران» به نیمقرن اخیر و به ویژه 20 سال گذشته برمیگردد. سیاستگذاریهای نادرست در زمینه مدیریت منابع آب چه در بخش عرضه و چه در بخش تقاضای آب امروزه کشور را به مرحله ورشکستگی آبی و ایجاد شرایط بحرانی در این بخش رسانده است. سدسازیهای بیرویه، انتقالهای آب بینحوضهای فاقد مجوز زیستمحیطی، گسترش صنایع آببر بزرگ در مرکز کشور، افزایش حفر چاهها، رشد بیرویه کشاورزی آبی و عدم اصلاح الگوی مصرف آب از یکسو و افزایش سهبرابری جمعیت کشور طی 50 سال اخیر و در پی آن افزایش تقاضای مستقیم و غیرمستقیم آب از سوی دیگر شرایط نابسامان امروز منابع آب کشور را رقم زده است.
علاوه بر اینکه تغییر اقلیم نیز در حادتر شدن این شرایط بسیار اثرگذار بوده و اثرات منفی این سوءمدیریت را بر بخشهای مختلف منابع آب دوچندان ساخته است. این مساله به ویژه در مناطق بسیار خشک کشور وضعیت حادتری به خود گرفته است و معضل خالی از سکنه شدن بسیاری از این مناطق به عنوان تهدیدی جدی و چندوجهی پیشروی حال و آینده کشور قرار دارد. مسالهای که باعث شده مدیران و برنامهریزان کشور که بخش زیادی از شرایط فعلی منابع طبیعی و از جمله منابع آب کشور حاصل برنامههای سابق بسیاری از آنهاست در پی چارهجویی برای رفع مشکلات موجود و حل بحران باشند. یکی از راهکارهایی که در این زمینه طی چند سال اخیر بسیار مطرح شده استفاده از منابع آب ژرف است. آبهای ژرف که در اعماق بیش از هزار متری زمین وجود دارند پنج نوع بوده و به دو دسته تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تقسیم میشوند.
منابع تجدیدناپذیر
منابع تجدیدناپذیر این آبها شامل آبهای ژرف فسیلی، آبهای ژرف معدنی یا ژئوترمال و آبهای ژرف دارای ساختار نفتی و منابع تجدیدپذیر نیز شامل آبهای ژرف آبرفتی و آبهای ژرف گسلی هستند.
در میان آبهای تجدیدناپذیر آبهای ژرف معدنی و همچنین آبهای ژرف دارای ساختار نفتی به دلیل املاح زیاد و کیفیت پایین غیرقابل استفاده بوده و تنها آبهای فسیلی قابل استفاده هستند که این آبها نیز به دلیل تجدیدناپذیری و عدم شرکت در چرخه هیدرولوژیکی آب جزو منابع استراتژیک محسوب شده و در صورت استفاده نهتنها هیچگاه این برداشت جبران نخواهد شد بلکه به فرونشست زمین و همچنین محرومیت آیندگان از این منابع فوق استراتژیک در زمان بحران منجر خواهد شد (عربستان، اردن و لیبی تجربه استفاده از این منبع فسیلی را داشتهاند). از دو منبع دیگر آبهای ژرف، منبع آب ژرف آبرفتی با وجود تجدیدپذیری به دلیل بسیار طولانی بودن تکمیل چرخه آب، پایین بودن کیفیت به خاطر نوع رسوبات موجود در آب و استخراج منجر به فرونشست زمین، به هیچوجه دارای استخراج موجهی نبوده و آسیبهای جدی به منابع وارد خواهد کرد. در این میان تنها منبع پنجم آبهای ژرف یعنی آبهای ژرف گسلی به دلیل آنکه در گسلهای زمین حبس بوده و با توجه به ساختار گسلها و شیب هیدرولیکی میتواند حرکت کرده و از دسترس خارج شود میتواند استخراج شود. به عبارت دیگر این منبع آبی ژرف به دلیل آنکه از حوضههای آبی خارج از کشور وارد میشود و در صورت عدم استفاده از کشور خارج میشود میتواند گزینه مناسبی برای استخراج باشد.
از اینرو برخلاف بسیاری از تصورهای موجود حجم آبهای ژرف قابل استخراج بدون آسیب به منابع و با قابلیت تجدیدپذیری تنها مربوط به یک بخش از این آبها بوده، دو منبع از ذخایر آبهای ژرف شامل آبهای معدنی و نفتی غیرقابل استفاده و دو منبع دیگر شامل آبهای فسیلی و آبرفتی دستبرد به حق آیندگان و تخریب جدی منابع آب و زمین را در پی خواهد داشت. خوشبختانه مدیران وزارت نیرو به این مساله اذعان دارند که منظور از استخراج آبهای ژرف در ایران، استخراج آبهای ژرف گسلی است. اما این وزارتخانه کل حجم آبهای ژرف تجدیدپذیر کشور را بین 5 /1 تا 2 میلیارد مترمکعب تخمین میزنند که بیگمان این حجم نیز تماماً مربوط به آبهای گسلی نبوده و بخشی از آن نیز شامل آبهای آبرفتی است.
مسالهای که در اینجا شکل میگیرد این است که با توجه به حجم 105 میلیارد مترمکعبی آبهای تجدیدپذیر در کشور این مقدار حجم آب (حداکثر دو میلیارد مترمکعب) چه گرهی از مشکلات آب ایران باز خواهد کرد؟! از سوی دیگر استخراج این آبها با توجه به هزینههایی چون استخراج، نیاز به خنکسازی، املاحزدایی و دیگر هزینههای موجود که قطعاً هزینهکرد پایینی نخواهد بود چه توجیه اقتصادی دارد؟ و برای مثال آیا هزینهکرد برای استخراج این نوع آب (حتی با پذیرش استخراج آب ژرف نوع تجدیدپذیر و نه تجدیدناپذیر) در منطقه سیستان که تنها در زمینه مصرف شرب استفاده خواهد شد به نسبت هزینه شیرینسازی آب دریای عمان و انتقال آب به کل استان سیستان و بلوچستان که علاوه بر مصرف شرب مصرف کشاورزی و صنعتی هم میتواند داشته باشد، چه میزان فاصله داشته که استخراج منابع آب ژرف به انتقال آب دریا ترجیح داده شده است؟ آنچه در این میان میتواند موثر بوده باشد اثرگذاری سیاستهای عوامگرایانه با توجه به کمتر بودن زمانبری چنین طرحهایی به نسبت سایر طرحهای اساسی و پایدار است.
از سوی دیگر مشکل اساسی و پایهای در آب ایران بیش از آنکه مربوط به بخش عرضه آب باشد مربوط به بخش تقاضا و مصرف آب است و از آنجا که برای این مصرف به ویژه در بخش کشاورزی چارهاندیشی صورت نگرفته است راهکار سادهتر یعنی ایجاد منابع جدید در دستور کار قرار گرفته است.
حالآنکه اگر قرار است مطابق آنچه گفته میشود از منابع تجدیدپذیر آبهای ژرف استفاده شود این حجم پیشبینیشده تحت هیچ شرایطی نمیتواند تاثیر آنچنانی و بلندمدت در بهبود شرایط داشته باشد و اگر هدف استفاده از منابع تجدیدناپذیر این آبها باشد علاوه بر اینکه دستبرد به سرمایههای زیستی آیندگان است و موجب تخریب زمین خواهد شد، راهکار بلندمدتی نبوده و سرنوشتی بهتر از سرنوشت اردن، عربستان و لیبی نخواهد داشت.
نقد تصمیمات پوپولیستی
در مجموع در حالی که بسیاری از کشورهای جهان در حال احیای منابع آبی زیرزمینی خود برای آینده هستند مدیریت حوزه آب ایران علاوه بر تسریع در برداشت آبهای زیرزمینی در پی استفاده از آخرین منابع موجود آب در اعماق زمین خود است در حالی که برای تغییر شرایط آب در ایران راهکارهایی بسیار کمهزینهتر (برای حال و آینده)، منطقیتر و پایدارتر از راهکارهای هیجانی و بعضاً پوپولیستی وجود دارد. این مدیریت میبایست با در نظر داشتن شرایط منابع آب کشور و آینده این سرزمین از اتلاف بیش از حد منابع زیرزمینی آب کشور که برای حیات و وجود این اقلیم ضروری است جلوگیری کرده و قبل از اضافه کردن هرگونه منبع جدید عرضه آب در کشور ابتدا برای تقاضا و مصرف آب در کشور چارهاندیشی کند. و نباید فراموش کرد راهکارهای غیرتخصصی و مبتنی بر جلب نظر عامه مردم با دادن اطلاعات غلط در مورد منابع بسیار محدود و با ریسک بالا مشکلات اینچنینی را نه در سالیان بسیار دور بلکه در همین آینده نزدیک بسیار افزایش خواهد داد.